بسم الله الرحمن الرحیم

تحمیل جنگ بر نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران

پیروزی انقلاب اسلامی موجی گسترده و تند در عرصه‌ی بین المللی به وجود آورد. اقدامات جمهوری اسلامی ایران به شدت در تعامل با اوضاع و احوال عرصه‌ی بین المللی بود. ساختار، ماهیت، اقدامات و رفتار بازیگران بین المللی بر جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشت و اقدامات جمهوری اسلامی ایران نیز در نوع و شیوه‌ی رفتار قدرت‌های کوچک و بزرگ مؤثر بود.

سیاست بازیگران اصلی روابط بین الملل متأثر از انقلاب اسلامی و پیامدهای آن، دستخوش تحول و دگرگونی شد. آن‌ها سیاست‌هایی را در جهت مهار امواج انقلاب اسلامی اتخاذ کردند و کوشیدند با بهره‌گیری از عوامل گوناگون منطقه‌ای، این سیاست‌ها را اجرا کنند.

 جنگ ایران و عراق به عرصه‌ی تقابل اراده‌های بازیگران به صورت مستقیم و غیر مستقیم تبدیل شد و هر کدام با توجه به توانمندی‌ها و آسیب‌پذیری‌های خود، دست به برنامه‌ریزی زدند و کوشیدند به اهداف و منافع خود برسند و یا ارزش‌ها و انگاره‌های خود را حفظ کنند و گسترش دهند.

جمهوری اسلامی ایران که به دلیل ماهیت متفاوت خود از هر سو در فشار قدرت‌های بزرگ و ابرقدرت‌ها بود، با تکیه بر نیروهای داخلی و انگیزه‌ها و ارزش‌های الهی خود، در برابر همه‌ی قدرتمندان ایستاد و اقدامات آن‌ها را با ناکامی روبرو ساخت. یکی از بزرگترین اقدامات دشمنان ایران زمین، تحمیل جنگی ناخواسته بر نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود؛ یعنی هجوم ارتش عراق به سرزمین ایران. جمهوری اسلامی ایران نیز مؤثرترین پاسخ به توطئه‌های دشمنان خود را در عرصه‌ی همین جنگ داد و ضمن مقابله با هجوم عراق، از موقعیت به وجود آمده برای تحکیم نظام خود استفاده کرد. سید یحیی صفوی، حسین اردستانی، مبدأ تحول در استراتژی نظامی ایران،۱۳۸۸، ص۲۰-۲۱)

تفاوت دفاع مقدس با جنگ

تبین تفاوت دو واژه جنگ و دفاع مقدس نیازمند توجه به مفهوم و نوع نگاهی است که در ادبیات سیاسی و هنجارهای اجتماعی و دینی یک جامعه پیرامون این دو وجود دارد؛جنگ یا نبرد مسلحانه بین دولت‌ها به عنوان واقعیتی در جوامع بشری، مفهومی عام و از جنبه‌های مختلف قابل تعریف است و به انواع متعددی نظیر؛ تهاجم نظامی، جنگ تدافعی، مشروع و یا نامشروع، داخلی یا خارجی و ...، تقسیم می‌شود و در بسیاری مواقع جنگ اقدامی ناپسند، غیر عقلی، غیر دینی و نامقدس است نظیر حملات نظامی و راه اندازی جنگ به خاطر سلطه‌طلبی، جاه طلبی، چپاول منابع ملت‌های دیگر و ... .

اما دفاع مقدس نوعی خاص از جنگ و نبرد مسلحانه است که از یکسو حالت تدافعی در مقابل تجاوز نظامی بیگانگان داشته و از سوی دیگر مطابق با هنجارهای دینی پذیرفته شده در یک جامعه و دارای ارزش دینی و اجتماعی است. مانند جنگ به منظور دفاع از خویش (دفاع مشروع) در مقابل متجاوزین به دین، جان و مال و کشور و نیز به منظور دفاع از مظلومین عالم انجام می‌گیرد، لذا دفاع جمهوری اسلامی ایران در تقابل با قدرت‌های استکباری از این قاعده مستثنی نبوده است.( هادی پیر مراد، مجتبی شربتی، آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس، ۱۳۹۲، ص۱۶)

شهید مطهری در کتاب جهاد می‌گویند: کسی که در مقام دفاع از مالش و از ناموسش کشته بشود از نظر اسلام شهید است. پس دفاع از ناموس هم مانند دفاع از جان و مال است بلکه بالاتر است. دفاع از شرافت است، دفاع از استقلال برای یک ملت قطعا امری مشروع است. پس در صورتی که یک قوم بخواهند استقلال قوم دیگری را بگیرند و آن‌ها را تحت قیومیت خودشان قرار بدهند و این ملت بخواهد از استقلال خودش دفاع کند و دست به اسلحه ببرد کاری مشروع و بلکه ممدوح و قابل تحسین انجام داده است.( مرتضی مطهری، جهاد، ۱۳۶۸، ص۴۰)

ساختار نظام بین الملل در دوره پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ و دیدگاه تحول‌خواهانه‌ی انقلاب اسلامی

نظام بین المللی در دوره‌ی پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ عراق با ایران، ساختاری دو قطبی داشت. توزیع قدرت در جهان میان دو قطب شرق و غرب صورت گرفته بود. نظام امنیتی منطقه‌ی خاورمیانه و منطقه‌ی فرعی آن خلیج فارس نیز از یک طرف تحت تأثیر ساختار بین‌المللی و از سوی دیگر متأثر از اوضاع کشورهای منطقه بود. در این دوره بود که با حمایت شدید امریکا از کشورهای طرفدار خود و جلوگیری از گسترش نفوذ الگوی چپ در منطقه، نظام امنیتی منطقه‌یی با رهبریت ایران و به کمک عربستان سعودی به صورت نظام امنیتی دو ستونی شکل گرفت. اما دیری نگذشت که بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ستون اصلی این نظام امنیتی فروپاشید و با تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران، حاکمان امریکا از بازسازی چنین پایگاه امنیتی در ایران، ناامید شدند.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأسیس جمهوری اسلامی، با واکنش‌های مختلفی در عرصه‌ی بین‌المللی روبه‌رو شد. کشورهای مختلف با توجه به نوع روابطی که با حکومت شاه داشتند و یا روابطی که می‌توانستند با جمهوری اسلامی ایران برقرار کنند، در برابر آن موضع گیری کردند.

مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی در ارتباط با نظام بین‌المللی، دیدگاه تحول‌خواهانه‌ی آن است. از نظر جمهوری اسلامی ایران، نظام بین‌المللی کنونی نظامی ناعادلانه است که بر پایه‌ی قدرت استوار گشته و بر آن قانونی جز قانون زور و تزویر حاکم نیست. نظام بین‌المللی، نظام مبتنی بر ظلم و جور است و تفاوتی بین شرق و غرب نیست. آن‌ها حقوق ملت‌ها را نادیده می‌گیرند و بر اساس منافع نامشروع خود، به ضرر ملت‌ها از حکومت‌های استبدادی دفاع می‌کنند و منابع ثروت ملت‌ها را به غارت می‌برند.

 حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، جلوه‌ی بارز این توزیع ناعادلانه‌ی قدرت در جهان است که باید دگرگون شود. ملت‌ها باید به قیام علیه حکومت‌های ظالم و جائر برخیزند و جمهوری اسلامی ایران وظیفه‌ی حمایت از محرومان و مستضعفان عالم را برعهده دارد.

 این نوع موضع‌گیری در برابر نظام تحمیلی حاکم بر جهان، در شعارهای انقلاب اسلامی و رهبران آن به ویژه امام خمینی (ره) آشکارا مطرح می‌شد و در قالب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان اصول سیاست خارجی آمده است. سیاست «نه شرقی، نه غربی»؛ «حمایت از ملل مستضعف و جنبش‌های آزادی بخش» و «ظلم ستیزی»، شاخص‌های این نوع رویکرد به جهان است.

چنین رویکردی به هیچ عنوان برای قدرت‌های بزرگ پذیرفتنی نبود. جمهوری اسلامی ایران نه تنها رفتار هر دو ابر قدرت را نفی می‌کرد و در پی تجدید نظر در وضع موجود بود، بلکه نگاه، ایدئولوژی و ساختاری متفاوت مطرح می‌کرد که در قالب اندیشه‌ها و منافع هیچ‌کدام از بلوک‌های شرق و غرب نمی‌گنجید. الگو و اندیشه‌ی جدید جمهوری اسلامی ایران راه سومی بود که مبانی و اصول متفاوتی داشت و در صورت گسترش در جهان، می‌توانست منافع هر دو ابر قدرت را تهدید کند.

 این انقلاب، اندیشه‌ای الهی داشت و در پی ارائه‌ی راهی بود معنوی و کرامت‌بخش برای ملت‌ها در برابر کژراه‌هایی مادی که دو ابر قدرت بر جهان تحمیل می‌کردند. بنابراین، از نظر قدرت‌ها، رواج چنین الگویی پذیرفتنی نبود. دو ابر قدرت به رغم تفاوت‌های فکری و منافع راهبردی متضاد، در مورد محدود کردن جمهوری اسلامی ایران، نفع مشترک داشتند که به مرور با بروز تحولات در درون این کشورها به ویژه در شوروی و موضع‌گیری‌های جمهوری اسلامی ایران، این اشتراک نظر بیش‌تر و بیش‌تر شد و در سال‌های بعد به نوعی به همراهی و اتحاد در برابر جمهوری اسلامی ایران انجامید.( مبدأ تحول در استراتژی نظامی ایران، ص۲۲- ۲۵)

جنگ تحمیلی و نظام بین الملل

نسبت جنگ تحمیلی با نظام بین‌المللی را از چند جهت می‌توان بررسی کرد.

 نخست، جنگ تحمیلی بیش از اینکه ابتکار حکومت صدام در عراق باشد، برایند واکنش نظام بین‌المللی( با بازیگری دو بلوک شرق و غرب) به پیروزی انقلاب اسلامی بود که صدام به نمایندگی از آن نظام، جنگ را شروع کرد. آن‌ها در پی تنبیه و مهار حرکتی بودند که برخلاف نظرشان پدید آمده بود و در صورت تداومش، به زیان هر دو بلوک پیش می‌رفت. از این منظر، جنگ عراق علیه ایران به نوعی جنگ نیابتی بود که به اراده‌ی نظام بین‌المللی و به وسیله‌ی حکومت بعثی عراق علیه انقلاب اسلامی نوپای ایران به راه افتاد و در‌پی آن بود که جلو انقلاب اسلامی را گرفته و آن را شکست دهد و یا دست کم در درون مرزهای خود محدود سازد.

دوم، جنگ تحمیلی به نوعی جنگ عراق علیه ایران بود که تنها با فرصت طلبی از وضعیت به وجود آمده در عرصه‌ی بین‌المللی، آن را آغاز کرد و نظام بین‌المللی به دلیل مخالفت با انقلاب اسلامی ایران، چشم خود را به این نوع نقض قوانین بین‌المللی بست و آن را نادیده گرفت و به نوعی از آن حمایت کرد تا مانع بروز گسترش نیروهای مهار ناپذیر و برهم زننده‌ی ایدئولوژی حاکم بر ساختار و رفتار بازیگران در عرصه‌ی بین المللی باشد.

نظام بین‌المللی بیش از این که نقش فعال در آغاز و تداوم جنگ داشته باشد، بیش‌تر از وضعیت به وجود آمده، بهره‌وری می‌کرد. قوانین حاکم بر نظام  بین‌المللی مشوق چنین جنگی نبودند، ولی قواعد سیستمی ایجاب می‌کرد در برابر نیروی مخالف وضع موجود، ایستاد و از موجودیت نظام بین‌الملل و وضع فعلی آن دفاع کرد.

بنابراین، از نظر نظام بین‌المللی، جمهوری اسلامی ایران  نیروی مثبتی برای وضع موجود و قواعد حاکم بر آن تلقی نمی‌شد. از این‌رو، بازیگران عمده‌ی نظام بین‌المللی، بقای این نیروی مردمی را به زیان خودشان می‌دانستند و درصدد بودند به هر روشی مانع رشد و موفقیت آن شوند. نظام بین‌المللی در یک بستر تعاملی بین عراق و ابر قدرت‌ها این فرصت را فراهم آورد که با توسل به ابزارهای مختلف از جمله توسل به زور مانع رشد و شکوفایی یک نیروی انقلاب شود که در صورت موفقیت آن، مبانی و اصول نظام بین‌المللی را با چالش مواجه می‌ساخت.

جنگ نیابتی عراق علیه ایران عملا به معنای تقسیم هزینه‌های جنگ میان بازیگران متعدد در عرصه‌ی بین‌الملل بود. حاکمان عراق به دلیل این که نظام بین‌المللی با اقدام آن‌ها موافق بود، هزینه‌ی غیرقابل تحملی را در مورد نقض قاعده‌ی آمره عدم توسل به زور در روابط بین‌الملل، احساس نمی‌کردند.

در مقابل، نظام بین‌المللی و به ویژه بازیگران اصلی آن (امریکا و شوروی) به دلیل این که مستقیما هیچ کدام وارد جنگ نمی‌شدند، امکان مصالحه برایشان بیش‌تر بود و تحولات آن منجر به رویارویی میان آن‌ها نمی‌شد. جنگ عراق با ایران تنها جنگ در دوران جنگ سرد بود که هیچ یک از دو ابر قدرت آن را اقدام طرف مقابل خود برای پیشروی در عرصه‌ی جهانی تلقی نمی‌کرد. این برداشت دو ابرقدرت در مورد یکدیگر، به جنگ تحمیلی ویژگی منحصر به‌فردی داد و آن‌ها احساس می‌کردند که هر موقع اراده کنند می‌توانند درگیری را کنترل کنند.

با این که در دوران جنگ سرد رقابت شدیدی بین دو ابرقدرت بود و بازی آن‌ها در کشورهای دیگر جنبه‌ی حیثیتی پیدا کرده بود، و شکست و پیروزی در هر عرصه‌‌ای به ویژه عرصه‌ی جنگ، به نام یکی از آن‌ها تمام می‌شد، در جنگ عراق علیه ایران، چنین رقابتی میان دو ابر قدرت مطرح نبود. هر دو ابرقدرت به نوعی نگاه مثبت به شروع جنگ علیه ایران داشتند و آن را در جهت منافع خود ارزیابی می‌کردند.

 بنابراین، بروز جنگ به معنای آغاز آن از سوی یکی از دو ابر قدرت نبود و موجب رویارویی میان آن‌ها نمی‌شد. از این منظر نیز هزینه‌ی جنگ عراق با ایران برای نظام بین‌المللی قابل تحمل بود و عملا آغاز آن با استقبال ضمنی یا صریح بیش‌تر قدرت‌های بزرگ جهان روبه‌رو شد.(همان، ص۲۶- ۲۸)

نقش نظام بین الملل در وقوع جنگ

الف)کشورهای منطقه

چند ماه قبل از آغاز جنگ در ۱۲/۵/۱۳۵۹ صدام حسین در شهر طائف عربستان با بعضی از سران کشورهای عربی ملاقات و اطلاعاتی از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران از آن‌ها دریافت کرد. با آغاز جنگ، عراق بلافاصله از پشتیبانی تقریبا همه کشورهای عربی خلیج فارس و نیز اردن و مصر برخوردار شد. عربستان سعودی و کویت توافق کردند تا تولید نفت خود را افزایش دهند و این اضافه تولید را برای عراق به فروش برسانند.

از سوی دیگر کویت با به ‌اجرا گذاشتن مقررات جدیدی سعی کرد تا ایرانیان و شیعیان طرفدار انقلاب اسلامی را در آن کشور تحت فشار قرار دهد. اردن بندر عقبه را به منظور تدارک ارتش بعثی عراق در اختیار آن کشور قرار داد و جاده ارتباطی اردن به عراق، مهم‌ترین مسیر تدارکاتی ارتش عراق و نیز صادرات نفت عراق از طریق تانکرهای نفتکش شد.

با ادامه جنگ، روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با دولت عراق گسترده‌تر شد و این کشورها کمک‌های مالی فراوانی به دولت عراق کردند و برخی از کشورهای عربی مانند الجزایر در جنگ بی‌طرف بودند. اکثر کشورهای عربی از عراق پشتیبانی می‌کردند. برای مثال مصر که کشور فقیری بود با اعزام صدها هزار نفر کارگر به عراق، امکان بسیج نیروی انسانی به جبهه‌ها را برای عراق فراهم آورد.

از سوی دیگر، حافظ اسد رئیس جمهور سوریه طی مصاحبه‌ای با روزنامه السفیر در ۱۷/۸/۱۳۵۹ جنگ عراق با ایران را محکوم و آن را برای انحراف افکار عمومی عرب از مبارزه با اسرائیل و به نفع امریکا ارزیابی کرد. این اقدام سوریه موجب شد تا عراق بلافاصله روابط سیاسی خود را با سوریه قطع کند. لیبی یکی دیگر از کشورهای عربی و افریقایی بود که از ابتدای جنگ در طرف ایران قرار گرفت و معتقد بود جنگ باید تا سقوط صدام ادامه یابد، ولی پس از چند سال دوباره به سمت عراق گرایش پیدا نمود.( دفتر سیاسی سپاه، ۱۳۶۰،ص۸۱)

ب) کشورهای فرا منطقه‌ای

۱- ایالات متحده امریکا: برخی از صاحب نظران معتقدند که تصمیم قطعی به آغاز جنگ از تیرماه ۱۳۵۹ که برژینسکی مشاور امنیتی رئیس جمهور امریکا در مرز اردن با صدام حسین ملاقات کرد، اتخاذ گردید. بعضی سیاستمداران می‌گویند قدرت‌های جهانی با این جنگ موافق بودند، چون در جهت منافع آن‌ها بود. امریکا اعتقاد داشت که درگیر کردن ایران با جنگ باعث می‌شود تا مسئولان کشور در سیاست‌های خود تجدید نظر کنند.( قدرت الله رحمانی، بی‌پرده با هاشمی، ۱۳۸۳، ص۶۶)

البته خود امریکا مدعی بود که قبل از اشغال لانه جاسوسی، مقامات ایران را از حمله احتمالی عراق مطلع کرده است و حتی کشور عمان را از همکاری با عراق در استفاده از پایگاه‌های آن کشور برحذر داشته است ولی آنچه مشخص است این است که هیچ یک از قدرت‌های بزرگ جهانی از جمله امریکا و شوروی مانع از حمله ارتش عراق به ایران نشدند و از ابزار شورای امنیت نیز برای توقف جنگ، استفاده نکردند. امریکا رژیم عراق را به عنوان آغازگر جنگ محکوم نکرد و در برابر اقدامات غیر قانونی عراق در نقض معاهده الجزایر، سکوت اختیار کرد.

در هنگامی که جنگ اتفاق افتاد، نه تنها ایران از سوی امریکا در وضعیت تحریم تسلیحاتی به سرمی‌برد بلکه به دلیل اشغال لانه جاسوسی امریکا (سفارت خانه امریکا در تهران)، روابط سیاسی امریکا با ایران قطع گردید و با حمله نظامی امریکا به طبس، وضعیت بحرانی بر روابط دو کشور حاکم بود. امریکا جنگ را فرصت مناسبی برای تضعیف و فشار به ایران، جهت بازگرداندن ایران به دامان ایالات متحده می‌دانست.

امریکا در جریان جنگ در عراق با ایران، از رژیم بعثی عراق حمایت می‌کرد و در تلاش بود تا دو طرف درگیر در جنگ را در کنترل خود داشته باشد. البته امریکا می‌خواست که عراق پیروز و فاتح میدان جنگ باشد ولی نمی‌خواست که عراق بر منطقه خلیج فارس مسلط شود.

۲- اتحاد جماهیر شوروی: در زمان آغاز جنگ، شوروی گسترده ترین روابط سیاسی و نظامی را با دولت بعثی عراق داشت و عراق را یکی از کشورهای بلوک شرق محسوب می‌کرد. گرچه روابط سیاسی شوروی با ایران نیز برقرار بود و سفارتخانه‌های دو کشور فعال بودند ولی روابط با ایران در شرایط شکننده‌ای قرار داشت. در اوایل انقلاب که حزب توده در ایران فعال بود و تمام فرارهای حزب توده از خارج به ایران برگشته و سازماندهی گسترده‌ای انجام داده بودند، شوروی به تأثیرگذاری آن‌ها امیدوار شده بود. با آغاز جنگ، اتحاد جماهیر شوروی، وقفه‌ای ۸ ماهه را در ارسال سلاح خود به عراق صورت داد، زیرا حزب بعث عراق، قبل از آغاز جنگ، سرکوبی حزب کمونیست آن کشور را آغاز کرده بود و گرایش زیادی به تأمین تجهیزات نظامی از کشورهای اروپایی نشان می‌داد. همزمان با قطع ارسال سلاح از سوی شوروی به عراق، این کشور به دولت‌های اروپای شرقی دستور داد تا سلاح ساخت شوروی خود را برای عراق ارسال کنند. بدین صورت تسلیحات، مهمات و قطعات یدکی مورد نیاز ارتش عراق از کشورهای اروپای شرقی تأمین می‌شد و از طریق بندر عقبه در اردن در اختیار ارتش عراق قرار می‌گرفت.

عمده‌ترین تأمین کنندگان سلاح برای ارتش عراق در دوران جنگ، کشورهای شوروی و فرانسه بودند. از سوی دیگر به دلیل اشغال افغانستان به دست ارتش سرخ، قبل از آغاز جنگ عراق با ایران، شوروی انتظار سکوت ایران در برابر این واقعه را داشت، ولی ایران به صورت جدی با حمله به افغانستان مخالفت کرد و این موضوع باعث شد تا شوروی به حمایت خود از عراق ادامه بدهد تا بدین وسیله بتواند به ایران فشار وارد کند.

۳- رژیم صهیونیستی: بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و غیرقانونی شناخته شدن این رژیم توسط حضرت امام خمینی (ره)، سفارت رژیم صهیونیستی در تهران تعطیل و سفارت فلسطین در ایران افتتاح گردید. مردم در خیابان‌ها شعار امروز ایران، فردا فلسطین را سر می‌دادند. این نوع اقدامات به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی، رژیم صهیونیستی را تبدیل به دشمن اصلی ایران کرد و توجه آن از کشورهای عربی به سوی جمهوری اسلامی جلب شد. در زمان آغاز جنگ، هیچ یک از دو کشور ایران و عراق با رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک نداشتند. رژیم صهیونیستی نسبت به هر دو کشور نگرانی داشت. ایران را خطر بزرگی برای خود محسوب می‌کرد و از نزدیکی مردم عراق با ایران نگران بود. جنگ عراق با ایران موجب شد تا مسئله فلسطین در سطح کشورهای عربی و در جهان اولویت خود را از دست بدهد.

در مجموع می‌توان گفت که در آن زمان هم امریکا، هم شوروی، هم کشورهای عربی و هم رژیم صهیونیستی از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، ناخشنود بوده و همه آن‌ها انقلاب را به ضرر منافع خود، تلقی می‌کردند. امریکا یکی از مهمترین پایگاه‌های نظامی و سیاسی خود در خاورمیانه را از دست داده بود. گرچه می‌بایستی شوروی از شکسته شدن حلقه محاصره خود از سوی امریکا راضی باشد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی، با یک مکتب فکری جدید به نام اسلام در مقابل مکتب مارکسیسم مواجه شده بود. کشورهای عربی تاج و تخت شاهان خود را در خطر می‌دیدند و نگران تکرار نهضت اسلامی در بین مردم خود بودند. رژیم صهیونیستی هم احساس می‌کرد که مهمترین هم‌پیمان و دوست خود یعنی شاه را از دست داده و حکومتی که معتقد به حمایت جدی از فلسطینیان است در ایران بر سرکار آمده است.

۴- انگلیس: اما دولت انگلیس نیز نقش موثری را در طول جنگ تحمیلی در حمایت از صدام ایفا کرد. ازجمله اسناد منتشر شده درباره تأثیر بریتانیا بر آغاز جنگ علیه ایران توسط سایت راديو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا) فاش شده است. این سایت از قول يك پژوهشگر مقيم لندن نوشت:

معاون سابق وزير خارجه انگليس، در آخرين روزهاي اكتبر ۱۹۸۰ با صدام حسين و طارق عزيز معاون نخست وزير عراق ديدار كرد. در بازگشت او از بغداد، سفارت بريتانيا در كويت دو گزارش در تاريخ ۲۹ و ۳۰ اكتبر/ هفتم و هشتم آبان، شمه اي از ديدار براون با مقامات عراقي را به لندن ارسال كرد. در گزارش نخست، جورج براون براساس گفت وگو با سران عراق عنوان كرد كه با توجه به مواضع ضد غربي خميني و معتدل‌تر بودن صدام از اين جهت، به صلاح حكومت بريتانيا است كه به اپوزيسيون ايراني براي سرنگوني حكومت تهران كمك كند.

همچنین یکی از وزرای کابینه انگلیس در ماه مارس ۱۹۸۱ با ارسال نامه محرمانه‌ای به تاچر تصریح کرد ارزش قراردادهای این کشور با عراق در "شش ماهه گذشته” بیش از ۱۵۰ میلیون پوند انگلیس بوده است.( آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس، ص۶۰-۶۳)
ضمن اینکه دولت انگلیس یکی از تأمین کننده‌های اصلی سلاح‌های شیمیایی صدام بود. به طوری که برخى كارخانه‌هاى انگليسى در پى فروش سلاح به عراق، سود سرشارى به دست آوردند و حتى در سال ۱۹۸۸ميلادى، فروش اين اقلام به يك دوم ميليارد دلار رسيد. همزمان انگليسى‌ها دفتر خريد ايران در خيابان ويكتورياى لندن را از طريق سازمان اطلاعاتى M-15 كنترل كرده و اطلاعات آن را در اختيار عراق قرار مى‌دادند.

مجله تايمز مالي چاپ لندن نيز نوشت «يك شركت انگليسي، مقادير زيادي گلوله‌هاي حاوي گازهاي سمي چون هنسلين، ترونيات و نيز بمب‌هاي آتش زا (شبيه بمب‌هایی كه آمريكا در ويتنام به‌كار برد) را به عراق صادر كرد».

اين كشتي مقدار ۳۵ هزار تن دي ميتل فسفونات (dimethyl methyl phosphonate) را از بندر ليورپول انگلستان به مقصد كويت و از آنجا به عراق حمل مي‌كرد. دي ميتل فسفونات كه به مبلغ ۵۰۰ هزار ليره‌ انگليس خريداري شده بود، ظاهراً براي استفاده در كارخانه‌ پتروشيمي بغداد تهيه شده بود، ولي عراقي‌ها از آنها براي تبديل به جنگ افزارهاي شيميايي بهره‌برداري مي‌كردند.

همچنان که احداث شبكه پناهگاه‌هاى پر هزينه زيرزمينى، بخش ديگرى از تلاش‌هاى عراق بود كه در ژوئن ۱۹۸۲با تصميم صدام و مشاركت مهندسان انگليسى آغاز شد. كالين گرافت، رئيس فدراسيون مشاوران در مقاطعه كاران پناهگاه‌هاى هسته‌اى انگليس مى‌گويد «شركت‌هاى انگليسى طرح‌هايى ارائه كردند كه به موجب آن براى ۴۸ هزار سرباز، پناهگاه امن ساخته شد. هر پناهگاه تونل پولادين داشت و مى‌توانست تا ۱۲۰۰ نفر را در خود جاى دهد. در هر پناهگاه، پست‌هاى فرماندهى، محل بيماران، اتاق‌هاى ضدآلودگى، آشپزخانه، انبار غذاهاى خشك، آب و قورخانه يعنى تمام ملزومات يك اقامت بلندمدت پيش بينى شده بود.»
( ۱- سایت پرس تی وی، ۱۰ دی ۹۰، ۲- خبرگزاری فارس، ۱۹ آذر ۹۰ * کیهان)

و ...

ج) سازمان‌های بین المللی

طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد هر کشوری که مورد تهاجم قرار گیرد، باید از کلیه ابزار و ادوات نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی خود استفاده کند. از سوی دیگر این کشور باید بلافاصله شورای امنیت سازمان ملل را در جریان قرار داده، فوری درخواست برگزاری جلسه کند. از آنجا که به هنگام آغاز جنگ، ایران فاقد وزیر امور خارجه بود و کشورهای غربی نیز در تخاصم شدید با ایران قرار داشتند، متأسفانه ایران اقدامات حقوقی لازم را انجام نداد و از شورای امنیت سازمان ملل درخواستی برای تشکیل جلسه فوری نکرد.

در آن دوران سیاست خارجی ایران غیر فعال بود. آقای کورت والدهایم دبیر کل وقت سازمان ملل  چند ساعت پس از حمله عراق و آغاز جنگ، با سفیران ایران و عراق در سازمان ملل تماس می‌گیرد. وی از سفیر جمهوری اسلامی می‌پرسد آیا ایران می‌خواهد جلسه شورای امنیت تشکیل شود که پاسخ سفیر منفی بوده است. وی سپس با وزارت خارجه تماس گرفته، همین سوال را مطرح می‌کند که وزارت خارجه نیز همان پاسخ را می‌دهد. استدلال وزارت خارجه این بوده است که سازمان ملل تحت سلطه قدرت‌های بزرگ و امریکاست و آن‌ها با هم همدست هستند.

متعاقب این موضع‌گیری، دبیر کل سازمان ملل در همان روز حمله عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به هر دو دولت ایران و عراق پیشنهاد کرد که مساعی جمیله خود را در جهت کمک به حل مسالمت‌آمیز برخورد میان دو کشور به کار بندند که چنین درخواستی با سکوت ایران مواجه می‌شود.( روزنامه اطلاعات،۱۳۸۶، ص۱۲)

روز بعد دبیر کل سازمان ملل، بر اساس ماده ۹۹ منشور ملل متحد بیانیه‌ای صادر کرد و با ابراز نگرانی از خطر گسترش درگیری ایران و عراق برای صلح و امنیت بین‌المللی، درخواست کرد جلسه شورای امنیت تشکیل شود و از دولت ایران خواست که درخواست‌هایش را مطرح کند. شایان توجه است که شورای امنیت باید به درخواست دبیر کل تشکیل جلسه می‌داد، زیرا هیچ یک از اعضای شورای امنیت، ابتکاری برای صلح و تشکیل جلسه از خود بروز ندادند.

خاویر پرز د کوئیار دبیر کل بعدی سازمان ملل دلیل این امر را چنین تجزیه و تحلیل می‌کند: «هنگامی که نیروهای عراقی از مرز ایران گذشتند، هیچ کشوری در شورای امنیت سازمان ملل تحرکی برای توقف آن بروز نداد. کشورهای عرب از عراق حمایت کردند. هیچ کشور غیر عربی هم تمایل نداشت به روابط خود با بغداد لطمه بزند یا به کشور دیگر در این زمینه امتیازی بدهد».( خاویرپرز د کوئیار، بسوی صلح، ترجمه حمیدرضا زاهدی، ۱۳۷۹، ص۱۲)

رفتار سازمان ملل در جنگ ایران و عراق و فرایند صدور قطعنامه ۵۹۸

هنگامی که نیروهای عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) تهاجم خویش را به جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند هیچ کشوری در شورای امنیت سازمان ملل تحرکی برای توقف آن انجام نداد. کشورهای عرب از عراق حمایت کردند. هیچ کشور غیر عرب دیگری نیز تمایل نداشت به رابطه خود با بغداد لطمه بزند. تنها دبیر کل سازمان ملل (کورت والدهایم) به صدور بیانیه‌ای مبادرت ورزید.

سخنگوی مطبوعاتی سازمان ملل متحد در مصاحبه مطبوعاتی روزانه با خبرنگاران، جلسه را با قرائت اعلامیه دبیر کل جنگ عراق و ایران آغاز کرد. در این بیانیه گفته شد: «دبیر کل با نگرانی فزاینده و عمیق تیره‌تر شدن روابط ایران و عراق و شدت یافتن اختلاف بین آن‌ها را مورد توجه قرار داده است. در چنین وضع پر از مخاطره اختلاف ممکن است عواقب وخیم و غیر قابل پیش‌بینی به همراه داشته باشد. دبیر کل از هر دو دولت خواست که نهایت خویشتن‌داری را به عمل آورند و تا آنجا که می‌توانند برای رفع اختلافات خود از طریق مذاکره راه حلی پیدا کنند».(منوچهر پارسا دوست، نقش سازمان ملل در جنگ ایران و عراق، ۱۳۷۱، ص۱۷)

دبیر کل در این بیانیه تعمدا و آگاهانه از به کار بردن عبارت «تجاوز مسلحانه» خودداری می‌کند و اصولا نام عراق را به تنهایی نیاورده و کوشیده است نام عراق و ایران را با هم بیاورد و روی سخن او متساویا با هر دو کشور باشد. دبیر کل از هر دو کشور بویژه از ایران می‌خواهد که خویشتن‌داری کند و اختلاف خود را با عراق از راه مذاکره حل کند. دبیر کل آشکارا از ایران می‌خواهد که به علت حمله نظامی عراق درصدد انجام اقدامات تلافی جویانه برنیاید و از «حق ذاتی دفاع از خود» چشم پوشی کند.

مروری بر تعداد قطعنامه‌های صادر شده توسط شورای امنیت سازمان ملل

الف) قطعنامه ۴۷۹ در ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰م مطابق با ۶ مهر ۱۳۵۹ ه. ش

این قطعنامه از ایران و عراق می‌خواهد از هرگونه کاربرد بیشتر زور به فوریت خودداری کنند و مناقشه خود را از راه‌های مسالمت‌آمیز و طبق اصول عدالت و حقوق بین الملل حل نمایند و از آن‌ها مصرانه می‌خواهد هر پیشنهاد مناسب در مورد میانجی‌گری، سازش یا توسل به نهادهای منطقه‌ای یا دیگر راه‌های مسالمت‌آمیز بنا به انتخاب خود را که اجرای تعهداتشان براساس منشور ملل متحد تسهیل کند، بپذیرند و از کلیه کشورهای دیگر می‌خواهد حداکثر خویشتن‌داری را مبذول دارند و از هر اقدامی که ممکن است به افزایش و گسترش بیشتر برخورد منجر شود خودداری کنند.

شورای امنیت در ششمین روز آغاز جنگ و حمله عراق به ایران، این قطعنامه را صادر می‌کند و در آن از لفظ «وضعیت» استفاده می‌کند. در قطعنامه ۴۷۹ سخنی از نقض تمامیت ارضی ایران نشده و پیشنهاد آتش‌بس هم نداده و از نیروهای اشغالگر هم نخواسته خاک طرف دیگر را ترک کنند.

عراق این قطعنامه را بلافاصله پذیرفت ولی ایران اعلام کرد تا زمانی که نیروهای ارتش بعثی عراق در داخل خاک ایران هستند، قطعنامه فوق قابل قبول نیست.( سید داود سید آقائی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ ایران و عراق، ۱۳۹۱، ص۱۱۸)

ب) قطعنامه ۵۱۴ در ۱۲ جولای ۱۹۸۲م مطابق با ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱ ه.ش

این قطعنامه زمانی تصویب می‌شود که آزادسازی بسیاری از مناطق تحت اشغال در عملیات ثامن الائمه و بویژه در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت المقدس شرایط سیاسی- نظامی را تحت الشعاع قرار داده است.

این قطعنامه خواستار آتش‌بس و خاتمه فوری کلیه عملیات نظامی و عقب کشیدن نیروها به مرزهای شناخته شده بین‌المللی است و صرفا یک «توصیه» است. این قطعنامه مربوط به زمانی است که نیروهای عراق مشغول استحکام مواضع خود در داخل ایران بودند و سخنی در مورد معرفی متجاوز و آغازگر جنگ و تنبیه او به میان نیاورده است و برای نخستین بار از برقراری آتش‌بس، عقب‌نشینی نیروها و تشکیل نیروی پاسدار صلح و استقرار آن‌ها سخن به میان آمده است.( نقش سازمان ملل در جنگ ایران و عراق، ص۴۸۱)

ج) قطعنامه ۵۲۲ در اول اکتبر ۱۹۸۲م مطابق با ۱۲ مهرماه ۱۳۶۱ ه.ش

 این قطعنامه خواستار آتش‌بس فوری و پایان دادن به کلیه عملیات نظامی است و بر عقب‌نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی مجددا تاکید می‌کند.

در فاصله قطعنامه قبلی تا این قطعنامه دو عملیات عمده رمضان و مسلم بن عقیل انجام شد. تصویب این قطعنامه به دلیل فشار عملیاتی ایران به عراق و فشار سیاسی عراق به شورای امنیت برای جلوگیری از پیشرفت‌های ایران است. به دنبال این قطعنامه، ارتش عراق بر حملات هوایی خود علیه مناطق مسکونی، کشتی‌های تجاری و نفت‌کش‌ها افزود.

د) قطعنامه ۵۴۰ در ۳۱ اکتبر۱۹۸۳م مطابق با ۹ آبان ماه ۱۳۶۲ ه.ش

در این قطعنامه از دبیر کل خواسته شده است تا به کوشش‌های میانجی‌گرانه خود میان طرفین به منظور نیل به حل اختلاف به نحو کامل و عادلانه و شرافتمندانه که مورد قبول هر دو طرف باشد، ادامه دهد. همچنین خواسته است فوری کلیه عملیات نظامی علیه هدف‌های غیر نظامی از جمله شهرها و مناطق مسکونی متوقف شود و طرفین متخاصم بلافاصله به خصومت در منطقه خلیج [فارس] من جمله خطوط دریایی و آبراه‌های قابل کشتیرانی، بنادر، پایانه‌ها، تأسیسات دور از ساحل و همه بنادری که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به دریا راه دارند، پایان دهند و به تمامیت ارضی دیگر کشورهای ساحلی احترام بگذارند.( عباس هدایتی خمینی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۴، ص۹۷- ۱۰۱)

در فاصله قطعنامه ۵۲۲ تا ۵۴۰ چند عملیات بزرگ از جمله محرم و والفجرهای ۱ تا ۴ انجام می‌شود و باز هم شورا با هدف جلوگیری از پیروزی‌های ایران، این قطعنامه را صادر می‌کند.( آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس، ص۱۵۸)

ﻫ) قطعنامه ۵۵۲ در اول ژوئن ۱۹۸۴م مطابق با ۱۱ خرداد ۱۳۶۳ ه.ش

این قطعنامه از کلیه دولت‌ها می‌خواهد تا براساس حقوق بین‌المللی حق کشتیرانی آزاد احترام بگذارند و حملات اخیر به کشتی‌های بازرگانی را در مسیر بنادر کویت و عربستان سعودی محکوم می‌کند.

شورای امنیت برای اولین بار از لفظ خلیج استفاده و عمدا کلمه فارس را حذف می‌کند. این قطعنامه پس از حملات عراق و ناامن کردن تردد کشتی‌های تجاری در خلیج فارس و با شکایت کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله کویت، عربستان، قطر، بحرین و امارات از ایران صادر می‌شود در حالی که عراق به ۷۱ کشتی تجاری حمله کرده بود.

عملیات بزرگ خیبر در اسفندماه ۱۳۶۲ و تصرف جزایر مجنون عراق توسط رزمندگان اسلام از دلایل دیگر صدور این قطعنامه بود.( بررسی ابعاد حقوقی جنگ ایران و عراق، ص۱۳۸)

و) قطعنامه ۵۸۲ در ۲۴ فوریه ۱۹۸۶م مطابق با ۵ اسفند ۱۳۶۴ ه.ش

این قطعنامه نسبت به اعمال نخستینی که باعث شروع نزاع بین ایران و عراق شد و نسبت به تداوم آن، به خصوص حمله به اراضی و بمباران مراکز صرفا غیر نظامی و حمله به کشتی‌های بی‌طرف یا هواپیماهای غیر نظامی و نقض حقوق بشر به خصوص استفاده از سلاح‌های شیمیایی، ابراز تأسف می‌کند.

این قطعنامه از جمهوری اسلامی ایران و عراق می‌خواهد که فورا آتش‌بس را برقرار و تمام عملیات جنگی خود را در زمین، دریا و هوا متوقف کنند و تمام نیروهای خود را بی‌درنگ به مرزهای شناخته شده بین‌المللی بازگردانند و بر مبادله همه اسرای جنگی تأکید می‌شود.( حمد عبدالعزیز کواری، عملکرد شورای امنیت در جنگ عراق و ایران، ترجمه محمد علی عسگری، ۱۳۸۷، ص۴۹۵)

در فاصله این قطعنامه تا قبلی (۵۵۲) عملیات‌های مختلفی در منطقه عمومی آبادان و فاو عراق (والفجر۸) انجام می‌شود که تعادل امنیتی، نظامی و سیاسی دنیا و شورای امنیت را مختل می‌کند. رزمندگان اسلام تا این قطعنامه ۳ مورد از خواسته‌های به حق خود را از شورای امنیت گرفتند.

ز) قطعنامه ۵۸۸ در ۱۸ اکتبر ۱۹۸۶م مطابق با ۱۹ مهرماه ۱۳۶۵ ه.ش

این قطعنامه به خاطر طولانی شدن و تشدید منازعه از جمهوری اسلامی ایران و عراق می‌خواهد که به طور کامل و بدون درنگ قطعنامه ۵۸۲ را که در تاریخ ۲۴ فوریه ۱۹۸۶ تصویب شد، اجرا کنند.( آشنایی با معارف جنگ، ص۱۵۹)

اعلام آتش‌بس توسط شورای امنیت سازمان ملل

 به دنبال موافقت عراق با تعیین زمان آتش‌بس، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در جلسه نهم ملاقات با دبیر کل سازمان ملل در روز ۱۶/۵/۱۳۶۷، پاسخ مثبت ایران را مبنی بر قبول برقراری آتش‌بس اعلام کرد.

با تصمیم مقامات دو کشور جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعث عراق نسبت به تاریخ اجرای آتش‌بس، سرانجام در فاصله کمتر از دو هفته از تعیین زمان برقراری آتش‌بس تا اجرای آن، کلیه تلاش‌های دبیر کل سازمان ملل برای استقرار نیروهای ناظر بر آتش‌بس (یونیماک) در جبهه‌های جنگ و در پایتخت دو کشور انجام گرفت و جنگ ایران و عراق، پس از گذشت هشت سال از تجاوز عراق به ایران پایان یافت. صدام در حالی که هیچ دستاوردی از این جنگ به دست نیاورده بود (بدهی کشور عراق در پایان جنگ حدود ۸۰ میلیارد دلار برآورد شده است) و مشکلات داخلی و ژئوپلیتیک عراق همچنان به قوت خود باقی بود، زمینه‌های جنگ دیگری را فراهم کرد. وی با پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر که درپی رد و بدل کردن نامه‌هایی با رئیس جمهور وقت ایران صورت گرفت، در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ ه.ش تجاوز به کویت را آغاز کرد.( همان، ص ۱۷۶- ۱۷۷)

بخشی از حمایت‌ها و کمک‌های کشورهای جهان به رژیم بعث عراق

نام کشور

 نوع حمایت

امریکا

  1. فشار بر کشورهای جهان به منظور تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی ایران
  2. حمایت‌های اطلاعاتی، برقراری ایستگاه‌های هوایی، تهیه عکس‌های ماهواره‌ای، استفاده از آواکس برای جاسوسی و...
  3. حضور نظامی گسترده در منطقه خلیج فارس و حفاظت از نفت‌کش‌های کویت
  4. دادن مواد بیولوژیکی و میکروبی به رژیم عراق

شوروی

  1. برقراری پل هوایی برای حمل اسلحه و مهمات به کشور عراق
  2. اعزام حدود ۲۰۰ مشاور نظامی به عراق
  3. در اختیار گذاشتن حدود ۴۰۰ دستگاه تانک (تی-۵۵)، ۲۵۰ دستگاه تانک (تی-۱۲) و تانک‌های جدید (تی-۷۲)
  4. در اختیار گذاشتن نفربرهای زرهی پی- ام- بی- ۱۰
  5. در اختیار گذاشتن انواع هواپیماهای جنگنده مانند: میگ۲۱، میگ۲۳، میگ۲۵ و میگ۲۷
  6. در اختیار گذاشتن ۴ فروند هواپیمای سوخت‌رسان از نوع توپولف۷۲
  7. در اختیار گذاشتن تعداد زیادی از انواع موشک‌های زمین به زمین؛ مانند: موشک‌های گراد، فراگ۷، سام۹، اسکادبی و اس- اس- ۱۲ (جهت حمله به شهرها)
  8. در اختیار گذاشتن سیستم پدافند هوایی ارتفاع متوسط به همراه تکنسین‌های روسی
  9. تامین حدود ۶۱٪ از نیازهای تسلیحاتی رژیم بعث عراق

انگلستان

  1. فروش ابزار و تجهیزات ماشین
  2. فروش سلاح و مهمات
  3. در اختیار گذاشتن مواد شیمیایی و مواد هوشمند

فرانسه

  1. اعطای وام و اعتبارات
  2. انعقاد قراردادهای بازرگانی و غیر نظامی
  3. در اختیار گذاشتن هواپیماهای میراژ اف- ۱، سوپر اتاندارد و میراژ ۲۰۰۰
  4. در اختیار گذاشتن موشک‌های هوا به هوای ماژیک و موشک‌های اگزوست

آلمان

  1. ساخت سلاح‌های مورد نیاز رژیم بعث عراق در بعضی از کارخانه‌های خود
  2. در اختیار گذاشتن فناوری در زمینه تولید سلاح‌های شیمیایی موشک
  3. فروش مواد شیمیایی (عامل خون و خردل)، کالاهای ساخته شده، ماشین آلات سنگین، کنترل ابزار دقیق ماشینی و ابزارهای علمی

ایتالیا

در اختیار گذاشتن شناورهای تندروی اوزال

بلژیک

  1. ساخت پایگاه‌های نظامی در کشور عراق (پایگاه هوایی و مقرهای نظامی)
  2. راه‌اندازی کارخانه‌های آمایشی و تولید فسفات جهت کمک به رژیم بعث عراق

کشورهای عربی

  1. اعزام دو تیپ مکانیزه توسط کشور مصر
  2. اعزام یک تیپ و دو گردان سوار زرهی توسط اردن
  3. حمایت‌های مالی و سیاسی
  4. تأمین کمک‌های مالی در حدود ۲۵- ۵۰ میلیارد دلار در قالب قرض و یا وام بلاعوض توسط کشورهای عربستان و کویت
  5. تأمین کمک‌های خدماتی در حدود ۱۶ میلیارد دلار توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس
 

منابع

  1. پارسا دوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ ایران و عراق، تهران، شرکت سهامی انتشار ۱۳۷۱
  2. د کوئیار، خاویرپرز، بسوی صلح، ترجمه حمیدرضا زاهدی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۹
  3. رحمانی، قدرت الله، بی‌پرده با هاشمی، چاپ دوم، تهران، نشر کیهان، ۱۳۸۳
  4. سید آقائی، سید داود، بررسی ابعاد حقوقی جنگ ایران و عراق، تهران، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، ۱۳۹۱
  5. صفوی، سید یحیی، حسین اردستانی، مبدأ تحول در استراتژی نظامی ایران، چاپ دوم، تهران، مرکز تحقیقات و اسناد دفاع مقدس، ۱۳۸۸
  6. کواری، حمد عبدالعزیز، عملکرد شورای امنیت در جنگ عراق و ایران، ترجمه محمد علی عسگری، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، ۱۳۸۷
  7. مراد پیری ، هادی، مجتبی شربتی، آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس،چاپ یازدهم، تهران، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، ۱۳۹۲
  8. مطهری، مرتضی، جهاد، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۶۸
  9. هدایتی خمینی، عباس، شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران،تهران، موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۴
  10. دفتر سیاسی سپاه، ۱۳۶۰،ص۸۱
  11. روزنامه اطلاعات، ۱۳۸۶

 

 

دسته بندی: