♦ جزء یازدهم ♦
توبه، آیه۱۱۵
چنان نبود كه خداوند قومى را، پس از آن كه آنها را هدايت كرد (و ايمان آوردند) گمراه (و مجازات) كند؛ مگر آنكه امورى را كه بايد از آن بپرهيزند، براى آنان بيان نمايد (و آنها مخالفت كنند)؛ زيرا خداوند به هر چيزى داناست!
اعتبار اصل برائت
چنان نبود كه خداوند قومى را، پس از آن كه آنها را هدايت كرد (و ايمان آوردند) گمراه (و مجازات) كند؛ مگر آنكه امورى را كه بايد از آن بپرهيزند، براى آنان بيان نمايد (و آنها مخالفت كنند)؛ زيرا خداوند به هر چيزى داناست!
آيه اشاره به يك قانون كلى و عمومى است، كه عقل نيز آن را تاييد مىكند و آن اينكه ما دام كه خداوند حكمى را بيان نفرموده و توضيحى در شرع پيرامون آن نرسيده است هيچكس را در برابر آن مجازات نخواهد كرد، و به تعبير ديگر تكليف و مسئوليت همواره بعد از بيان احكام است، و اين همان چيزى است كه در علم اصول از آن تعبير به قاعده" قبح عقاب بلا بيان" مىشود.
لذا در آغاز مىفرمايد:" چنين نبوده كه خداوند گروهى را پس از هدايت گمراه سازد تا اينكه آنچه را كه بايد از آن بپرهيزند براى آنها تبيين كند"
و در پايان آيه مىفرمايد:" خداوند به هر چيزى دانا است"
يعنى علم و دانايى خداوند ايجاب مىكند كه تا چيزى را براى بندگان بيان نكرده است، كسى را در برابر آن مسئول نداند و مؤاخذه نكند.
اين آيه و مانند آن پايهاى براى يك قانون كلى اصولى محسوب مىشود كه ما دام كه دليلى بر وجوب يا حرمت چيزى نداشته باشيم هيچگونه مسئوليتى در برابر آن نداريم، و به تعبير ديگر همه چيز براى ما مجاز است مگر آنكه دليلى بر وجوب يا تحريم آن اقامه شود، و اين همانست كه نام آن را" اصل برائت" مىگذارند.
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۱۶۵-۱۶۴
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۴ دقیقه
توبه، آیه۱۱۹
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد!
صادقین
در آيات گذشته، سخن در باره گروهى از متخلفان در ميان بود، متخلفانى كه عهد و پيمان خود را با خدا و پيامبر ص شكسته، و عملا اظهارات خود را در مورد ايمان به خدا و روز جزا تكذيب نموده بودند و ديديم كه چگونه مسلمانان با قطع رابطه خود از آنها تنبيهشان كردند! اما در آيه مورد بحث اشاره به نقطه مقابل آنها كرده، دستور می دهد كه رابطه خود را با راستگويان و آنها كه بر سر پيمان خود ايستادهاند محكم بدارند.
نخست مىفرمايد:" اى كسانى كه ايمان آوردهايد از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد" (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ).
و براى اينكه بتوانند راه پر پيچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپيمايند اضافه مىكند:" با صادقان باشيد" (وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ).
در اينكه منظور از" صادقين" چه كسانى است، مفسران احتمالات گوناگونى دادهاند.
ولى اگر بخواهيم راه را نزديك كنيم، بايد به خود قرآن مراجعه كنيم كه در آيات متعددى" صادقين" را تفسير كرده است.
از مجموع اين آيات نتيجه مىگيريم كه" صادقين" آنهايى هستند كه تعهدات خود را در برابر ايمان به پروردگار به خوبى انجام مىدهند، نه ترديدى به خود راه مىدهند، نه عقبنشينى مىكنند، نه از انبوه مشكلات مىهراسند بلكه با انواع فداكاريها، صدق ايمان خود را ثابت مىكنند.
شك نيست كه اين صفات مراتبى دارد، بعضى ممكن است در قله آن قرار گرفته باشند كه ما نام آنها را معصومان مىگذاريم، و بعضى در مراحل پائينتر.
در روايات شيعه و سنى آمده است كه مقصود از «الصَّادِقِينَ»، محمّد صلى الله عليه و آله و آلمحمّد عليهم السلام مىباشند.
و آنکه آيهشریفه از آياتى است كه دلالت بر وجود معصوم در هر عصر و زمان مىكند.
منبع: تفسير نور، ج۳، ص: ۵۱۸، تفسير نمونه، ج۸، ص: ۱۸۳-۱۸۱
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۳ دقیقه
توبه، آیه۱۲۲
شايسته نيست مؤمنان همگى (بسوى ميدان جهاد) كوچ كنند؛ چرا از هر گروهى از آنان، طايفهاى كوچ نمىكند (و طايفهاى در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند!
نفر
آيه شریفه كه با آيات گذشته در زمينه جهاد پيوند دارد، اشاره به واقعيتى مىكند كه براى مسلمانان جنبه حياتى دارد و آن اينكه: گر چه جهاد بسيار پر اهميت است و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى كه ضرورتى ايجاب نمىكند كه همه مؤمنان در ميدان جهاد شركت كنند، مخصوصا در مواقعى كه پيامبر ص شخصا در مدينه باقى مانده" نبايد همه به جهاد بروند بلكه لازم است هر جمعيتى از مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند گروهى فريضه جهاد را انجام دهند، و گروه ديگرى در مدينه بمانند و معارف و احكام اسلام را بياموزند"
" و به هنگامى كه ياران مجاهدشان از ميدان بازگشتند احكام و فرمانهاى الهى را به آنها تعليم دهند و از مخالفت آن انذارشان نمايند"
" باشد كه اين برنامه موجب شود كه آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهيزند و وظائف خويش را انجام دهند"
شك نيست كه منظور از" تفقه" در دين فرا گيرى همه معارف و احكام اسلام اعم از اصول و فروع است، زيرا در مفهوم تفقه، همه اين امور جمع است، بنا بر اين آيه فوق دليل روشنى است بر اينكه همواره گروهى از مسلمانان به عنوان انجام يك واجب كفايى بايد به تحصيل علم و دانش در زمينه تمام مسائل اسلامى بپردازند، و پس از فراغت از تحصيل براى تبليغ احكام اسلام به نقاط مختلف، مخصوصا به قوم و جمعيت خود باز گردند، و آنها را به مسائل اسلامى آشنا سازند.
بنا بر اين آيه فوق دليل روشنى است بر وجوب تعليم و تعلم در مسائل اسلامى، و به تعبير ديگر هم تحصيل را واجب مىكند، و هم ياد دادن را، و اگر دنياى امروز به تعليمات اجبارى افتخار مىكند، قرآن در چهارده قرن پيش علاوه بر آن بر معلمين نيز اين وظيفه را فرض كرده است.
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۱۹۵-۱۹۱
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۹ دقیقه
یونس، آیه۱۰
گفتار (و دعاى) آنها در بهشت اين است كه: «خداوندا، منزهى تو!» و تحيّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرين سخنشان اين است كه: «حمد، مخصوص پروردگار عالميان است!»
پایان خطبه و دعا
بهشتیان در محيطى مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر مىبرند.
هر زمان كه جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن مىسازد،" مىگويند پروردگارا منزه و پاك از هر گونه عيب و نقصى" (دعويهم فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَ) و هر زمان به يكديگر مىرسند سخن از صلح و صفا مىگويند" و تحيتشان آنجا سلام است" (وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ).
و سرانجام هر گاه از نعمتهاى گوناگون خداوند در آنجا بهره مىگيرند به شكر پرداخته و مىگويند:" حمد و سپاس مخصوص خداوندى است كه پروردگار عالميان است"
منظور از ملاقات پروردگار كه در آيه نخست آمده مسلما ملاقات حسى نيست بلكه منظور علاوه بر ملاقات پاداش و كيفرهاى پروردگار، يك نوع شهود باطنى است كه انسان در قيامت نسبت به ذات مقدس پيدا مىكند
در جمله" يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ" سخن از هدايت انسان در پرتو ايمان به ميان آمده است، اين هدايت، مخصوص به زندگى جهان ديگر نيست، بلكه در اين جهان نيز انسان مؤمن در پرتو ايمانش از بسيارى اشتباهات و فريبكارىها و لغزشهايى كه مولود طمع، خود خواهى، هوى و هوس است نجات مىيابد، و راه خود را در جهان ديگر به سوى بهشت در پرتو اين ايمان پيدا مىكند
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۲۳۴-۲۳۵
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۳ دقیقه
یونس، ایه ۳۶
و بيشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پيروى نمىكنند؛ (در حالى كه) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به يقين، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است!
ممنوعیت عمل به ظن
در ادامه استدلالات مربوط به مبدء و معاد در آیات پیشین، در آیه شریفه مورد بحث اشاره به سرچشمه و عامل اصلى انحرافات آنها كرده مىگويد:" اكثر آنها جز از پندار و گمان پيروى نمىكنند، در حالى كه گمان و پندار هرگز انسان را بى نياز از حق نمىكند و به حق نمىرساند"
سرانجام با لحنى تهديد آميز نسبت به اين گونه افرادى كه تابع هيچ منطق و حسابى نيستند مىفرمايد:" خداوند به آنچه آنها انجام مىدهند عالم است"
لذا آنچه داراى ارزش واقعى است، «علم» است. گمان قوى و اطمينان نيز اگر مبناى صحيح داشته باشد، ارزش دارد همچون گمانى كه از ظاهر آيات و روايات، در شناخت حكم خدا (آن هم در مسائل فرعى) براى فقيه حاصل مىشود. امّا گمان در عقيده، اگر منشأ آن تقليد از نياكان و تعصّبات جاهلى باشد، بىارزش است.
لازم به ذکر است که آيه تنها سخن از پندارهاى بى اساس و گمانهاىبى پايه و خرافى مانند گمان و پندار بت پرستان مىگويد، و كار به ظن و گمان قابل اعتمادى كه در ميان عقلا موجود است ندارد.
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۲۸۴-۲۸۵، تفسير نور، ج۳، ص: ۵۶۹
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۲ دقیقه
یونس، آیه۳۸
آيا آنها مىگويند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مى گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر كس را مىتوانيد (به يارى) طلبيد!»
تحدی
در آيه شریفه دليل سومى بر اصالت قرآن ذكر كرده مىگويد:" آنها مىگويند اين قرآن را پيامبر ص به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو اگر راست مىگوئيد شما هم مثل يك سوره از آن را بياوريد، و از هر كس مىتوانيد غير از خدا براى همكارى دعوت كنيد" (ولى هرگز توانايى بر اين كار را نخواهيد داشت، به همين دليل ثابت مىشود كه اين وحى آسمانى است) (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
آیه، از جمله آياتى است كه با صراحت اعجاز قرآن را بيان مىكند نه تنها همه قرآن را بلكه حتى اعجاز يك سوره را، و از همه جهانيان بدون استثناء دعوت مىكند كه اگر معتقديد اين آيات از طرف خدا نيست همانند آن و يا لا اقل همانند يك سوره آن را بياوريد.
در آيات قرآن گاهى" تحدى" يعنى دعوت به مبارزه نسبت به مجموع قرآن و گاهى به ده سوره و گاهى به يك سوره شده است و اين نشان مىدهد كه جزء و كل قرآن همه اعجاز است.
و از آنجا كه سوره معينى ذكر نشده هر سوره از قرآن را نيز شامل مىشود.
قرآن چندين بار بر معجزه بودن كلام الهى و عجز جنّ و انس از آوردن مثل آن و به آوردن نظير قرآن، يا حتّى آيهاى همانند آن، تحدّى ومبارزه طلبيده است، از جمله در آيه ۱۳ سورهى هود. از طرفى با اينكه در طول قرنها، ميليونها مخالف براى تضعيف قرآن وشكست اسلام، فعاليّتهاى بسيارى داشته و دارند، ليكن اين نداى مبارزه خواهانهى قرآن، تاكنون بىپاسخ مانده و تا قيامت بىجواب خواهد ماند.
البته شك نيست كه اعجاز قرآن منحصر به جنبه فصاحت و بلاغت و شيرينى بيان و رسايى تعبيرات- آن چنان كه گروهى از قدماى مفسرين فكر كردهاند- نيست، بلكه علاوه بر اينها از نظر بيان معارف دينى، و علومى كه تا آن روز شناخته نشده بود، و بيان احكام و قوانين، و ذكر تواريخ پيشين پيراسته از هر گونه خطا و خرافات، و عدم وجود تضاد و اختلاف در آن، نيز جنبه اعجاز دارد
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۲۸۹، تفسير نور، ج۳، ص: ۵۷۰
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت مان: ۸ دقیقه
یونس، آیه۶۴
در زندگى دنيا و در آخرت، شاد (و مسرور) ند؛ وعدههاى الهى تخلّف ناپذير است! اين است آن رستگارى بزرگ!
بشارت به متقین
در آيه روى مساله عدم وجود ترس و غم و وحشت در وجود اولياى حق با اين عبارت تاكيد مىكند كه" براى آنان در زندگى دنيا و در آخرت بشارت است"
به اين ترتيب نه تنها ترس و غمى ندارند بلكه بشارت و خوشحالى و سرور به خاطر نعمتهاى فراوان و مواهب بى پايان الهى هم در اين زندگى و هم در آن زندگى نصيب آنان مىشود (توجه داشته باشيد كه" البشرى" با الف و لام جنس و به صورت مطلق ذكر شده و انواع بشارتها را شامل مىشود).
باز براى تاكيد اضافه مىكند" سخنان پروردگار و وعدههاى الهى تغيير و تبديل ندارد، و خداوند به اين وعده خود نسبت به دوستانش وفا مىكند
" و اين پيروزى و سعادت بزرگى است براى هر كس كه نصيبش شود"
بشارت اهل ايمان و تقوا، در دنيا از طريق خوابها و رؤياهاى صادقه، الهامات الهى، نزول آرامش و سكينه، خنثى شدن توطئهها، مستجاب شدن دعاها و ديدار معصومين به هنگام مرگ است و در آخرت نيز دريافت نعمتهاى الهى است.
بشارتهاى خداوند به اوليايش در دنيا، در آيات ديگر قرآن آمده است كه نشان مىدهد اولياى خدا در همين دنيا نيز فائز و برندهاند، زيرا:
۱. آرامش دارند. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
۲. توكّل دارند. «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
۳. امداد غيبى مىشوند. «وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها»
۴. همواره پيروز هستند. «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»
۵. بينش و نور دارند. «يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»
۶. در بن بست قرار نمىگيرند. «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»
۷. كارشان را بيهوده نمىبينند. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»
۸. از ملامتها نمىترسند. «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»
۹. از مردم نمىترسند. «إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً»
۱۰. از طاغوت نمىترسند. «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ»
۱۱. گرفتار حيرت نيستند. «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ»
۱۲. محبوبيّت دارند. «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»
۱۳. كارهاى فانى خود را با رنگ الهى جاودانه مىكنند. «صِبْغَةَ اللَّهِ»
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۳۳۷، تفسير نور، ج۳، ص: ۵۹۴
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۶ دقیقه
یونس، آیه۹۹
و اگر پروردگار تو مىخواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مىآوردند؛ آيا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟! (ايمان اجبارى چه سودى دارد؟!)
اختیار انسان در انتخاب دین
و اگر پروردگار تو مىخواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مىآوردند؛ آيا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟! (ايمان اجبارى چه سودى دارد؟!)
در آيات گذشته خوانديم كه ايمان اضطرارى به هيچ دردى نمىخورد، به همين جهت در نخستين آيه مورد بحث مىگويد:" اگر ايمان اضطرارى و اجبارى به درد مىخورد، و پروردگار تو اراده مىكرد همه مردم روى زمين ايمان مىآوردند"
بنا بر اين از عدم ايمان گروهى از آنان دلگير و ناراحت مباش، اين لازمه اصل آزادى اراده و اختيار است كه گروهى مؤمن و گروهى بى ايمان خواهند بود،" با اين حال آيا تو مىخواهى مردم را اكراه كنى كه ايمان بياورند"
اين آيه بار ديگر تهمت ناروايى را كه دشمنان اسلام كرارا گفته و مىگويند با صراحت نفى مىكند، آنجا كه مىگويند: اسلام آئين شمشير است و از طريق زور و اجبار بر مردم جهان تحميل شده است، آيه مورد بحث مانند بسيارى از آيات ديگر قرآن مىگويد ايمان اجبارى بى ارزش است و اصولا دين و ايمان چيزى است كه از درون جان برخيزد، نه از برون و بوسيله شمشير و مخصوصا پيامبر ص را از اكراه و اجبار كردن مردم براى ايمان و اسلام بر حذر مىدارد.
منبع: تفسير نمونه، ج۸، ص: ۳۹۰
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: ۹ دقیقه