اقتدار نظامی 

 

اول: قدرت نظامی در زمان پهلوی

نقش نیروی نظامی ایران در زمان پهلوی و هدف از توانمندی سازی آن، صرفاً حمایت از منافع دولت های غربی در منطقه بود؛ به طور مثال، شاه در گفت و گو با خبرنگار نیوزوکی در 24 ژانویه 1977 م(1356) عنوان کرد:
اگر شما ایرانی نیرومند نداشته باشید که شایسته امنیت شما و سراسر منطقه باشد و در مواقع ضروری از امنیت خلیج فارس و اقیانوس هند حفاظت کند، در آینده چه خاهید کرد؟ آیا یک میلیون سرباز آمریکایی را در منطقه  هگه خواهید داشت؟ ویتنام دیگری به وجود خواهید آورد؟
محمدرضاشاه در دیدار با کنت الکساندر دمارانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه در 1978 م نیز ادعا کرده بود:« من بهترین وسیله دفاع از غرب در این قسمت دنیا هستم1

 

بعد از روی کار آمدن ریچارد نیکسون در آمریکا، او سیاست دو ستونی را در منطقه خاورمیانه دنبال کرد. هدف از این طرح، آن بود که ایران و عربستان به عنوان دو ستون، حافظ منافع آمریکا در خاورمیانه باشند. نیکسون در کتابش این گونه نوشته است:« از سال 1953 تا 1979 م، ایران تحت پادشاهی محمدرضاشاه به عنوان ستون امنیت غرب در منطقه خدمت می کرد2.» ژنرال هایزر، معاون نیروهای نظامی ناتو، در این باره نوشته است:« برای منافع غرب، حضور نیروهای نظامی ایران در منطقه خلیج فارس بسیار حیاتی بود3

موضوعی که در خرید تجهیزات نظامی توسط پهلویِ دوم در خورِتوجه است، ولخرجیِ شاه در خرید است و اینکه هزینه های پرداختی، گاهی خیلی بیشتر از قیمت تجهیزات در آن زمان بوده است و آمریکایی ها که متوجه ولع شاه به خرید اسلحه شده بوده اند، سعی می کردند قیمت های اسلحه ها را افزایش دهند؛ چون از خرید آن توسط شاه مطمئن بودند. در این باره ژنرال ولیامسون، رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران، در پایان مأموریت دو ساله خود گفته است:
« این دوسال، 1971 تا 1973 م، به نظرم دویست سال طول کشید که در این مدت، درباره 700 قرارداد به ارزش تقریبی 4 میلیارد دلار مذاکره کردم. ... ایران مرکز معامله خوبی بود. این کشور، بوفه بازرگانان نام گرفته بود. این بوفه، بسیار بسیار خوب بود و منافع تجاری در آن فوق العاده بود4

حضور و نقش بیگانگان در ارتش

سولیوان، سفیر آمریکا، در کتاب خاطرات دو سفیر گفته است:
« تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیئت های نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکاییدر ایران عملاً جزو نیروهای مسلح ایران به شمار می آمدند... مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران، حقوق بگیر دولت ایران بودند: حقوق و مزایا، هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرنزذان آنها از طریق دولت ایران تأمین می شد و علایمی که روی یونیفرم آن ها دوخته می شد، آنها را عضو خانواده نیروی های مسلح ایران به شمار می آورد5
تا اواسط سال 1354، حدود 35 هزار خارجی ، فقط در تهران زنذگی می کردند که بیشتر آنها تکنسین، مدیر، مشاور یا نمایندگان شرکت های خارجی و از این جمع، عده زیادی مربوط به ارتش بودند. ... تکنسین های آمریکایی تا 12500 دلار در ماه می گرفتند. در سال 1354، حدود 20 هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران بودند6

 

آنچه بیان شد، نشانگر این موضوع است که علی رغم اینکه شاه دوست داشت با صرف کردن هزینه زیاد و خرید اسلحه به قیمت های خیلی گران، خود را فردی قدرتمند نشان دهد و در حقیقت او باید حافظ منافع غرب در منطقه می بود! شاه حتی در مواجهه با مردم کشور خود نیز تابع دستورات بیگانگان بود و در حالیکه آمریکا و انگلیس برای ایران نخست وزیر انتخاب می کردند، نحوه رفتار شاه با مردم نیز با هماهنگی و حمایت آنها مشخص می شد. رابرت شولزینگر درباره اعلام حکومت نظامی در 16 شهریور 1357 نوشته است:« درروز 7 سپتامبر( 16 شهریور) شاه به توصیه برژینسکی، حکومت نظانی اعلام کرد7

 

جان استمپل، افسر اطلاعاتی سفارت آمریکا، نیز در کتاب خود در این باره گفته است:« 2 روز بعد از جمعه سیاه، برژنیسکی به طور خصوصی به شاه تلفن کرد و گفت برای اعاده نظم، هرکاری که لازم است، انجام بده8

 

در پایان، می توان گفت حکومت پهلوی ایران را از نظر فراهم سازی تجهیزات نظامی و هم از نظر نحوه عملکرد، کشوری وابسته به کشورهای دیگر به ویژه آمریکا کرده بود و آن ها بودند که نقشاصلی در مدیریت کشور ایفا می کردند.

 

پی نوشت:

1. الکساندر دمارانش، جنگ جهانی چهارم، ص 259
2ریچارد نیکسون، 1999 پیروزی بون جنگ، ص 134
3. رابرت هایزر، مأموریت مخفی در تهران، ص 46
4. جیمزبیل، عقاب و شیر، ص 327
5. ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص 74
6. رابرت گراهام، ایران؛ سرابقدرت،  ص 107 و 108
7. رابرت شولزینگر، دیپلماسی آمریکا در قرن 20، ص 577
8. جان. دی. استمپل، درون انقلاب ایران، ص 169

برگرفته از: صعود چهل ساله، ص 135-132