جبرئیل پیام الهی را رساند و مریم باخبر شد امر حتمی پروردگار به زودی به انجام خواهد رسید و هیچ عذر و بهانهای برای جلوگیری از این امر پذیرفته نیست و نخواهد بود چرا که تمامی امور به دست پروردگار است و خود کارگزار تمامی امور و نتایج و عواقب این امر قطعی است.
1-2. مدت زمان حمل
بعد از رسیدن وحی الهی مریم آثار بارداری را در خود مشاهده کرد و خود را به عیسی باردار دید. این امر در قرآن به این شرح آمده است:
- فَحَمَلَتهُ فَانتَبَذَت بِهِ مَکَاناً قَصِیّاً»[1].سرانجام مریم به او باردار شد و او را به نقطهی دور دستی برد. کلمه قصی به معنای دوردست است پس معنای آیه میشود چون مریم به او باردار شد یعنی به فرزند بشارت داده شده در نتیجه انفراد و اعتزال اختیار کرد و او را به محلی دورتر از خانوادهاش برد. درباره نحوه باردار شدن مریمنقل قولهای مختلفی وجود دارد، بعضی گفتهاند جبرئیل درگریبان مریم دمیده است، عدهای نیز میگویند جبرئیل بر پیراهن او دمید و چون مریم پیراهن را بر تن کرد باردار شد، و نیز بیان شده به مجرد نفخ مریم باردار شد. و یا اینکه جبرئیل با دو انگشت آستین پیراهن مریم را گرفته و باد دمید و در همان دم باردار شده است.[2]
چنانچه در روایات چنین وارد شده است، از امام صادق علیه السلام که فرمودند: «جبرئیل پیراهن مریم را دمید وقتی پیراهن را در بر کرد حامله شد و مدت حمل مریم نُه ساعت بود خداوند هر ساعت را به جای ماهی قرار داد.»[3]
به هر تقدیر بعد از دمیدن جبرئیل بر مریم او بار دار میشود و به جایی دور از خانواده و قومش میرود.
کلبی میگوید: مریم دارای پسرعمویی به نام یوسف بود چون مریم را آبستن دید خواست او را بکشد که ناگهان جبرئیل آمده و فریاد زد و گفت: به او مبادا تعرض کنی که او از روح القدس بار دار شده است. و وقتی مریم به جهت حمل حال سنگینی پیدا کرد به نحوی بود که پاهایش بر زمین کشیده میشد و حالش نزدیک به وضع حمل کردن بود وقتی خاله او (همسر زکریا) او را در آن حال دید مضطرب و پریشان شد مریم نیز بخاطر شرم و حیا از خالهاش و زکریا و دفع تهمتها و حرفهای ناروایمردم از آن جا بیرون رفت و به جایی دور متواری شد.[4]
دربارهی مدت زمان حمل و بارداری مریم به حضرت عیسی اقوال متفاوتی وجود دارد در بعضی از این اقوال به زمان بارداری که برای مریم بیان شده است، نه ساعت، یک ساعت، دو ساعت، شش ماه، هفت ماه و هشت ماه نیز اشاره شده است.[5]
در روایاتاز محمدباقر علیه السلام آمده است که فرمود:«جبرئیل گریبان جُبِّه مریم را به دست گرفت و نفخهای در آن دمید و در همان ساعت ولو در رحم او به حد کمال رسید همچنانکه بچه نه ماه شده باشد در رحم مادر پس از مغتسل خود بیرون آمد.»[6]
روایت از ائمه معصوماست که روزی که مریم باردار شد جمعه بوده است، قَال موسَی کاظِم:«الیَومُ الَّذِی حَمَلتَ فیِه مَریَم فَهوَ یَومُ الجُمعَۀ...امام موسی کاظم می فرماید:اما روزی که مریم در آن آبستن شد روز جمعه بود. و هنگام زوال خورشید و آن روز همان روزی بود که روح الامین ناز گشت. جبرئیل در گریبان مریم دمید و او در شب به عیسی باردار شد و صبح روز بعد او را زائید و بارداری او نه ساعت بود و نیز عدهای گفتهاند مریم در آغاز روز به عیسی بار دار شد و غروب همان روز زائید. و عدهای نیز گفتهاند مدت حمل او یک ساعت و در وقت زوال خورشید بوده است. به هرحال خبر معتبری که در احادیث و تفاسیر وجود دارد مدت حمل ایشان را نه ساعت بیان کردهاند.[7]
در عهد جدید بطور واضح و مشخص از مدت حمل مریم چیزی به میان نیامده است. جز در یک مورد که زمان ماندگاری مریم بعد از ظهر باردار شدن در نزد الیصابات همسر زکریا که سه ماه عنوان شده است.[8]
2-2. مکان وضع حمل
مریم باردار است و زمان وضع حمل اوست، حملی که هیچ کس از پاکی و قداستش خبر ندارد جز پروردگارش پس اوست که در این زمان یار و مددکار او خواهد بود.
- فَاَجَاءَ هَا المَخَاضُ اِلَی جِذعِ النَّخلَةِ؛درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند.»[9]
در آیه شریفه مخامض کنایه از دفع و الجا است یعنی درد زائیدن او را مجبور به رفتن کرد و کلمه مخاض و همچنین طلق به معنای درد زائیدن است. جذع نخله به معنی ساقه آن است یعنی آیه درصدد بیان این است که، بعد از آنکه از اهل و خانواده خود دوری جست و به محلی دور آمد، به سوی تنه خشک خرمایی در صحرا آمد که نه میوهداشت و نه سبزهای و در فصل زمستان بود- الف و لام کلمهالنخلةالف و لام عهد است یعنی عهد است یعنی درختی که در آن بیابان معروف بود.که در راه به عدهای از بافندگان که در آن زمان معروفترین هنرمندان بودند برخورد کرد و محل درخت خرمای خشکیده را از آنها پرسید آنها او را مسخره کردند و جواب صحیح ندادند مریم ایشان را نفرین نمود سپس به طائفهای از تجار رسید که به شهر میرفتند مریم دوباره از آنها محل درخت خرمای خشکیده راپرسید آنها مریم را به محل درخت خرما راهنمایی کردند و مریم در حق تجار دعا نمود و چون به محل درخت خرمای خشکیده رسید درد زایمان او ظاهر شد و عیسی تولد یافت.[10]
از امام موسی کاظم روایت شده است که مکان زایمان مریم روی رود فرات بوده است که در اطراف آن درخت انگور و خرما بود و در خصوص داشتن درخت خرما و انگور هیچ رودی با فرات برابری نمیکند.[11]
در عهدجدید آمده است: چون پادشاه قصد سرشماری را داشت پس یوسف نامزد مریم به همراه او به بیت لحم رفتند تا نام او را با مریم که نامزد او بود و نزدیک به زائیدن بود ثبت کرد و وقتی که ایشان در آنجا بودند هنگام وضع حمل او رسیده پسر نخستین خود را زائید و او را در قنداقه پیچیده در آخور خوابانید زیرا که برای ایشان در منزل جای نبود.[12]
تقریباً در هرجا سخن از مکان زایمان مریم شده است گفته شده به دلیل عدم جا در مهمانسرا، مریم در خارج از آن محل مهمانسرا زایمان کرده و سپس فرزندش را قنداق کرده و در آخور قرار داده است.[13]
3-2.تقاضای مریم از خداوند
مریم که همواره در خلوت و عزلتو تنهایی به عبادت خدا میپرداخت حالا ناچار است که از مردم گریزان شود، قبلاً کسی سراغ او را نمیگرفت. گمنام و تک زندگی میکرد و برنامه خودسازی و انس به خدا را شیوه خود ساخته بود. اما حالا از ترس آبرو و بدنامی ناچار است خود را از مقابل دیدگان مردمساده دل و ظاهربین دور کند، اگر مردم بفهمند که او باردار شده است و اگر بفهمند که او پسری به دنیا خواهد آورد.[14] چه خواهد شد؟
مریم در این افکار غرق بود و درد نیز به او غلبه کرده بود که با خود گفت: « قَالَت یَا لَیتَنِی مِتُّقَبلَ هَذَا وَ کُنتُنَسیاً مِنسِیّاً؛ای کاش پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش میشدم.»[15]
نَسیَ به معنای هرچیز حقیر و متروکی که غیر قابل اعتنا باشد به طوری که به فراموشی سپرده شود. چنانچه درمعنایش گفته شده مثل کهنه حیض یا ذبح حیوانی که برای کشتن آماده است.مریم اگر این سخن را گفت به این خاطر بود که از خجالت و شرم از مردم بود و این دعا را کرد، بنابراین میگوید ای کاش چیز حقیر و متروکی بودم تا مردم دربارهاش حرف نمیزدند ولی به زودی حرف خواهند زد.[16]
امام صادق علیه السلام میفرماید:«مریم این حرف را زد چون در میان قومش فرد عاقل و فهمیدهای را سراغ نداشت که او را از این عمل زشت تنزیه و بی گناه بداند.»[17]
لذا برای آرامش و دلگرم شدن مریم س از سوی پروردگار ندایی آمد:
« فَنَادَهَا مِن تَحتِهَا اَلَّاتَحزَنِیقَدجَعَلَ رَبُّکِ تَحتَکِ سَرِیّاً؛ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: غمگین مباش. پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی قرار داده است.»[18]
ظاهر آیه میرساند که ضمیر فاعل در جمله ناداها به عیسی برگردد نه به روح، چون با حال فرزند متولد شده نسبت به مادرش در هنگام وضع حمل مناسبتر است تا حال روح و مریم و نیز برگشتن ضمیر در جمله قبل و بعد به عیسی موید دیگری است برای اینکه ضمیر آمده به حضرت عیسی برمیگردد. بعضی نیز گفتهاند ضمیر به روح یعنی حضرت جبرئیل برمیگردد و چنین تصویر کردهاند که حضرت مریم در هنگام زایمان در جای بلندی قرار داشته است و جبرئیل در پایین آن بوده و از آنجا او را ندا زده است ولی هیچ دلیلی از لفظ آیه بر این امر دلالت نمیکند.[19]
از امام محمدباقرروایت شده است:«عیسی پای خود را بر زمین زد پس از زیر پایش چشمهای جاری شد. از پیامبر نیز درباره سرّیاً سوال شد، فرمود به معنای نهر کوچکی است.»[20]
در عهد جدید به هیچ یک از این وقایع اشارهای نشده است، بلکه گفته شده، مریم در نهایت آرامش نوزاد خود را به دنیا آورد، و زائید پسر خود را بدون رنجی.[21]
4-2. حکمت تلاش مریم برای تهیه غذا
مریم فردی بود که به هنگام عبادت در محرابش برای او ارزاق و مائده آسمانی آورده میشد آن هم غذاهایی که در فصول آن وقت غیرمعمول بود. چنانچه موجب انگیزه دعای پیامبر خدا زکریا شده و او را در طلب فرزند مشتاق میکند اما الان که مریم در وضع ناخوشایند روحی و جسمانی به سر میبرد چگونه از نظر خوراک تامین خواهد شد«وَهُزِّی اِلَیکِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسَاقِط عَلَیکِ رُطَباً جَنِیّاً؛ و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازهای بر تو فرو میریزد.»[22]
کلمه هزء در جمله به معنای تکان دادن به شدت است و کلمه تساقط از مساقطه است به معنای اسقاط است و ضمیر در آن به درخت خرما بر میگردد و اگر تکان دادن را در رابطه با شاخه درخت خرما آورده شده است به این نکته است که درخت خرما مدت طولانی خشکیده بوده و در همان ساعت و لحظهای که مریم دستش را به سمت درخت خرما دراز کرد سبز شده و برگ و ثمر گرفته است. و کلمه رطب به معنای خرمای پخته و رسیده است. خرمای سبز قبل از رسیدنرا جنیّ می گویند. جنیّ به معنای چکیده شده است.[23]
آنکه به مریم خطاب آمد شاخه درخت خرما را تکان بدهد و ایشان عرض کردند، پروردگارا پیش از این که سالم و تندرست بودم و رنج زایمان و نفاس نداشتم روزی به من عطا میکردی بدون آنکه هیچ زحمت و سعی و تلاش کرده باشم اما الان میفرمایی درخت خرما را تکان بدهم تا خرما ریخته شود در جواب خطاب شد: در آن زمان دلت به تمامی مشغول به ما بود اما حالا عیسی در گوشهای از دلت جای گرفته و تعلق خاطر به او داری ما نیز روزی تو را به گوشه درخت نخل قرار دادهایم پس تلاش کن تا بتوانی به آن دسترسی پیدا کنی. این امتحان الهی است آن روز مریم سالم بود، مائده آسمانی برایش نازل میشد اما امروز که باردار است و بی کس است باید درخت خرما را تکان بدهد تا غذایی بدست آورد.[24]
یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام میگوید: «دیدم امام بین باغهای کوفه حرکت میکرد تا به درخت خرمای رسید کنار آن وضو گرفت و رکوع و سجود به جای آورد و من شمردم آن حضرت در سجده پانصد مرتبه تسبیح خدای را به جای آورد. سپس به نخل تکیه کرد و دعا فرمود وسپس گفت: به خدا قسم این همان درختی است که خداوند عزوجل به مریم فرمود (هزئ الیک).»[25]
در میان تمامی ارزاق و میوههای موجود چرا خداوند خرما را برای مریم مهیا میکند؟، چرا که غذای مورد سفارش شده قرآن و روایات برای زنی که وضع حمل کرده است خرمای تازه است و نیز از میوه های بهشتی است. أبی عبدالله قَال:« خَمسٌ مِن فاکِهَۀِ الجَنَّۀِ فِی الدُّنیا:الرُّمان الأُمیِسُّی وَ التُّفَاح وَ السَّفَرجَل وَ العِنبَ وَ الرُّطَبَ المَشان؛امام صادق می فرماید: از میوه های بهشتی پنج نمونه در دنیا است، انار دشتی و سیب و به و انگور و خرمای تازه مشان.»[26]
پیامبر فرمودند: «زنانی که زایمان کردهاند اولین غذایشان رطب باشد» و حضرت علی فرمودند: «بهترین غذای زن باردار خرمای تازه است و هیچ دارویی برای او بهتر از خرما نیست.»[27]
رطب ثمر درخت خرما پیش از خرما شدن است و دانشمندان غذا شناس میگویند قند فراوانی که در خرما وجود دارد از سالمترین قندهاست که حتی در بسیاری از موارد، مبتلایان بیماری قند نیز میتواند از آن استفاده کنند و میگویند در خرما 13ماده حیاتی و 5نوع ویتامین را کشف کردهاند که مجموع آنها خرما را به صورت منبع غذایی غنی در آورده است. در خرما کلسیم وجود دارد که عامل اصلی استحکام استخوانهاست و نیز فسفر وجود دارد که از عناصر اصلی تشکیل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگی است و نیز پتاسیم موجود است که فقران آن در بدن علت حقیقی زخم معده است. 400 نوع درخت خرما وجود دارد که هر درخت خرما با طعم و رنگ جداگانهای دارد.[28]
در این رابطه در عهد جدید به هیچ مطلبی اشاره نشده است.
5-2. فرمان روزه سکوت به مریم
مریم که فرزند خود را به دنیا آورده است و در آغوش گرفت و از لحاظ جسمانی نیز تأمین شد، تنها یک دغدغه دارد آن هم روبرو شدن با قوم و قبیله خویش، آن هم قوم یهود و بنی اسرائیل آنان که نه این واقعه و نه معجزه بارداری بدون شوهربرایشان قابل درک و فهم است پس چه کسی پاسخگو به این قوم خواهد بود.
« فَکُلِی وَ اشرَبِی وَ قَرِّی عَیناً فَاِمَّا تَرَیِنَّمِنَ البَشَرِ اَحَداً فَقُولِی اِنِّی نَذَرتُ لِلرَّحمَانِ صَوماً فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَاِنسِیّا؛بخور و بنوش و چشمت را روشن دار و هرگاه کسی از انسانها را دیدی بگو من برای خدای رحمان روزهای نذر کردهام بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمیگویم.»[29]
از رطب تازه رسیده بخور و از جوی آبی که زیر پایت جاری شده بیاشام و بدون اینکه به خود غم و اندوهی راه دهی. خشنود باش و اگر به خوردن و آشامیدن سفارش کرده است چون این دو یکی از نشانههای مسرت و خوشوقتی است و کسی که گرفتار مصیبتی است دیگر نمیتواند از غذای لذیذ و از آب گوارا لذت ببرد و مصیبت موجب میشود تا فرد میل به غذا و آشامیدنی نداشته باشد بنابراین به مریم گفته شده که از این دو نعمت و عنایتی که خدا به او کرده شادمان شده و دیگر غمگین و ناراحت نباشد اما از اینکه به تو تهمت بزنند میترسی و از اینکه از تو بازخواست شود با کسی حرف نزن من جواب آنها را خواهم داد. در جایی گفته شده است که عیسی این سخنان را به مادرش فرموده است اینچنین که عیسی به مریم گفت: مرا قنداق کن و مرتب نما و چون مریم اینچنین کرد عیسی به او گفت: «فَکُلِی وَ اشرَبِی وَ قَرِّی عَیناً فَاِمَّا تَرِینَّ الَبَشَراَحَداً فَقُولِی اِنِّی نَذَرتُ لِلرَّحمَانِ صَوماً وَ صُمتاً»[30]، و آیه این چنین نازل شده است:«فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسِیّاً.»[31]
بعضی گفتهاند: چون مریم بر وضع حمل نایل شد حق تعالی جمعی از ملائکه را فرستاد تا گرد مریم درآمدند و آن هنگام که عیسی متولد شد او را برداشتند و شستند در آن چشمه آب و در حریر بهشت پیچیده ودر کنار مریم نهادند و به وی ندا رسید که مریم نذر کن امروز روزه سکوت داری پس اگر دیدی کسی را و از تو جویای علت این فرزند شدند.[32]
درباره روزه سکوت آمده است که مقصود روزه از روزهی سکوت است. همچنان که از آیه بر میآید این قسم روزه در آن دوره مرسوم بود و برای همین نیز به مریم چنین فرمانی داده شده است. اینکه گفته شد بگو روزه گرفتهام. سخن گفتن نیست چون اگر سخنی نگوید، روزه سکوت است بلکه مقصود از آن فهماندن است ولو با اشاره چون فهماندن مطلب تنها سخن گفتن نیست بلکه با اشاره هم ممکن است.[33]پس زمانی که قوم یهود مریم را در محراب عبادتش نیافتند و به دنبال ا و به راه افتاده و جویای او شدند زکریا نیز خارج شد او نیز به راه افتاد و مریم در حالی که عیسی در آغوش او بود. را دیدند پس زنان مؤمن بنی اسرائیل شروع به پرتاب آب دهان به سمت او کردند ولی مریم با هیچ کس سخن نگفت.[34]
در عهدجدید در این باره هیچ اشارهای نشده است.
منبع: برگرفته از: پایان نامه سطح 2،« مقایسه سیمای حضرت مریم در قرآن کریم با عهد جدید»، عالیه رسولی( طلبه سطح3 حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع).
[1]. مریم،آیه22؛ ابوالفضل رشیدالدین میبدی، کشف السرار وعده الاسرا، جلد6، ص7
[2]. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات راغب،ص625؛ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14، ص6؛ سید هاشم بحرانی، البرهان، جلد6، ص152-156؛ ابراهیم بروجردی، جامع، جلد4، ص246؛ حسینبنعلیابوالفتحرازی ، روض الجنان و روح الجنان، جلد13، ص66؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، جلد5، ص410؛ سیدعبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ، جلد8، ص431
[3]. ابراهیم بروجردی، جامع، جلد4، ص246
[4].حسینبنعلیابوالفتحرازی ، روض الجنان و روح اجنان، جلد13، ص66؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، جلد5، ص410
[5].سید هاشم بحرانی، البرهان، جلد6، ص152؛ابراهیم بروجردی، جامع، جلد4، ص246؛حسینبنعلیابوالفتحرازی ، روض الجنان و روح الجنان، جلد13،ص66؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، جلد5، ص410؛ مترجمان، تفسیرهدایت،چاپ1، مشهد،آستان قدس رضوی،1377، جلد7، ص30؛ ؛ سیدعبدالحسین طیب،الطیب البیان فی تفسیر القرآن، جلد8، ص431
[6]. ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین،جلد5،ص410
[7].کلینی،اصولکافی،محمدباقرکمرهای، جلد3،ص395؛ اقل عباد،اثنی عشری، جلد8، ص163؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان، جلد6،ص156؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، جلد8، ص431
[8]. مژدهای برای عصرجدید، ص9
[9]. مریم،آیه 23
[10]. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،جلد1،ص66؛ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14، ص60؛ مترجمان، جوامع الجامع، چاپ2، مشهد،آستان قدس رضوی،1377، جلد4، ص34؛ ابراهیم بروجردی، جامع، جلد4، ص246
[11]. اصول کافی، جلد3، ص395
[12]. لوقا، باب1 ، آیه 5-7
[13]. برنابا، ص63؛ مژده ای برای عصرجدید، ص156
[14]. احمد بهشتی، درسهایی از زندگانی زنان نامدار در قرآن، جلد2، ص14
[15]. مریم،آیه 23
[16]. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،جلد12،ص113؛ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14،ص60؛ مترجمان، جوامع الجامع، جلد4، ص34
[17]. ملافتح الله کاشانی، صافی، جلد4، ص335
[18]. مریم، آیه24
[19].علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14، ص61؛مترجمان، جوامع الجامع، جلد4، ص35-34
[20].ملافتح الله کاشانی، صافی، جلد4، ص35؛مترجمان، جوامع الجامع، جلد4، ص35
[21]. برنابا، ص63
[22]. مریم، آیه25
[23]. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،جلد11،ص258؛ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14، ص62؛ محسن قرائتی، نور، جلد7، ص258
[24]. ابراهیم بروجردی، جامع، جلد4، ص248؛ محمدبن خاوندشاه بن محمود میرخواند، تاریخ روضۀ الصفا، ص499؛ سید هاشم بحرانی، برهان، جلد6، ص153؛ محسن قرائتی، نور، جلد7، ص258
[25]. ملا فتح الله کاشانی، صافی، جلد4، ص335؛محمد ثقفی تهرانی،تفسیرروان جاوید، چاپ3، تهران، برهان، 1398ق، جلد3، ص470
[26]. ابی جعفرمحمدبن علی بن الحسین بابویه قمی، خصال، ص320؛ مشان نوعی از بهترین خرماست.
[27]. محسن قرائتی، نور، جلد4، ص258
[28].طوبی معتمدلاری، مریم دختری در محراب، چاپ1،قم،فقه،1388،ص36؛ حمیده فیض آبادی، بیولوژی در قرآن، مریم چگینی، چاپ1، تهران، فیض دانش،1386،ص49
[29]. مریم، آیه26
[30].مریم، آیه26
[31]. مریم، آیه26؛ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14، ص63-62؛ سیدهاشم بحرانی، برهان، جلد6، ص154
[32]. ملا فتح الله کاشانی، منهج الصادقین، جلد5، ص414
[33].علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، جلد14، ص63
[34].سیدهاشم بحرانی، البرهان، جلد6، ص154