فراز اول: سه دوره انقلاب 

 

متن عربی:

اِحْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْاُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمَثُلاَتِ بِسُوءِ الْاَفْعَالِ، وَ ذَمِیمِ الْاَعْمَالِ. فَتَذَكَّرُوا فِی الْخَیرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ، وَ احْذَرُوا أَنْ تَكُونُوا أَمْثَالَهُمْ. 
فَإِذَا تَفَكَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیهِمْ، فَالْزَمُوا كُلَّ أَمْر لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ، وَ زَاحَتِ الْاَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ، وَ مُدَّتِ الْعَافِیةُ بِهِ عَلَیهِمْ، وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ، وَ وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَیهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الْاِجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ، وَ ال‍لّزُومِ لِلْاُلْفَةِ، وَ التَّحَاضِّ عَلَیهَا، وَ التَّوَاصِی بِهَا، وَ اجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْر كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ، وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ; مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ، وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ، وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ، وَ تَخَاذُلِ الْاَیدِی. 
تَدَبَّرُوا أَحْوَالَ الْمَاضِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَبْلَكُمْ، كَیفَ كَانُوا فِی حَالِ التَّمْحِیصِ وَ الْبَلاَءِ. أَلَمْ یكُونُوا أَثْقَلَ الْخَلاَئِقِ أَعْبَاءً، وَ أَجْهَدَ العِبَادِ بَلاَءً، وَ أَضْیقَ أَهْلِ الدُّنْیا حَالاً. اتَّخَذَتْهُمُ الْفَرَاعِنَةُ عَبِیداً فَسَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ، وَجَرَّ عُوهُمُ الْمُرَارَ، فَلَمْ تَبْرَحِ الْحَالُ بِهِمْ فِی ذُلِّ الْهَلَكَةِ وَ قَهْرِ الْغَلَبَةِ، لایجِدُونَ حِیلَةً فِی امْتِنَاع، وَ لاسَبِیلاً إِلَی دِفَاع. حَتَّی إِذَا رَأَی ال‍لّهُ سُبْحَانَهُ جِدَّ الصَّبْرِ مِنْهُمْ عَلَی الْاَذَی فِی مَحَبَّتِهِ، وَ الْاِحْتِمَالَ لِلْمَکْرُوهِ مِنْ خَوْفِهِ، جَعَلَ لَهُمْ مِنْ مَضَایقِ الْبَلاَءِ فَرَجاً، فَأَبْدَلَهُمُ الْعِزَّ مَكَانَ الذُّلِّ، وَ الْاَمْنَ مَکانَ الْخَوْفِ، فَصَارُوا مُلُوکاً حُكَّاماً، وَ أئِمَّةً أَعْلاَماً، وَ قَدْ بَلَغَتِ الْكَرَامَةُ مِنَ ال‍لّهِ لَهُمْ مَا لَمْ تَذْهَبِ الْامَالُ إِلَیهِ بِهِمْ. 
اُنْظُرُوا كَیفَ كَانُوا حَیثُ كَانَتِ الْاَمْلاَءُ مُجْتَمِعَةً، وَ الْاَهْوَاءُ مُؤْتَلِفَةً، وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَةً، وَ الْاَیدِی مُتَرَادِفَةً، وَ السُّیوفُ مُتَنَاصِرَةً، وَ الْبَصَائِرُ نَافِذَةً، وَ الْعَزَائِمُ وَاحِدَةً. أَلَمْ یكُونُوا أَرْبَاباً فِی أَقْطَارِ الْاَرَضِینَ، وَ مُلُوکاً عَلَی رِقَابِ الْعَالَمِینَ! فَانْظُرُوا إِلَی مَا صَارُوا إِلَیهِ فِی آخِرِ أُمُورِهِمْ، حِینَ وَقَعَتِ الْفُرْقَةُ، وَ تَشَتَّتَتِ الْاُلْفَةُ، وَ اخْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ وَالْاَفْئِدَةُ، وَ تَشَعَّبُوا مُخْتَلِفِینَ، وَ تَفَرَّقُوا مُتَحَارِبِینَ، قَدْ خَلَعَ ال‍لّهُ عَنْهُمْ لِبَاسَ كَرَامَتِهِ، وَ سَلَبَهُمْ غَضَارَةَ نِعْمَتِهِ، وَ بَقِی قَصَصُ أَخْبَارِهِمْ فِیكُمْ عِبَراً لِلْمُعْتَبِرِینَ. 
اِعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ(علیهم السلام). فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْاَحْوَالِ، وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْاَمْثَالِ! 
تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَالِ تَشَتُّتِهِمْ وَ تَفَرُّقِهِمْ، لَیالِی كَانَتِ الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ، یحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الْافَاقِ، وَ بَحْرِ الْعِرَاقِ، وَ خُضْرَةِ الدُّنْیا، إِلَی مَنابِتِ الشِّیحِ، وَ مَهَافِی الرِّیحِ، وَ نَكَدِ الْمَعَاشِ، فَتَرَكُوهُمْ عَالَةً مَسَاكِینَ إِخْوَانَ دَبَر وَ وَبَر، أَذَلَّ الْاُمَمِ دَاراً، وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً، لایأْوُونَ إِلَی جَنَاحِ دَعْوَة یعْتَصِمُونَ بِها، وَ لاإِلَی ظِلِّ أُلْفَة یعْتَمِدُونَ عَلَی عِزِّهَا. فَالْاَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ، وَ الْاَیدِی مُخْتَلِفَةٌ، وَ الْكَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ; فِی بِلاَءِ أَزْل، وَ أَطْبَاقِ جَهْل! مِنْ بَنَات مَوْؤُودَة، وَ أَصْنَام مَعْبُودَة، وَ أَرْحَام مَقْطُوعَة، وَ غَارَات مَشْنُونَة.

 

 

ترجمه:

از کیفرهایی که بر اثر سوء افعال و اعمال ناپسند بر امتهای پیشین وارد شد، برحذر باشید، حالات آنها را در خوبی و بدی به یاد آرید و بترسید از اینکه شما هم مانند آنان شوید، هرگاه به تفاوت دو حال آنها (پیروزی و شکست) می‌اندیشید به سراغ اموری بروید که موجب عزّت و اقتدار آنان شد; دشمنان را از آنها دور کرد; عافیت و سلامت را بر آنان گسترش داد; نعمتها مطیعشان شد و کرامت و شخصیت، رشته خود را به آنان پیوست. عامل این خوشبختی پرهیز از تفرقه، تأکید بر الفت و اتحاد، تشویق یکدیگر به آن و سفارش نمودن به انجام آن بود. از هر کاری که ستون فقرات آنها را در هم شکست و قدرتشان را سست کرد اجتناب کنید: از کینه‌های درونی، بدخواهی، پشت به هم کردن و دست از یاری هم برداشتن بپرهیزید. 
در احوال مؤمنان پیشین بیندیشید که در حال آزمایش و امتحان چگونه بودند؟ آیا آنها بیش از همه مردم بار مشکلات را بر دوش نکشیدند و بیش از همه بندگان (خدا) در شدت و زحمت نبودند و از همه جهانیان در تنگنای سخت تری قرار نداشتند؟ فرعونها آنان را برده خویش ساختند و پیوسته آنها را در بدترین شکنجه‌ها قرار دادند و تلخیهای روزگار را جرعه جرعه به آنها نوشاندند و همچنان این وضع با ذلّت و هلاکت به سبب قهر و غلبه ظالمان ادامه یافت. 
نه چاره‌ای داشتند که از آن وضع سرباز زنند و نه راهی برای دفاع از خود می‌یافتند، تا زمانی که خداوند سبحان جدّیت آنها را در صبر و استقامت در برابر ناملایمات در مسیر محبّتش و تحمّل ناراحتیها را به جهت خوف و خشیتش در آنها مشاهده کرد. در این هنگام گشایشی از تنگناهای بلا برای آنان فراهم ساخت; ذلّت را به عزّت، و ترس و ناامنی را به امنیت مبدّل کرد و آنها زمامداران فرمانروا و پیشوایان برجسته شدند و آن قدر لطف و کرامت الهی شامل حالشان شد که هیچ کس فکر آن را هم درباره آنان نمی‌کرد. 
بنگرید (اقوام پیشین در آن هنگام که جمعیتهایشان متّحد، خواسته‌ها هماهنگ، اندیشه‌ها معتدل، دستها پشتیبان هم، شمشیرها یاری کننده یکدیگر، دیده‌ها نافذ و تصمیم‌ها یکی بود چگونه بودند آیا (در آن روز) آنها زمامدار اقطار زمین نبودند و بر مردم جهان حکومت نمی‌کردند، حال بنگرید که پایان کارشان به کجا کشید. در آن هنگام که در میان آنها جدایی افتاد; الفتشان به پراکندگی و اهداف و دلهایشان از هم دور شد و به گروه‌های مختلفی تقسیم شدند و در پراکندگی به نبرد با هم پرداختند (در این هنگام بود که) خدا لباس کرامت خود را از تنشان بیرون کرد و وسعت و شادابی نعمت را از آنها گرفت، تنها چیزی که از آنها باقی ماند سرگذشتشان در میان شما بود که درس عبرتی است برای عبرت گیرندگان. اکنون از سرنوشت فرزندان اسماعیل و اولاد اسحاق و یعقوب درس عبرت بگیرند. چقدر احوال امتها یکسان و سرنوشتها شبیه یکدیگر است! در کار آنها در آن زمان که گرفتار تشتّت و پراکندگی بودند بیندیشید، آن زمان که کسراها و قیصرها مالک و ارباب آنان بودند و آنها را از سرزمینهای آباد و کناره‌های دریای عراق (دجله و فرات) و مناطق سرسبز و خرم به نقاط بی‌آب و علف، محل وزش تندبادها و مکانهایی که زندگی در آن سخت و مشکل بود تبعید کردند، و آنها را به صورت گروهی فقیر و مسکین همنشین شتران مجروح و لباسهای پشمین خشن ساختند. آنها را ذلیل‌ترین امتها از نظر محل سکنا قرار دادند و در بی‌حاصل‌ترین زمینها ساکن کردند. نه در پناه کسی بودند که از حمایت او کمک گیرند و نه در سایه الفت و اتحادی که بر عزتش تکیه کنند، وضع آنها ناآرام، قدرتها پراکنده، جمعیت انبوهشان متفرق شد. در بلایی شدید و جهلی فراگیر فرو رفتند، دختران زنده به گور شده، بتهای مورد پرستش، قطع رحمها و جنگها و غارتهای پی در پی از آثار آن دوران بود.

 

منبع:  خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه( خطبه قاصعه)- بند  ۱۳


 

سوال مسابقه:

 

سوال فراز ۱: با توجه به بند ۱۳ خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه کدام گزینه سه دوره انقلاب(قبل از انقلاب، انقلاب و پسا انقلاب) را به ترتیب بیان می کند؟

الف- دوران ذلت، هلاکت ،کینه و دست از یاری یکدیگر کشیدن - دوره تفرقه و پراکندگی ، تبدیل به فرقه ها و گروه های مختلف و از بین رفتن کرامت- عزت و بزرگواری ، امنیت، وحدت و یکپارچگی و دوری از تفرقه و قبیله گرایی
ب- دوران ذلت، هلاکت ،کینه و دست از یاری یگدیگر کشیدن- عزت و بزگواری و امنیت وحدت و یکپارچگی و دوری از تفرقه و قبیله گرایی- دوره تفرقه و پراکندگی و تبدیل به فرقه ها و گروه های مختلف و از بین رفتن کرامت
ج-  دوره تفرقه و پراکندگی و تبدیل به فرقه ها و گروه های مختلف و از بین رفتن کرامت- - عزت و بزگواری، امنیت، وحدت و یکپارچگی و دوری از تفرقه و قبیله گرایی- دوران ذلت و هلاکت و کینه و دست از یاری یگدیگر کشیدن
د- عزت و بزرگواری ، امنیت، وحدت و یکپارچگی و دوری از تفرقه و قبیله گرایی- دوره تفرقه و پراکندگی و تبدیل به فرقه ها و گروه های مختلف و از بین رفتن کرامت-  دوران ذلت و هلاکت و کینه و دست از یاری یکدیگر کشیدن