عملیات مرصاد یا فروغ جاویدان، آخرین عملیات رزمی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله بود که نیروهای مجاهدین خلق(منافقین)- در قالب نیروهای شبه نظامی موسوم به ارتش آزادی بخش ملی تحت رهبری منافقین و با حمایت عراق- به ایران با هدف فتح تهران و براندازی جمهوری انقلاب اسلامی طی برنامه زمانبندی شده ۳۳ ساعته حمله کردند.

 

سازمان مجاهدین خلق در سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۶ ه. ش.با هدف مبارزۀ مسلحانه با رژیم شاه تشکیل شد لیکن به دلیل برداشت های سطحی رهبران آن از جمله مسعود رجوی، از اسلام به دام التقاط افتادند و علی‏ رغم آنکه خود را تشکیلاتی اسلامی معرفی می ‏کردند، در خفی مطالب مارکسیستی را به ‏عنوان علم اقتصاد و مبارزه به اعضای خویش آموزش می‏ دادند و بعدها به علت خیانتها و جنایتها به سازمان منافقین معروف شد.

 

 امام خمینی( ره) در شرایطی که هنوز انحرافات ایدئولوژیک سازمانبرملا نشده بود از تأیید آنها خودداری ورزیدند و در زمانی که نماینده آنها برای جلب حمایت امام به نجف رفته بود، آن حضرت با یادآوری انحرافات فکری آنان مجدداً بر موضع عدم حمایت خویش تأکید کردند.(صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص۶۱۶)

 

اعضای این سازمان که به برکت قیام مردم و در آستانه پیروزی انقلاب از زندان های رژیم خلاصی یافته بودند، ادعای میراث‏ خواری از انقلاب و گرفتن سهم بیشتر داشتند و از همین رو، در کنار گروهکهای دیگر مانند طیفی از وابستگان رژیم شاه و ساواکیان و کمونیست ها آغاز کردند و با حمایتهای بنی‏ صدر تشکیلات خود را گسترش دادند و از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به بعد دست به اقدامات براندازی علیه انقلاب اسلامی ایران مانند انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری، ترور ائمه جمعه، سوزاندن جوانان بسیجی، قتل فجیع دو کشیش مسیحی و انفجار بمب در روز عاشورا و در جوار ضریح حضرت امام رضا(ع) در مشهد و ... زدند.

 

پس از فاجعـه هفتم تیر سـال ۱۳۶۰ سرکردگان گروهک منافقیـن بـه همراه رئیس جمهـور معـزول با لباس و آرایش زنانه و به ‏وسیله عوامل نفوذی در فرودگاه تهران به پاریس گریختند و در کشورهای دیگر اروپایی و کشور امریکا تحت حمایت دولتهای غربی قرار گرفتند.

 

شش روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، منافقین با همکاری عراق حمله نظامی علیه ایران را با نام فروغ جاویدان( مرصاد) از مرزهای غرب آغاز کردند و با هزاران نفر از نیروهایشان که از سراسر دنیا فرا خوانده بودند و هزاران وسیله سبک و سنگین که از طریق عراق و آمریکا در اختیار گرفته بودند و پوشش هوایی، راداری، اطلاعاتی و لجستیگی توسط صدام، از محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلام آباد غرب وارد خاک ایران شدند.

 

نیروهای حاضر در عملیات «فروغ» به سه گروه عمده در سازمان تقسیم می‌شدند.

۱ ـ نیروهایی که از قبل در مجموعه ارتش آزادیبخش متشکل بودند و در عملیات‌های مختلف شرکت داشتند و تجربیات خوبی از آن عملیات‌ها کسب کرده بودند. این‌ها از توانایی خوبی برخوردار بوده، آموزش دیده و از تابعیت تشکیلاتی و توانایی برخوردار بودند، تا آخرین لحظه می‌جنگیدند و هنگامی که مهماتشان تمام می‌شد با نارنجک خودکشی می‌کردند و حاضر به تسلیم نبودند.

۲ـ نیروهایی که بنا به ضرورت طی یک فراخوان عمومی از اعضا و هواداران سازمان در کشورهای مختلف، به خصوص اروپا بسیج شده و به عراق روانه شده بودند. این دسته از نیرو‌ها با توجه به مدت محدود آموزش نظامی از کیفیت پایینی در عملیات برخوردار بودند. تعدادی نیز مدارک تحصیلی خود را آورده بودند تا پس از فتح ایران، سهمی در قدرت بگیرند! به عبارت دیگر این گروه جهت سیاهی لشگر فراخوانی شده‌ بودند.

۳ـ اُسرایی که در عملیات‌های قبلی به اسارت سازمان درآمده بودند و با اقدامات توجیهی سازمان به آن جذب شده بودند و پس از آموزش‌های لازم در تیپ‌ها سازماندهی شده بودند. این عده حدود ۸۰۰ نفر برآورد شده‌اند که با وعده آزادی آمده بودند و انگیزه بسیار پایینی داشتند و توانایی نظامی مطلوبی نیز نداشتند و طبعاً در عملیات تلفات زیادی داشتند. البته عده کثیری از آنان از ابتدای درگیری‌های اسلام‌آباد فرار کرده و از کوهستان‌های مجاور خود را به استان‌های دیگر رسانده بودند.

 

در پایان روز اول بود که مسئولان شورای عالی دفاع ایران در حال رسیدگی به موضوع تجاوز منافقین به مرزهای غربی کشور بودند، شهید صیاد شیرازی  مأمور رسیدگی به وضعیت منطقه غرب شد.

صیاد همان شب با یک هواپیمای فالکون، خود را به باختران رساند و هنگامی که از اوضاع منطقه آگاهی یافت، دریافت که برخلاف گمان اولیه، با ارتش عراق طرف نیستند، بلکه در برابر نیرو‌های مجاهدین خلق، قرار گرفته‌اند.

وی سپس طرحی ریخت که بر اساس آن، باید به متجاوزان اجازه داده می‌شد تا تنگه «چهارزبر» در ۳۴ کیلومتری باختران پیشروی کنند. آنگاه در آنجا، خلبانان هوانیروز از عقب و جلو، راه را بر کاروان می‌بستند و نیرو‌های مردمی و بسیجی بسیاری که پس از آگاهی از حمله، از سراسر کشور به باختران آمده بودند، از راه زمین، به سرکوب دشمن می‌پرداختند.

حضور گسترده نیرو‌های مردمی در باختران به حدی بود که در جاده ورودی شهر تا کیلومتر‌ها ترافیک شده و مردم با پای پیاده به سمت شهر در حال حرکت بودند.

 

صبح روز پنجم مرداد، عملیات مرصاد آغاز شد و منافقین که سرخوش از این بودند که در طول مسیر با هیچ مقاومت خاصی روبرو نشده‌اند، ناگهان خود را در جهنمی از آتش دیدند که از زمین و هوا بر سر آن‌ها ریخته می‌شد.

طولی نکشید که جاده باختران- اسلام‌آباد، انباشته از ادوات سوخته اهدایی دولت‌های غربی به مجاهدین خلق شد. معدود افرادی که موفق شده بودند از این مهلکه جان سالم به در برند، به روستا‌های اطراف پناه بردند و برخی دیگر هم با خوردن قرص سیانور، به زندگی خود پایان دادند.

 

شکست مجاهدین در این عملیات باعث شد سازمان کاملا به صورت یک فرقه بسته و مخوف در بیاید و تمامی روزنه‌های امید به دنیای آزاد بر روی اعضای آن بسته شود و این تازه آغاز راه بود.