روز معلم
امام سجاد علیه السلام:« وَ حَقُّ سائِسِک بِالعلم، التّعظیمُ لَهُ وَ التّوقیرُ لِمَجْلِسِه وحُسْنُ الأستمَاعِ الیه؛ حق آن کس که عهده دار آموزش تو است، آن است که احترامش کنی، مجلس او را بزرگ و گرامی بداری و به او خوب گوش دهی».

امام خمینی ره:

« و موجب تأسف بسیار است که دست خیانتکار، این درخت ثمربخش را از حوزه های علمی و اسلامی گرفت، و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود، مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود.»

( صحیفة امام، ج 12، ص 187.)


روش تدریس شهید مطهری (ره)

 

1ـ تشریح مطالب
یکی از استادان حوزه علمیه قم می گوید: در یکی از جلسات درس علامه طباطبایی (ره)، پس از این که روی آیه ای از قرآن بحث شده بود، سؤالی مطرح شد که خود مرحوم علامه به آن سؤال، جواب دادند. بعد از این که حدود پنج دقیقه، مرحوم علامه مطلب را تقریر و تبیین فرمودند، استاد مطهری (ره) همراه با تواضع، حدود یک ربع، با بیان جدیدتری، همان مطلب را تشریح کردند. آن قدر جالب صحبت می کردند که همه سراپاگوش بودند. خود مرحوم علامه طباطبایی(ره) شدیداً به حالت وجد و شوق درآمده بودند. این بود که علامه پس از شهادت استاد مطهری(ره) فرمودند: «با بودن مطهری در درس، می دانستم چیزی هدر نمی رود و اگر تعبیر بدی نباشد، من به حالت رقص درمی آمدم». در همان جلسه، این حالت شادی و شعف زیاد در مرحوم علامه دیده می شد.1
 
2ـ تسلط بر موضوع درس
استاد مطهری قبل از آن که مسأله ای را برای شاگرد مطرح کنند، اول (آن مسأله را) برای خودشان پخته کرده بودند. یعنی هرگز مسأله ای طرح نمی شد که برای خود ایشان کاملاً روشن نشده باشد؛ به همین دلیل هیچ گاه در برابر هیچ پرسشی، دچار لکنت زبان نمی شدند.2
 
3ـ جذب با مطالب
یکی از مهمترین تفاوت ها میان استاد مطهری و دیگران، این بود که استاد با «مطلب» جذب می کرد و دیگران با بیان. البته بیان مهم است، اما اگر فقط بیان باشد، زود می گذرد.3
 
4ـ پیش مطالعه
ایشان پیش از حضور در کلاس مقیّد بودند که به سبک همه اساتید حوزه، در حدی که فرصت اجازه می داد، از پیش، مطالعه کنند و مطالب را در ذهن خود مرتب سازند.4
 
5ـ نو بودن مطالب
درس ایشان همیشه نو بود. استاد مطهری (ره) سعی می کردند مطالعه را قطع نکنند. اگر درسی را می خواستند مطرح کنند، به کتاب جدیدی که برخورد می کردند، (آن را) مطالعه می کردند. ایشان به مجلات مختلف رجوع می کردند، مخصوصاً به اندیشه های معاصرین بسیار توجه داشتند، و همین خصوصیت، درس ایشان را نو می ساخت.5
 
6ـ فلسفه و فایده درس
درس و بحث ایشان غالباً و در اکثر قریب به اتفاق موارد، یک بحث جهت دار بود؛ یعنی شاگرد می فهمید که این بحث به چه درد می خورد.6
 
7ـ تاریخچه آن علم
ایشان قبل از ورود به اصل درس، یک مقدمه تاریخ بیان می کردند. با احاطه ای که به اقوال گذشتگان داشتند، سیر تحول یک مفهوم را بیان می کردند و ریشه و سابقه مطلب را توضیح می دادند تا شاگرد تصور نکند که این بحث مانند قارچی از زمین بدون سابقه سبز شده، بلکه بفهمد که در طول روزگار، این بحث چه سرنوشت و سرگذشتی داشته و از این طریق بتواند جای بحث را در تفکر امروزی مشخص کند.7
 
8ـ توضیح مقدمات و نظم در مطالب
استاد در آغاز درس، مقدمات را به خوبی توضیح می دادند و مشخص می کردند که مطلب بر چه مقدماتی مبتنی است. این خصوصیت باعث می شد که هنگام تدریس، اشتباهاتی در ذهن شنونده پیش نیاید... استاد مطهری می کوشیدند چیزهایی را که موجب درهم آمیختگی فکری و اشتباه در مطلب می شود، نخست توضیح دهند تا هنگام درس، استدلال به درستی جای گیر شود. 8
 
9ـ توجه به شاگرد
یکی از شاگردان استاد می گوید: ایشان گاهی لطف می کردند به تنهایی، و گاهی همراه با خانواده به منزل ما تشریف می آوردند.9
 
10ـ شکوفاسازی استعداد شاگرد
ایشان اگر استعدادی از شاگردان خود می دیدند، خوشحال می شدند، و به او کمک می کردند که استعداد وی پرورش پیدا بکند؛ مثل یک پرنده که بال زدن را یاد جوجه های خود می دهد. ایشان شاگردان خوش استعداد را تشویق و تشجیع می کردند، و مثل برزگری که بذرافشانی می کند، برای آینده، در ذهن شاگردان خود بذرافشانی می کردند و با صرف وقت برای آینده سرمایه گذاری می کردند. 10
 
11ـ رابطه صمیمی با شاگرد
آقای مطهری با شاگردانشان به اندازه ای مهربان بودند که حتی اجازه می دادند که آن ها مسائل خصوصی و شخصی شان را با ایشان مطرح، و در انتخاب راه و مسیر آینده با ایشان مشورت کنند. ایشان به اندازه ای [به شاگردان خویش] نزدیک می شدند که در مجالسی مانند عروسی آن ها ـ در صورت دعوت ـ شرکت می کردند.11
 
12ـ با وضو بودن
استاد، خود همواره با وضو در کلاس حضور می یافتند و حضورشان، چنان روحانیتی به مجلس می بخشید که مستمع با تمام وجود، معنویت و قداست آن را درمی یافت و به نسبت آمادگی اش در جذبه های الهی آن مستغرق می گردید.12
 
13ـ خوش رو بودن
ایشان بسیار خوش رو بودند، و با شاگردان روابط پدرانه داشتند، و در واقع وقتی ارتباط [یکی از] شاگرد[ان] با ایشان ادامه پیدا می کرد، به نوعی دوستی مبدّل می شد.13
 
 
14ـ سادگی
یکی از شاگردان استاد مطهری(ره) می گوید: به یاد دارم که در درس فلسفه (متن شفای بوعلی) که در آغاز، در مدرسه مروی برگزار می گردید، گاه در یک حجره و گاه در حجره دیگر، هر جا که ممکن بود، تدریس می کردند. و یک بار که صاحبان این حجره ها غایب بودند و حجره ای برای تدریس باز نبود، ایشان به سادگی و بدون از دست دادن فرصت، در ایوان کوچکی جلوی یکی از حجره های بسته، روی زمین نشستند و برای حاضرین درس را بیان داشتند و علاوه بر درس فلسفه، درس اخلاق نیز آموختند. 14
 
15ـ بخل نورزیدن
یکی از شاگردان استاد می گوید: استاد یادداشت ها و نوشته های خودشان را به شاگردان می دادند که در تحقیق از آن ها استفاده بکنند. به یاد دارم که وقتی خدمتشان می گفتم که در مسائل مربوط به انسان علاقه به مطالعه دارم و طرحی را از این مبحث که در ذهن داشتم، خدمتشان عرض کردم، ایشان یک مجموعه ای از رساله های خطی چاپ نشده علامه طباطبایی را که در اختیار داشتند، به بنده دادند تا استفاده کنم.15
 
16ـ طرز فکر صحیح
از مهمترین خصوصیات ایشان، حساسیت فوق العاده نسبت به ارائه صحیح اندیشه اسلامی به جامعه بود.16
 
17ـ شناخت حد و مرز درس
ایشان در تدریس، از موضوع خارج نمی شدند، از خط بحث بیرون نمی رفتند و حد و مرز موضوعات و مسائل را خوب می شناختند. یک مطلب را می گرفتند و همان را در یک خط مستقیم دنبال می کردند. 17
 
18ـ مدیریت علمی
ایشان بر معلومات خودشان مدیریت داشتند. این طور نبود که حافظه، مزاحم کار ایشان شود و مطلب غیر لازم وارد بحث شود. درس ایشان جُنگ مانند و کشکول مانند نبود.18
 
19ـ استقبال از سؤال
استاد مواقعی که می دید سؤال کننده هدفش از اشکال، به غیر از جنبه های علمی و به دست آوردن مطلب است، و یا خیلی پرت سخن می گوید، و یا اشکال خارج از بحث است و اشکال کننده هم دست بردار نیست، در این موارد، ابتدا با لحن آرام و عباراتی همچون «حالا ببینیم»، و سپس با لحن محکمتری چون «این مربوط نیست» و «نخیر آقا» و... بحث را به دست می گرفتند. ولی روحیه کلی ایشان استقبال از سؤال بود.19
 
20ـ اصلاح اشتباه
یکی از شاگردان استاد می گوید: مرحوم استاد مطهری از آن جایی که خداوند هوش فوق العاده ای به ایشان عطا کرده بود و از جنبه علمی، بسیار قوی بودند، کمتر می شد در هنگام تدریس اشتباه کنند. اما اگر اتفاق می افتاد که در نکته ای اشتباه کنند و فی المثل یکی از شاگردان، اشتباه را یادآور می شد، می پذیرفتند. هیچ گاه سراغ ندارم که ایشان پافشاری در اشتباه خود کنند و مطلب را به زور تحمیل نمایند. اصولاً ایشان در مقابل حق خاضع بودند و آن چه را حق می یافتند، می پذیرفتند.20
 
21ـ دقت و ژرف نگری
مرحوم مطهری علاوه بر وسعت معلومات، سخت موشکاف و نکته سنج و تحلیل گر بودند. آن چه را بسیاری از همگان به سادگی از سرآن می گذشتند و نکته ای در آن نمی یافتند، استاد با دقتی حیرت انگیز، [آن را] مورد کنکاش قرار می دادند و تناقضات درونی و نقاط ضعف آن را آشکار می ساختند.21
 
 
22ـ بیان ساده
شهید مطهری این خصوصیت را داشت که مطالب سنگین و بالا را می توانست به حدی تنزل دهد که به اندازه فهم شنونده باشد.22
 
23ـ مصلحت فدای حقیقت
در نگاشتن کتاب با ارزش «مسأله حجاب»، با توجه به این که اکثر علما و فقها، صورت و دست ها تا مچ را مستثنا می دانستند، ولی ارائه آن را به مصلحت نمی دانستند، ایشان با توجه به این که این برهان را برای عدم ارائه نظریه واقعی، صحیح نمی دانستند، مطلب را با آزادی ارائه کردند و عده زیادی اطلاع دارند که در آن زمان چه مخالفت هایی در این زمینه انجام شد، ولی مرحوم مطهری در ارائه نظریه صحیح اسلامی، ملاحظات دیگر را به هیچ وجه مد نظر قرار نمی دادند.23
 
24ـ آزادگی علمی
یکی از دوستان شهید مطهری(ره) می گوید: آن چه در تمام برخوردهای شهید مطهری کاملاً محسوس بود، چه در جلسات عمومی و چه در جلسه های خصوصی، حرّیت و آزادی شهید مطهری بود. او دارای دلی بود آزاد و دارای مغزی بود آزاد، و قهراً دارای زبان و قلمی آزاد بود.24
 
25ـ انصاف داشتن
بارزترین خصیصه ایشان داشتن روحیه انصاف بود. این ویژگی سبب شده بود که اولاً استاد بر روی حرف مخالفین نظر خود ـ هر که می خواهد باشد و در هر مقامی که باشد ـ کاملاً بیندیشند. یعنی هیچ گاه با روحیه استکباری و بزرگ منشانه با آراء و عقاید حتی مخالف ترین دشمنان خود نیز برخورد نمی کردند. همیشه هر سخن و گفته ای را تا حد امکان تجزیه و تحلیل می کردند و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا کرده، به حساب هر یک جداگانه رسیدگی می کردند.25
 
26ـ بردباری
یکی از شاگردان استاد می گوید: یک روز بعد از این که ایشان مطلبی را بیان فرمودند. من اشکال کردم، هر قدر ایشان بیان کردند و توضیح دادند، برایم قابل قبول نبود. سرانجام قدری بی ادبی و گستاخی کردم و گفتم: انصاف بدهید! ایشان فرمودند: من انصافم از شما بیشتر است.26
 
27ـ پرهیز از مرید پروری
مرید پروری در وجود ایشان جایی نداشت.27
 
مادر بُت ها بت نَفس شماست زان که آن بت مار و این بت اژدهاست
28ـ عصبانی نشدن
یکی از شاگردان استاد مطهری(ره) می گوید: در مدت دوازده سالی که خدمتشان شاگردی می کردم، یک دفعه هم ندیدم که در درس با عصبانیت جواب کسی را بدهند.28
 
درشتی نگیرد خردمند پیش نه سستی که نازل کند قدر خویش
29ـ رابطه معنوی
یکی از شاگردان استاد می گوید: سلوک ایشان به نحوی بود که در دل شاگردانشان نسبت به ایشان محبت ایجاد می شد. ما در همان وقت که در درس ایشان حاضر می شدیم، در درس های استادان دیگر دانشگاه هم شرکت می کردیم، و به خوبی محسوس بود رابطه ای که شاگردان استاد مطهری با ایشان دارند، با رابطه ای که دانشجویان دانشگاه با استادان خود دارند، متفاوت است. چه این رابطه رسمی و اداری نبود، بلکه توأم با عشق و شوق بود. 29
 
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
30ـ احترام به استاد
ایشان در ضمن درس، به استادان خودشان بسیار احترام می گذاشتند. به نام علامه طباطبایی (ره) که می رسیدند، از ایشان با «روحی له الفداء» یاد می کردند.30

پی نوشت ها:
1ـ جلوه های معلمی استاد مطهری، ص 72.
2ـ همان، ص 54.
3ـ همان، ص 56.
4ـ همان، ص 112.
5ـ همان، ص 97 و 98.
6ـ همان، ص 98.
7ـ همان، ص 96.
8ـ همان، ص 68.
9ـ همان، ص 94.
10ـ همان، ص 94 و 95.
11ـ همان، ص 94.
12ـ همان، ص 114.
13ـ همان، ص 94.
14ـ همان، ص 177.
15ـ همان، ص 100.
16ـ همان، ص 172.
17ـ همان، ص 97.
18ـ همان، ص 97.
19ـ همان، ص 169.
20ـ همان، ص 67.
21ـ همان، ص 115.
22ـ همان، ص 181.
23ـ همان، ص 107.
24ـ همان، ص 78.
25ـ همان، ص 167.
26ـ همان، ص 68.
27ـ همان، ص 171.
28ـ همان، ص 68.
29ـ همان، ص 94.
30ـ همان، ص 98.
دسته بندی: