دکتر سیدهادی سیدافقهی( تحلیل گر مسائل سیاسی منطقه و کاردار سابق ایران در لبنان) در ششمین جلسه از سلسله مباحث تبیین« طرح کلان آمریکا در منطقه»، به روابط منطقه ای ایران و عربستان پرداختند.
سید افقهی در ابتدای جلسه، به تبیین رابطه منطقه ای ایران و عربستان، قبل و بعد از انقلاب پرداخت.
وی در این باره بیان داشت، با توجه به اینکه زمان حکومت شاهنشانی، شاه ایران از سوی آمریکا مأموریت کنترل منطقه خلیج فارس را در جهت حفظ منافع آمریکا در منطقه داشت، لذا مناسبات مثبتی برقرار بود, لیکن پس از انقلاب و خروج ایران از یوغ آمریکا، دولتهای استکباری با تحریک کشورهای عرب خلیج فارس مبنی بر تلاش ایران در مصادره مذهب شیعه در تمام کشورهای سنی، دست به اقدامات و صرف هزینه های هنگفتی در راستای همگام سازی دول عربی با اهداف خویش و مهار انقلاب اسلامی، همچون تقویت عربستان سعودی و تشکیل شورای خلیج فارس در منطقه و ... زدند که از جمله عواقب این قبیل اقدامات، تحریک صدام به جنگ تحمیلی علیه ایران، توسط عربستان، امارات، کویت، عمان، قطر و سایر کشورهای جنوب خلیج فارس در همان ابتدا بود.
و تا زمان کنونی نیز عربستان تمام تلاش خود را برای مهار راهبردی و سوق الجیشی ایران کرده است.
وی در ادامه به جهت تحلیل صحیح مناسبات عربستان در منطقه به بیان تاریخ تشکیل عربستان سعودی اشاره داشتند.
عربستان سه بار تلاش کرد بخش های نجد، یثرب( مدینه) و مکه را بهم متصل کند که دو بار شکست خورد و بار سوم، انگلیس با کمک های تسلیحاتی خود به عبدالعزیز آل سعود، با ایجاد رابطه ارگانکی، بین مؤسسه دینی وهابیت عبدالوهاب و این مؤسسه سیاسی، پیوند زد و« المملکة العربیة السعودیة» را تشکیل داد؛ و در این در حالی است که تاکنون هیچ سابقه سیاسی مبنی نامگذاری و تشکیل دولت با نام آل و قومیت خاصی نبوده است. به طور مثال دولت کویت با وجود آل صباح و یا قطر با آل ثامن، هیچگاه نامگذاری با آن قوم نشده اند.
ایشان، همچنین به ادامه خوی ددمنشی عربستان و بیان وقایع تارخی کشتار عربستان در کربلا، مکه، طائف و ... در گذشته و کشتار بی رحمانه مردمان یمن و قتل خاشقچی اشاره ای داشتند.
سید افقهی در ادامه، عواملی که موجب اهمیت این شبهه جزیره است را برشمرد:
- واقع شدن در خاورمیانه و ارتباط با خلیج فارس و دریای سرخ؛ که وجود دو تنگه مهم هرمز و باب المندب در این منطقه، بر اهمیت منطقه افزوده است، چراکه تسلط بر این دو تنگه به معنای کنترل کامل بر واردات و صادرات نفت منطقه به جهان است( که هم اکنون، بخشی از تنگه هرمز در اختیار ایران و باب المندب در اختیار انصارالله یمن است.)
- حفظ منافع دول غربی و رژیم صهیونیستی در منطقه( ترامپ اقرار علنی داشته که: اگر اتفاقی در عربستان بیفتد، اسرائیل، آسیب جدی می بیند.)
- تلاش برای رهبری جهان عرب و اسلام؛ در این زمینه عربستان از یک سو با ایران در رقابت است و از سوی دیگر با دولت ترکیه دچار تنش جدی است، که مدعی ادامه خلافت عظیم عثمانی در جهان اسلام است.
در همین راستا بود که عربستان با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی، در طرح جمال عبدالله ناصر( رهبر مصر) اتحاد کشورهای عربی، کارشکنی کرد و موجب شکست آن گردید.
- وجود حرمین شریفین مکه و مدینه؛ عربستان سعودی همیشه از حرمین شریفین به عنوان حربه استفاده کرده است: تحریک سایر کشورها علیه آن کشور، ممناعت از ورود حجاج آن کشور مخالف و ... .
- وجود منابع نفت و گاز سرشار؛ ترامپ به صراحت گفته: نفت عربستان و منطقه برای ما است و هرکس در برابر منافع ما بایستد، من کتکش می زنم.
سیدافقهی در ادامه به بیان اولین شکاف در دولت آل سعود با ولیعهدی بن سلمان و روابط دیرینه، تاریخی و صمیمانه آل سعود با انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی پرداخت و در همین راستا به متن نامه فضاحت بار و خائنانه عبدالعزیز آل سعود به سِر پرسی کاکس( نماینده بریتانیا در آن زمان) در ساال ۱۹۱۵.م اشاره داشت.
« من، سلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن فیصل آل سعود هزار بار اعتراف می کنم، از طرف من منعی نیست که فلسطین را به یهود یا غیر یهود که بریتانیا صلاح بداند، ببخشم، از زیر پرچم بریتانیا بیرون نخواهم رفت تا روز قیامت.»
وی همچنین به مناسبات و رابطه علنی انور عشقی( ژنرال بازنشسته عربستان) با دوری گُلد( مدیرکل وزارت خارجه اسرائیل)عربستان با رژیم صهیونیستی در زمان حاضر نیز اشاره ای داشتند.
سیدافقهی در ادمه تقابل راهبرد ایران با عربستان سعودی را برشمرند:
- تقابل عقیدتی- فرهنگی؛ شعار، رفتار و منش ایران مبتنی بر احترام با سایر مذاهب است، حال آنکه عربستان، با توجه به مبنای فکری وهابی- سلفی، منش کافر، مرتدّ، ضالّ و مضلّ خواندن سایر مذاهب اسلامی است.
بلحاظ فرهنگی نیز، ایران در راستای تسامح و صلح و آرامش است، حال آنکه خوی و منش خشونت، فرهنگ پایه عربستان است.
- تقابل اقتصادی؛ عربستان در باب اقتصاد، کاملاً در منظومه اقتصادی مالی- بانکی استکبار جهانی به سر می برد. به طور مثال در مقوله نفت، عربستان بسته به نظر آمریکا و اسرائیل از این مسأله برای اعمال فشار اقتصادی بر سایر کشورهای منطقه با تولید انبوه و کاهش ارزش قیمت نفت و ... سوء استفاده می کند.
که البته تنها یک سوم هزینه ها به کشورش برمی گردد و دو سوم آن برای زیرساختها و امور بانکی و ... به سمت کشورهای غربی سرازیر می گردد.
- تقابل سیاسی؛ ایران در منطقه، محور مقاومت است( تشکیل محور مقاومت لبنان، سوریه، عراق، فلسطین، یمن و بحرین) در حالیکه عربستان( و هم پیمانانش: بحرین، قطر، امارات، کویت)، محور ارتجاع می باشد.
- تقابل استراتژیک؛ کسب پیروزی های محور مقاومت در منطقه، موجب افزایش نفوذ سوق الجیشی ایران در منطقه گردیده و در طرف مقابل، عربستان با آشوب، تروریست، کودتا، جنگ تحمیلی، تحریم و ... سعی در کاهش نفوذ استراتژِک، معنوی و سیاسی ایران در منطقه شود. که تا کنون تمامی طرح هایش که با کمک های هم پیمانانش و دولت های غربی بوده، با شکست مواجه شده است.