♦ جزء بیست و چهارم ♦
زمر، آیه 53
قُلْ يَاعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
امید به رحمت خدا(لاتقنطوا)
به دنبال تهديدهاى مكررى كه در آيات گذشته در مورد مشركان و ظالمان آمده بود در اين آيات راه بازگشت را توأم با اميدوارى به روى همه گنهكاران مىگشايد زيرا هدف اصلى از همه اين امور تربيت و هدايت است نه انتقامجويى و خشونت، با لحنى آكنده از نهايت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مىفرمايد:" به آنها بگو اى بندگان من كه بر خودتان اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىبخشد" كه او بخشنده و مهربان است (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً).
دقت در تعبيرات اين آيه نشان مىدهد كه از اميدبخشترين آيات قرآن مجيد نسبت به همه گنهكاران است، شمول و گستردگى آن به حدى است كه طبق روايتى امير مؤمنان على ع فرمود: در تمام قرآن آيهاى وسيعتر از اين آيه نيست" ( ما فى القرآن آية اوسع من يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا ...).
دليل آن نيز روشن است زيرا:
1- تعبير به" يا عبادى" (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.
2- تعبير به" اسراف" به جاى" ظلم و گناه و جنايت" نيز لطف ديگرى است.
3- تعبير به" عَلى أَنْفُسِهِمْ" كه نشان مىدهد گناهان آدمى همه به خود او باز مىگردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مىگويد اينهمه بر خود ستم مكن! 4- تعبير به" لا تقنطوا" (مايوس نشويد) با توجه به اينكه" قنوط" در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از" لطف الهى" نوميد گردند.
5- تعبير" مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ" بعد از جمله" لا تقنطوا" تاكيد بيشترى بر اين خير و محبت مىباشد.
6- هنگامى كه به جمله" إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ" مىرسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه" الذنوب" (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مىگيرد سخن اوج مىگيرد و درياى رحمت مواج مىشود.
7- هنگامى كه" جميعا" به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مىشود اميدوارى به آخرين مرحله مىرسد.
8 و 9- توصيف خداوند به" غفور" و" رحيم" كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمىگذارد.
آرى به همين دليل آيه فوق گستردهترين آيات قرآن است كه شمول آن هر گونه گناه را در بر مىگيرد، و نيز به همين دليل از اميدبخشترين آيات قرآن مجيد محسوب مىشود.
منبع: تفسير نمونه، ج19، ص: 499-450
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: 4 دقیقه
زمر، آیه ۶۰
وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلىَ اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فىِ جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبرِينَ(60)
و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است؛ آيا در جهنّم جايگاهى براى متكبّران نيست؟!
روسیاهی مشرکان در روز قیامت
از آنجا كه در آيات گذشته سخن از مشركان دروغپرداز و مستكبرى بود كه در روز قيامت از كرده خود پشيمان مىشوند و تقاضاى بازگشت به اين جهان مىكنند، تقاضايى بىحاصل و غير قابل قبول، در آيات مورد بحث در ادامه همين سخن مىگويد:" در روز قيامت كسانى را كه دروغ بر خدا بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است"! (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ).
سپس مىافزايد:" آيا در جهنم جايگاهى براى مستكبران نيست"؟! (أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ).
روسياهى دروغگويان در قيامت نشانه ذلت و خوارى و رسوايى آنها است، و چنان كه مىدانيم عرصه قيامت عرصه بروز اسرار نهان و تجسم اعمال و افكار انسان است، آنها كه در اين دنيا قلبهايى سياه و تاريك داشتند، و اعمالشان نيز همچون افكارشان تيره و تار بود، در آنجا اين حال درونى آنها به برون منتقل مىشود، و چهرههايشان تاريك و سياه خواهد بود.
و به تعبير ديگر: در قيامت ظاهر و باطن يكى مىشود، و صورتها به رنگ دلها درمىآيد، كه قلبى تاريك دارند صورتى تاريك خواهند داشت، و آنها كه قلبهايشان نورانى است صورتهايشان نيز چنين است.
منبع: تفسير نمونه، ج19، ص: 517
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: 3 دقیقه
زمر، آیه ۶۲-۶۳
اللَّهُ خَالِقُ كُلّشىَءٍ وَ هُوَ عَلىَ كلُ شىَءٍ وَكِيلٌ(62)
خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است.
لَّهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بايَاتِ اللَّهِ أُوْلَئكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(63)
كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست؛ و كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارانند.
شرک؛ عامل خسران
آيه شریفه به مساله توحيد و مبارزه با شرك و گفتگوهايى را كه با مشركان داشته است اشاره دارد، مىفرمايد:" خداوند خالق همه چيز است و او حافظ و ناظر بر همه اشياء مىباشد" (اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ).
جمله اول اشاره به" توحيد خالقيت" است، جمله دوم اشاره به" توحيد ربوبيت".
اما مساله توحيد خالقيت چيزى است كه حتى مشركان غالبا به آن معترف بودهاند چنان كه در آيه 38 همين سوره خوانديم كه" اگر از مشركان سؤال كنى چه كسى آسمان و زمين را آفريده است مىگويند اللَّه".
ولى آنها در توحيد ربوبيت گرفتار انحراف شده بودند، گاه حافظ و نگهبان و مدبر كارهاى خود را بتها مىدانستند و در مشكلات به آنها پناه مىبردند، قرآن با بيان فوق در واقع به اين حقيقت اشاره مىكند كه تدبير امور عالم و حفظ و نگهدارى آن به دست كسى است كه آن را آفريده، بنا بر اين در همه حال بايد به او پناه برد.
آيه بعد با ذكر توحيد مالكيت خداوند بحث توحيدى آيه قبل را تكميل كرده، مىگويد:" كليدهاى آسمانها و زمين از آن او است" (لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
" مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" به معنى كليدهاى آسمانها و زمين مىباشد که اين تعبير معمولا كنايه از مالكيت و يا سلطه بر چيزى است لذا آيه فوق مىتواند هم اشاره به توحيد مالكيت خداوند بوده باشد، و هم توحيد تدبير و ربوبيت و حاكميت او بر عالم هستى.
به همين دليل بلافاصله بعد از اين جمله چنين نتيجهگيرى مىكند:" كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارند" (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چرا كه منبع اصلى و سرچشمه واقعى همه خيرات و بركات را رها كرده و در بيراههها سرگردان شدهاند، از كسى كه تمام كليدهاى آسمان و زمين به دست او است روى برتافته و به سراغ موجودات ناتوانى رفتهاند كه مطلقا كارى از آنها ساخته نيست.
منبع: تفسير نمونه، ج19، ص: 521-524
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 62 و 63)
مدت زمان: 3 دقیقه
زمر، آیه ۶۸
وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَن فىِ الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ ثم نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُون
و در «صور» دميده مىشود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.
مرگ و حیات مجدد همه موجودات به فرمان خدا
در آخرين آيات بحث گذشته سخن از قيامت در ميان آمد، در آيه مورد بحث همين مساله را با ذكر بسيارى از خصوصيات تعقيب مىكند، نخست از پايان دنيا شروع كرده، مىفرمايد:" و در صور دميده مىشود، تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد (وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ).
" سپس بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگهان همگى بپا مىخيزند و در انتظار حساب و جزا و سرنوشت خويشند"! (ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ).
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه در پايان جهان و آغاز رستاخيز دو حادثه ناگهانى رخ مىدهد: در حادثه اول همه موجودات زنده فورا مىميرند، و در حادثه دوم كه با فاصلهاى صورت مىگيرد همه انسانها ناگهان زنده مىشوند، و بپا مىخيزند و در انتظار حسابند.
قرآن مجيد از اين دو حادثه به عنوان" نفخ صور" تعبير كرده است كه تعبير كنايى زيبايى است از حوادث ناگهانى و همزمان.
اين تعبير ضمنا بيانگر سهولت امر است و نشان مىدهد كه خداوند بزرگ با يك فرمان كه به سادگى دميدن در يك شيپور است اهل آسمان و زمين را مىميراند و با يك فرمان كه آنهم شبيه به" شيپور رحيل و حركت" است همه را زنده مىكند.
از مجموع اين آيات استفاده مىشود كه در پايان جهان صيحه عظيمى اهل آسمانها و زمين را مىميراند و اين" صيحه مرگ" است.
و در آغاز رستاخيز با صيحه و فرياد عظيمى همه زنده مىشوند، و بپا مىخيزند، و اين" فرياد حيات و زندگى" است.
اما اين دو فرياد دقيقا چگونه است؟ چه اثرى در صيحه اول، و چه تاثيرى در صيحه دوم است؟ جز خدا كسى نمىداند.
منبع: تفسير نمونه، ج19، ص: 534
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: 4 دقیقه
زمر، آیه ۷۱-۷۲
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلىَ جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتىَّ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءَايَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَاذَا قَالُواْ بَلىَ وَ لَكِنْ حَقَّتْ كلمَةُ الْعَذَابِ عَلىَ الْكَفِرِينَ(71)
و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده مىشوند؛ وقتى به دوزخ مىرسند، درهاى آن گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ به آنها مىگويند: «آيا رسولانى از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند؟!» مىگويند: «آرى، (پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت كرديم!) ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلّم شده است.
قِيلَ ادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبرِينَ(72)
به آنان گفته مىشود: «از درهاى جهنّم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد؛ چه بد جايگاهى است جايگاه متكبّران!»
فرستادگان کافران به جهنم به فرمان خدا
اين آيات نيز هم چنان بحثهاى معاد را ادامه مىدهند، و آنچه را به صورت اجمال در آيات گذشته در مورد پاداش و كيفر مؤمنان و كافران آمده به طور تفصيل بيان مىكند.
نخست از دوزخيان شروع مىكند و مىگويد:" آنها كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مىشوند"! (وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً).
چه كسانى كه آنها را مىرانند؟ فرشتگان عذاب كه مامورند آنها را تا مقابل درهاى دوزخ ببرند.
تعبير به" زمر" به معنى گروه اندك، نشان مىدهد كه آنها در دستههاى كوچك و پراكنده به سوى جهنم رانده مىشوند.
سپس مىافزايد:" اين امر ادامه پيدا مىكند تا هنگامى كه به دوزخ مىرسند در اين موقع درهاى دوزخ گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ از روى ملامت به آنها مىگويند: آيا پيامبرانى از شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند"؟! (حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا)
آنها با يك جمله كوتاه و دردآلود به آنها پاسخ داده" مىگويند:
آرى پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند و به قدر كافى انذار كردند، ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلم شد" و عذاب او دامان ما را گرفت (قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ).
اين گفتگوى كوتاه در آستانه جهنم پايان مىگيرد" به آنها گفته مىشود از درهاى جهنم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد، چه بد جايگاهى است جايگاه متكبران"؟! (قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ) درهاى جهنم چنان كه قبلا هم اشاره كردهايم ممكن است به معنى درهايى باشد كه بر حسب اعمال انسانها تنظيم شده است و هر گروهى را به تناسب عمل خود به دوزخ مىبرند، همانگونه كه درهاى بهشت نيز چنين است
جالب اينكه فرشتگان عذاب از ميان تمام اوصاف رذيله انسان كه او را به دوزخ مىبرد روى مساله" تكبر" تكيه مىكنند، اشاره به اينكه سرچشمه اصلى كفر و انحراف و گناه بيش از همه كبر و غرور و عدم تسليم در برابر حق است آرى كبر است كه پردههاى ضخيم بر چشم انسان مىافكند و او را از ديدن چهره تابناك محروم مىسازد.
در روايتى از امام صادق و امام باقر ع مىخوانيم:
لا يدخل الجنة من فى قلبه مثقال ذرة من كبر: كسى كه به مقدار ذرهاى از كبر در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمىشود"!
منبع: تفسير نمونه، ج19، ص: 549-551
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(آیات 70-72)
مدت زمان: 10 دقیقه
زمر، آیه ۷۳-۷۴
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتىَّ إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لهمْ خَزَنَتها سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَلِدِينَ(73)
و كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مىشوند؛ هنگامى كه به آن مىرسند درهاى بهشت گشوده مىشود و نگهبانان به آنان مىگويند: «سلام بر شما! گوارايتان باد اين نعمتها! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد!»
وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَمِلِينَ(74)
آنها مىگويند: «حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه به وعده خويش درباره ما وفا كرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد كه هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ چه نيكوست پاداش عمل كنندگان!»
روانه شدن مؤمنان به بهشت به فرمان خدا
اين آيات كه آخرين آيات سوره" زمر" است هم چنان بحثهاى مربوط به معاد را ادامه مىدهد، و چون در آيات پيشين سخن از چگونگى ورود كافران به جهنم بود در اينجا سخن از چگونگى ورود مؤمنان پرهيزگار در بهشت است، تا به قرينه مقابله مسائل روشنتر و آشكارتر گردد.
نخست مىگويد:" كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مىشوند" (وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً).
" زمر" كه به معنى گروه كوچك است نشان مىدهد كه بهشتيان در گروههاى مختلف كه نشانگر سلسله مراتب مقامات معنوى آنهاست به سوى بهشت مىروند.
" تا اينكه آنها به بهشت مىرسند در حالى كه درهاى آن از قبل براى آنها گشوده شده است، و در اين هنگام خازنان و نگهبانان بهشت، آن فرشتگان رحمت به آنها مىگويند: سلام بر شما! گوارا باد اين نعمتها برايتان، داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد"! (حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ)
اينجاست كه خازنان بهشت به آنها مىگويند" سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ"
منبع: تفسير نمونه، ج19، ص: 549-556
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 73)
مدت زمان: 3 دقیقه
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 74)
مدت زمان: 2 دقیقه
غافر: آیه ۱-۳
حم(1)
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ(2)
اين كتابى است كه از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است.
غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِى الطَّوْلِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ(3)
خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست.
حقانیت معارف قرآن
در آغاز اين سوره نيز به" حروف مقطعه" برخورد مىكنيم.
در آيه بعد همانگونه كه روش قرآن است بعد از ذكر" حروف مقطعة" سخن از عظمت مقام" قرآن" به ميان مىآورد، اشاره به اينكه اين كتاب با اينهمه عظمت از حروف ساده الفبا تركيب يافته، بنائى چنان عظيم از مصالحى چنين كوچك، و اين خود دليل بر اعجاز آن است.
مىفرمايد:" اين كتابى است كه از سوى خداوند قادر دانا نازل شده است"
آيه بعد خدا را به پنج وصف ديگر از صفات بزرگش كه بعضى اميد آفرين و بعضى خوف آفرين است توصيف كرده، مىگويد:" خداوندى كه گناهان را مىآمرزد (غافِرِ الذَّنْبِ).
" توبهها را مىپذيرد" (قابِلِ التَّوْبِ)
" مجازاتش شديد است" (شَدِيدِ الْعِقابِ).
" نعمتش فراوان است" (ذِي الطَّوْلِ)
" خداوندى كه معبودى جز او نيست" (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
" و بازگشت همه شما به سوى او است" (إِلَيْهِ الْمَصِيرُ).
آرى كسى كه واجد اين اوصاف است فقط او شايسته عبوديت است و مالك پاداش و كيفر.
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 9-10
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: 9 دقیقه
غافر، آیه ۵۵-۵۶
فَاصْبر إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشىِ وَ الْابْكَرِ(55)
پس (اى پيامبر!) صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حقّ است، و براى گناهت استغفار كن، و هر صبح و شام تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور!
إِنَّ الَّذِينَ يجدِلُونَ فىِ ءَايَتِ اللَّهِ بِغَير سُلْطَنٍ أَتَئهُمْ إِن فىِ صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبرْ مَّا هُم بِبَلِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ(56)
كسانى كه در آيات خداوند بدون دليلى كه براى آنها آمده باشد ستيزهجويى مىكنند، در سينههايشان فقط تكبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد، پس به خدا پناه بر كه او شنوا و بيناست!
وعده پیروزی پیامبر بر مجادلهکنندگان متکبر
سه دستور مهم به پيامبر اسلام ص مىدهد كه در حقيقت دستوراتى است عمومى و همگانى هر چند مخاطب شخص پيامبر ص است.
نخست مىگويد:" صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حق است" (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ).
در برابر عناد و لجاجت دشمنان و كارشكنى آنان صبر كن.
در مقابل نادانى جمعى از دوستان و سستى و سهلانگارى و احيانا آزار آنان صبر كن.
و در برابر تمايلات نفس و هوسهاى سركش و خشم و غضب نيز شكيبايى نما.
خلاصه كليد پيروزى تو در تمام زمينهها صبر و استقامت است.
بدان كه وعده خداوند در مورد پيروزى تو و امتت تخلف ناپذير است، اين ايمان به حقانيت وعده الهى تو را در مسيرت دلگرم و پر استقامت مىكند، و تحمل ناملايمات را بر تو و مؤمنان آسان مىسازد.
در دستور دوم مىفرمايد:" و براى گناهت استغفار كن" (و استغفر لذنبك).
مسلم است پيامبر بخاطر مقام عصمت مرتكب گناهى نمىشد، ولى چنان كه گفتهايم اين گونه تعبيرات در قرآن مجيد در مورد پيغمبر اسلام ص و ساير انبياء ع اشاره به گناهان نسبى است، چرا كه گاهى اعمالى كه در مورد افراد عادى عبادت و حسنات است در مورد انبياى بزرگ گناه محسوب مىشود چرا كه" حسنات الأبرار سيئات المقربين".
در آخرين دستور مىفرمايد:" تسبيح و حمد پروردگارت را هر عصر و صبح بجا آور" (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ).
اين سه دستور جامع در زمينه خودسازى و آمادگى براى پيروزيها در سايه لطف الهى است، و اين زاد و توشهاى است در مسير وصول به اهداف بزرگ.
قبل از هر چيز تحمل و شكيبايى در برابر شدائد و موانع، سپس پاك ساختن صفحه دل از زنگار گناه و از هر گونه آلودگى، و بعد آراستن آن با ياد پروردگار، آراستنى كه تسبيح و حمد به معنى منزه دانستن خداوند از هر گونه عيب و نقص و ستايش او بر هر حسن و كمال را شامل مىگردد.
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 133-135
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 55)
مدت زمان: 11 دقیقه
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 56)
مدت زمان: 4 دقیقه
غافر، آیه ۵۹-۶۰
إِنَّ السَّاعَةَ لاتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَ لَاكِنَّ أَكْثر النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ(59)
روز قيامت به يقين آمدنى است، و شكّى در آن نيست؛ ولى اكثر مردم ايمان نمى آورند!
وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكم إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ(60)
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبّر مىورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مىشوند!»
حتمیبودن عذاب کافران متکبر
در آيه مورد بحث با قاطعيت و صراحت خبر از وقوع قيامت مىدهد مىگويد:" ساعت (روز قيامت) به طور مسلم خواهد آمد، و شك و ترديدى در آن نيست، ولى اكثر مردم ايمان نمىآورند" (إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ).
از آنجا كه در آيات گذشته تهديداتى نسبت به افراد بىايمان و متكبر و مغرور آمده بود، در اين آيات آن را با لطف و مهربانى مىآميزد، و آغوش رحمتش را به روى توبه كنندگان مىگشايد، نخست مىگويد:" پروردگار شما گفته است كه مرا بخوانيد تا دعاى شما را اجابت كنم" (وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ).
از آيه فوق چند نكته استفاده مىشود:
1- دعا كردن محبوب الهى و خواست خود او است.
2- بعد از دعا وعده اجابت داده شده است، ولى مىدانيم اين وعده وعدهاى است مشروط، و نه مطلق، دعائى به هدف اجابت مىرسد كه شرائط لازم در" دعا" و" دعا كننده" و" مطلبى كه مورد تقاضا" است جمع باشد.
3- دعا خود يك نوع عبادت است.
و در ذيل آيه تهديد شديدى نسبت به كسانى كه از دعا كردن ابا دارند كرده، مىگويد:" كسانى كه از عبادت من استكبار مىورزند به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مىشوند" (إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ)
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 142-146
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 59)
مدت زمان: 5 دقیقه
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 60)
مدت زمان: 7 دقیقه
غافر، آیه60
وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكمُْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِين
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبّر مىورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مىشوند!»
استجابت دعا
از آنجا كه در آيات گذشته تهديداتى نسبت به افراد بىايمان و متكبر و مغرور آمده بود، در اين آيات آن را با لطف و مهربانى مىآميزد، و آغوش رحمتش را به روى توبه كنندگان مىگشايد، نخست مىگويد:" پروردگار شما گفته است كه مرا بخوانيد تا دعاى شما را اجابت كنم" (وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ).
از آيه فوق چند نكته استفاده مىشود:
1- دعا كردن محبوب الهى و خواست خود او است.
2- بعد از دعا وعده اجابت داده شده است، ولى مىدانيم اين وعده وعدهاى است مشروط، و نه مطلق، دعائى به هدف اجابت مىرسد كه شرائط لازم در" دعا" و" دعا كننده" و" مطلبى كه مورد تقاضا" است جمع باشد.
3- دعا خود يك نوع عبادت است.
و در ذيل آيه تهديد شديدى نسبت به كسانى كه از دعا كردن ابا دارند كرده، مىگويد:" كسانى كه از عبادت من استكبار مىورزند به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مىشوند" (إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ)
روايات متعددى كه از پيغمبر گرامى اسلام ص و ساير پيشوايان بزرگ ع نقل شده اهميت دعا را كاملا روشن مىسازد:
1- در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام ص آمده است:
الدعاء هو العبادة:" دعا عبادت است"
2- يكى از يارانش سؤال كرد ما تقول فى رجلين دخلا المسجد جميعا كان احدهما اكثر صلاة، و الآخر دعاء فايهما افضل؟ قال كل حسن:" چه مىفرمايى در باره دو نفر كه هر دو وارد مسجد شدند يكى نماز بيشترى بجا آورد، و ديگرى دعاى بيشترى، كداميك از اين دو افضلند؟
فرمود: هر دو خوبند.
سؤال كننده مجددا عرض كرد: قد علمت، و لكن ايهما افضل؟:" مىدانم هر دو خوبند ولى كداميك افضل است".
امام فرمود: اكثرهما دعاء، اما تسمع قول اللَّه تعالى ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ:
" آن كس كه بيشتر دعا مىكند افضل است، مگر سخن خداوند متعال را نشنيدهاى كه مىفرمايد: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ...
سپس افزود هى العبادة الكبرى:" دعا عبادت بزرگ است"
3- در حديث ديگرى از امام باقر ع نقل شده است كه در جواب اين سؤال كه كدام عبادت افضل است؟ فرمود:
ما من شىء افضل عند اللَّه من ان يسئل و يطلب مما عنده، و ما احد ابغض الى اللَّه عز و جل ممن يستكبر عن عبادته، و لا يسئل ما عنده:
" چيزى نزد خدا افضل از اين نيست كه از او تقاضا كنند و از آنچه نزد او است بخواهند، و هيچكس مبغوضتر و منفورتر نزد خداوند از كسانى كه از عبادت او تكبر مىورزند و از مواهب او تقاضا نمىكنند نيست"!
4- در روايتى از امام صادق ع آمده است:" مقاماتى نزد خداوند است كه راه وصول به آن تنها دعاست:"
5- در بعضى از روايات دعا كردن حتى از تلاوت قرآن هم افضل شمرده شده، چنان كه از پيامبر ص و امام باقر ع و امام صادق ع نقل شده كه فرمودند:الدعاء افضل من قراءة القران
در يك تحليل كوتاه مىتوان به عمق مفاد اين احاديث رسيد، زيرا دعا از يك سو انسان را به شناخت پروردگار (معرفة اللَّه) كه برترين سرمايه هر انسان است دعوت مىكند.
" نكته مهمى" كه در پايان اين بحث فشرده لازم است ياد آورى شود اينكه دعا طبق روايات اسلامى مخصوص مواردى است كه تلاشها و كوششهاى انسان اثرى نبخشد، و يا به تعبير ديگر آنچه انسان در توان دارد انجام دهد، و بقيه را از خدا بخواهد.
بنا بر اين اگر انسان دعا را جانشين تلاش و كوشش كند قطعا مستجاب نخواهد شد.
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 146-153
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه 60)
مدت زمان: 7 دقیقه
فصلت، آیه ۲۶
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لهاذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَوْاْ فِيهِ لَعَلَّكمُ تَغْلِبُون
كافران گفتند: «گوش به اين قرآن فراندهيد؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال كنيد، شايد پيروز شويد!»
تلاش کافران برای جلوگیری از استماع قرآن
به تناسب بحثهايى كه در باره بعضى اقوام پيشين، قوم عاد و ثمود، در آيات گذشته آمد، و نيز به تناسب همنشينان بد سيرتى كه حقايق را در نظر انسان وارونه جلوه مىدهند، آيات مورد بحث گوشهاى از انحراف و بد انديشى مشركان عصر پيامبر ص را مجسم مىسازد.
در بعضى از روايات آمده است كه هر گاه پيامبر ص در مكه صداى خود را به تلاوت قرآن مجيد و كلمات شيرين و جذاب و پر محتواى خداوند بلند مىكرد مشركان مردم را از او دور مىكردند، و مىگفتند: سوت و صفير بكشيد، و صدا را به شعر بلند كنيد تا سخنان او را نشنوند!
قرآن مجيد در آيات فوق به اين معنى اشاره كرده، مىگويد:" كافران گفتند: گوش به اين قرآن فرا ندهيد و به هنگام تلاوت آن لغو و باطل سر دهيد و جنجال كنيد تا غالب شويد"! (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ).
اين يك روش قديمى براى مبارزه در برابر نفوذ حق است كه امروز نيز به صورت گستردهتر و خطرناكترى ادامه دارد كه براى منحرف ساختن افكار مردم و خفه كردن صداى مناديان حق و عدالت، محيط را آن چنان پر از جنجال مىكنند، كه هيچكس صداى آنها را نشنود.
گاه با جار و جنجال و سوت و صفير.
گاه با داستانهاى خرافى و دروغين.
گاه با افسانههاى عشقى و هوسانگيز
و از همه بدتر اينكه گاه بحثهاى بيهودهاى در ميان دانشمندان يك قوم مطرح مىكنند و چنان آنها را به قيل و قال در باره آن وا مىدارند كه هر گونه مجال تفكر در مسائل بنيادى از آنها گرفته شود.
ولى آيا مشركان توانستند با اين اعمالشان بر قرآن غلبه كنند؟ نه! آنها و شيطنتهايشان بر باد رفت، و قرآن روز به روز گستردهتر و پربارتر شد و در سراسر جهان درخشيدن گرفت.
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 264-265
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیات 26-28)
مدت زمان: 9 دقیقه
فصلت، آیه42
لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَينْ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيد
كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمىآيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است!
عدم تحریف قرآن
به توصيف مهم و گويايى در باره عظمت اين كتاب آسمانى پرداخته مىگويد:" هيچگونه باطلى، نه از پيش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمىآيد"! (لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ).
چرا كه" از سوى خداوند حكيم و حميد نازل شده است" (تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ).
خداوندى كه افعالش روى حكمت و در نهايت كمال و درستى است و لذا شايسته هر گونه حمد و ستايش مىباشد.
در تفسير جمله" لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ ..." مفسران سخنان بسيار گفتهاند كه جامعتر از همه آنها اين است" هيچگونه باطل، از هيچ نظر، و از هيچ طريق، به سراغ قرآن نمىآيد" يعنى:
نه تناقضى در مفاهيم آن است.
نه چيزى از كتب و علوم پيشين بر ضد آن مىباشد، و نه اكتشافات علمى آينده با آن مخالفت خواهد داشت.
نه كسى مىتواند حقايق آن را ابطال كند، و نه در آينده منسوخ مىگردد.
نه در معارف و قوانين و اندرزها و خبرهايش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا كشف مىشود.
نه آيه و حتى كلمهاى از آن كم شده، و نه چيزى بر آن افزون مىشود، و به تعبير ديگر دست تحريف كنندگان از دامان بلندش كوتاه بوده و هست.
در حقيقت اين آيه تعبير ديگرى است از آيه 9 سوره حجر:" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ":" ما قرآن را نازل كرديم و ما حافظ آنيم"
از آنچه گفتيم چنين مىتوان نتيجه گرفت كه جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ" (نه از پيش رو و نه از پشت سر) كنايه از همه جانبه بودن است، يعنى از هيچ سو و از هيچ طرف و ناحيه، بطلان و فساد به سراغ اين كتاب بزرگ نيامده، و نخواهد آمد
جمله آخر آيه (تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ) در حقيقت دليل روشن و گويايى است براى عدم راه يابى باطل در هيچ شكل و صورت به قرآن مجيد، زيرا باطل به سخنى راه مىيابد كه از شخصى صادر شده است.
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 298-299
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: 9 دقیقه
فصلت، آیه46
مَّنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّمٍ لِّلْعَبِيد
كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست؛ و هر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمىكند!
بازگشت نتیجه اعمال به انسان
در آیه يك قانون كلى را كه قرآن بارها روى آن تاكيد كرده در ارتباط با اعمال انسانها بيان مىكند، كه تكميلى است بر بحث گذشته در زمينه بهرهگيرى مؤمنان از قرآن، و محروم ماندن افراد بىايمان از اين سرچشمه فيض الهى.
مىفرمايد:" هر كسى عمل صالحى انجام دهد نفعش براى خود او است،
و هر كسى بدى كند به خويشتن بدى كرده، و پروردگار تو به بندگان هرگز ظلم و ستم نمىكند" (مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).
بنا بر اين اگر آنها به اين كتاب و اين آئين بزرگ ايمان نياورند نه بخداوند زيانى مىرسانند، و نه به تو، چرا كه خوبيها و بديها همه به صاحبانش باز مىگردد و آنها هستند كه ميوه شيرين يا تلخ اعمال خويش را مىچينند.
گناه و سلب نعمت
امير مؤمنان على ع مىفرمايد:
و ايم اللَّه! ما كان قوم قط فى غض نعمة من عيش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان اللَّه ليس بظلام للعبيد:
" به خدا سوگند هيچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد مگر به واسطه گناهانى كه مرتكب شدند، زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمىدارد"! سپس افزود:
و لو ان الناس حين تنزل بهم النقم، و تزول عنهم النعم، فزعوا الى ربهم بصدق من نياتهم، و وله من قلوبهم، لرد عليهم كل شارد و اصلح لهم كل فاسد:
" هر گاه مردم موقعى كه بلاها نازل مىشود، و نعمتهاى الهى از آنها سلب مىگردد، با صدق نيت رو به درگاه خدا آورند، و با قلبهايى آكنده از عشق و محبت به خدا از او درخواست حل مشكل كنند، خداوند آنچه را از دستشان رفته به آنها باز مىگرداند، و هر گونه فسادى را براى آنها اصلاح مىكند "(نهج البلاغه خطبه 188)
و از اين بيان رابطه گناهان با سلب نعمتها به خوبى آشكار مىشود.
منبع: تفسير نمونه، ج20، ص: 308310
تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
مدت زمان: 5 دقیقه