♦ شناختنامه امام محمد باقر علیه السلام ♦
امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه اول ماه رجب یا سوم ماه صفر سال ۵۷ هجری یا به روایتی دیگر سال ۵۶ هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال ۱۱۴ هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت ۵۷ سال در این جهان زیست . از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی ۳۵ سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد.
مادر آن حضرت، فاطمه دختر حسن بن علی بود که با کنیه ام عبد الله و بنابر قول دیگر، ام الحسن خوانده شده است. بنابراین امام باقر (ع) از سلاله پدر و مادری هاشمی علوی و فاطمی به شمار می آید. بدین جهت او نخستین کسی است که از نسل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به دنیا آمده است.
آن حضرت القاب و کنیه بسیاری داشت که از آن میان لقب «باقر یا باقر العلم » از همه مشهورتر است. کنیه حضرت را هم، بعضی ابو جعفر و برخی ابو جعفر اول خوانده اند.
چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟
در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب می خواندند زیرا علوم را می شکافت و باز می کرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنی توسع در علم ». و در قاموس گفته شده است: محمد بن علی بن حسین را باقر می خواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می شکافت و به اصل آن پی می برد و فروع علم را از آن استنباط می کرد و دامنه علوم را می شکافت و وسعت می داد. ابن حجر در صواعق می نویسد: «او را باقر می خواندند و این کلمه از«بقر الارض »اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را می شکافد و مکنونات آن را آشکار می کند. زیرا او نیز گنجینه های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می کرد. »از این رو درباره وی گفته می شد که آن حضرت شکافنده علم و جامع آن و نیز آشکار کننده و بالا برنده علم و دانش است. در تذکرة الخواص نیز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زیرا در اثر سجده های فراوان، پیشانی اش شکاف برداشته بود. برخی هم گویند چون آن حضرت از دانش بسیار برخوردار بود او را باقر می خواندند. آنگاه به نقل سخن جوهری در صحاح می پردازد.
شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر می گفتند؟گفت: «چون علم را می شکافت و اسرار آن را آشکار می کرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته اند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین (ع) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر (ع) . محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم.
فرزندان امام باقر (ع)
شیخ مفید در ارشاد می نویسد: امام باقر (ع) هفت فرزند داشت. ابو عبد الله جعفر بن محمد، [فرزند بزرگ ایشان]، کنیه امام باقر (ع) را به همین علت ابو جعفر می گفتند. فرزند دیگرش عبد الله نام داشت که مادر این دو ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابو بکر بود. دو فرزند دیگر آن حضرت ابراهیم و عبید الله نام داشتند که از مادری به نام ام حکیم، دختر اسد بن مغیره ثقفی زاده شدند. از این دو پسر نسلی به وجود نیامده. علی و زینب دو فرزند دیگر آن حضرت بودند که از مادری کنیز به دنیا آمده اند. ام سلمه هم فرزند دیگر امام بود که او هم از مادری کنیز متولد شده بود. برخی گفته اند: زینب همان ام سلمه بوده است. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده است. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، اولاد امام باقر (ع) ، را هفت تن دانسته و آنها را مانند شیخ مفید برشمرده است مگر با این تفاوت که عبد الله افطح را نیز جزو فرزندان امام باقر (ع) محسوب کرده و گفته است: به جز فرزندان امام صادق (ع) ، اولاد امام باقر (ع) همگی از دنیا رفتند و نسلی از پس خود به یادگار نگذاشتند.
♦ شعر ولادت ♦
گلشن توحید، آباد امام باقر است
مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است
در تجلّی نور ارشاد امام باقر است
شادی اجداد و اولاد امام باقر است
مژده یاران عید میلاد امام باقر است
کعبه ی دل روح قرآن جان زین العابدین
ادامه مطلب ...
♦ شاخصه های تربیت فرزند در کلام امام باقر علیه السلام ♦
الف- آداب تربیتی پس از تولد
از امتیازات تربیت اسلامی این است که در آن علاوه بر زمینه سازی مناسب در قبل از تولد فرزند و بلکه پیش از ازدواج والدین،تربیت از آغازین لحظه تولد به طور عملی شروع می شود و آداب و سنن ویژه ای نسبت به نوزادان سفارش شده است که در اینجا به برخی ازآنها که در کلمات گوهربار امام باقر(ع) مورد توجه واقع گردیداشاره می شود. ۱،۲- گفتن اقامه در گوش و باز کردن کام نوزاد با آب فرات: امام باقر(ع) فرمودند: «شایسته است کام نوزاد با آب فرات بازگردد و در گوشش اقامه گفته شود.»(۱) ۳،۴- عقیقه و نامگذاری: آنحضرت فرمودند: «هرگاه برای شما فرزندی بدنیا آمد در روزهفتم اگر پسر است گوسفند نر و اگر دختر است گوسفند ماده برایش عقیقه کنید و از گوشت آن به قابله بدهید و در روز هفتم او رانامگذاری کنید.(۲) نکته مهم در نامگذاری انتخاب نام نیکو وپرهیز از نامهای ناخوشایند است. زیرا نام نیکو مایه سرورفرزند و نام ناخوشایند باعث نگرانی و دغدغه خاطر او می گردد،امام باقر(ع) در سخنان خود برخی از نامهای نیکو و غیر نیکو رابیان کرده اند. آن حضرت در این زمینه فرمودند: «اصدق الاسماءما سمی بالعبودیه و افضلها اسماء الانبیاء»(۳) صادقترین نامها، نامهایی است که بندگی خداوند را تداعی نماید و بهترین آنها نامهای پیامبران است. و در حدیث دیگری فرمودند:«مبغوض ترین نامها نزد خداوند نامهای «حارث، مالک و خالد»است »(۴)
ب- تاثیر شیر مادر در تربیت
در تربیت فرزندان، والدین نخستین نقش را دارا هستند، این نقش و تاثیر در مقاطع گوناگون سنی یکسان و هم اندازه نمی باشدبلکه در مقاطع و مراحلی از تربیت نقش پدر برجسته تر و در مراحل دیگری نقش مادر تعیین کننده تر است و در یک دیدگاه کلی می توان گفت که تا پیش از سن نوجوانی بویژه در دوران جنینی وشیرخوارگی نقش مستقیم مادر در تربیت فرزند بیشتر از پدر خواهدبود و از دوره نوجوانی به بعد بخصوص در مورد پسران نقش پدران مهمتر است، البته این بدان معنا نیست که نقش پدر در دوران کودکی و نقش مادر در دوران نوجوانی و جوانی ناچیز و کم رنگ باشد بلکه مقصود بیان برجستگی نقش و تاثیر بیشتر هر یک در یک مرحله خاص است. بنابر این یکی از مقاطع مهم مقطع شیرخوارگی است که در آن، مادر نقش مستقیم و اساسی را دارد. در این مقطع شیردادن مهمترین عامل ارتباط نوزاد با مادر است، شیر مادر علاوه بر نقش مهمی که در تغذیه و بهداشت جسمانی نوزاد دارد عامل ایجاد و انتقال بعضی ویژگیها به فرزند نیز می باشد و ما به دونمونه از آنها که در سخنان امام باقر(ع) بیان شده، اشاره می کنیم: ۱- حماقت و کودنی: امام باقر(ع) فرمود: «لا تسترضعوا الحمقاءفان اللبن یعدی و ان الغلام ینزع الی اللبن یعنی الی الظئر فی الرعونه و الحمق » زنان کودن را دایه فرزندانتان قرار ندهیدزیرا از طریق شیر حماقت و کودنی به آنها منتقل می شود.(۵) ۲- زیبایی و زشتی: آن حضرت فرمودند: «دایه های زیبا برای فرزندانتان انتخاب کنید و از دایه های زشت رو بپرهیزید زیرا چه بسا شیر انتقال دهنده (زشتی و زیبایی) باشد.»(۶) نیز در حدیث دیگری فرمود: «برشما باد به انتخاب دایه های نظیف و زیبازیرا شیر انتقال دهنده (زیبایی) است.»(۷)
ج- کودک و نیاز به محبت
محبت از ضروری ترین نیازهای عاطفی فرزند در دوران کودکی است وبدون توجه به آن کودک به رشد عاطفی مناسب نایل نمی شود، این نیاز، برای کودک به شکلهای گوناگون قابل پاسخگویی است که می توان به بوسیدن کودک، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زیبا و محبت آمیز،خریدن هدیه و اسباب بازی و... اشاره کرد. امام باقر(ع)در فرصتهای مناسب از طریق در آغوش گرفتن و بیان جملات محبت آمیز،محبت خود را به کودک خردسالش امام صادق(ع) نشان می دادندو از این طریق به نیاز عاطفی او پاسخ می گفتند، محمد بن مسلم از اصحاب بزرگ آن حضرت نقل می کند که من در خدمت امام باقر(ع)بودم. در این هنگام فرزند(خردسال-)ش جعفر(ع) وارد شد و بر سراو ذؤابه(۸) و در دستش عصایی بود که با آن بازی می کرد. امام باقر(ع) او را به گرمی در آغوش گرفت و به سینه خود فشرد و خطاب به او فرمود: «پدر و مادرم به فدایت باد (با این چوب) کارلهو انجام مده و بازی مکن، سپس فرمود:«ای محمد، پس از من او امام توست.از او پیروی کن و از دانش او استفاده نما، به خدا سوگند اوهمان صادقی است که رسول خدا(ع) او را توصیف نمود که شیعیان اودر دنیا و آخرت پیروزند و دشمنانش در زمان هر پیامبری ملعون هستند. در (این هنگام) جعفر(ع) خندید و صورتش قرمز گردید، آنگاه امام باقر(ع) به من فرمود: از او سؤال کن، من از اوپرسیدم ای پسر رسول خدا، خنده از کدام عضو بدن منشا می گیرد.جعفر(ع) فرمود: ای محمد، عقل از قلب، اندوه از کبد و نفس ازریه و خنده از طحال منشا می گیرد. (وقتی این پاسخ را از اوشنیدم) از جایم برخاستم و او را بوسیدم.»(۹)
د- ستایش از فرزند صالح
ستایش بجا از فرزند و کارهای نیک او باعث احساس موفقیت و توانایی و نیز موجب انگیزه قوی برای تکرارکارهای خوب و رشد بیشتر او می گردد. بخصوص اگر این تمجید به موقع و درحضور کسانی باشد که آگاهی آنها از رفتار شایسته فرزند برای اومهم باشد. علی بن حکم به نقل از طاهر یکی از اصحاب امام باقر(ع) نقل می کند. من در خدمت امام باقر(ع) نشسته بودم که فرزندش جعفر(ع) وارد شد. امام باقر(ع) در باره اش فرمود: «اوبهترین مخلوقات خداوند است »(۱۰) در این حدیث ملاحظه می شود که امام باقر(ع) در نزد صحابی حود فرزندش را که صلاحیت و شایستگی لازم را داشته به بهترین وجه ممکن ستوده است.
ه- والدین و نصیحت فرزند
نصیحت فرزندان و صحبت کردن با آنها علاوه بر آنکه والدین ازطریق آن می توانند رهنمودهای مهم و اساسی را ره توشه زندگی فرزندانشان قرار دهند می تواند یک نوع زمینه ایجاد ارتباطصمیمی بین والدین و فرزندان را فراهم نماید و از این طریق والدین بخصوص پدر، می توانند به فرزند نزدیک شوند و در یک فضای صمیمی و عاطفی، ضمن آگاهی از مشکلات و خواسته های فرزندان رهنمودهای لازم را به آنها ارائه دهند. امام باقر(ع) نیز درفرصتهای مناسب با فرزندان خود صحبت می کردند و گاهی به شکل گروهی و عمدتا به شکل فردی به نصحیت آنها می پرداختند که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم: ۱- اسماعیل بن خالد نقل می کند که از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: پدرم ابو جعفر(ع) ما (فرزندان) را جمع می نمود و به مامی فرمود: ای فرزندان از تعرض نسبت به حقوق دیگران بپرهیزید،بر مشکلات و سختیها صبر پیشه کنید و اگر خویشان شما را به کاری که ضررش برای شما بیش از نفعش باشد دعوت کردند اجابت نکنید.»(۱۱) ۲- از جمله سفارشهای آن حضرت به فرزندش امام صادق(ع) این جملات است: «خداوند سه چیز را در سه چیز دیگر پنهان کرده است،رضایش را در اطاعت مخفی کرد پس هیچ طاعتی را کوچک نشمار، شایدکه رضایتش در همان اعت باشد، خشم و غضبش را در معصیت پنهان نمود پس هیچ نوع معصیتی را کوچک نپندار، شاید که غضبش در همان باشد و اولیاء خود را در میان بندگانش پنهان کرد، پس احدی ازبندگان او را حقیر مدان که شاید همان بنده ولی او باشد.»(۱۲) ۳- آن حضرت به فرزندش فرمود:«فرزندم از کسالت و اندوه بپرهیز که این دو کلید هر شری می باشند، زیرا اگر سست و تنبل باشی به ادای حق نخواهی پرداخت و اگر محزون و اندوهناک باشی بر حق، صبر پیشه نخواهی کرد.»(۱۳) ۴- سفیان ثوری نقل می کند که امام صادق(ع) را ملاقات کردم واز او خواستم مرا نصحیت کند... آن حضرت فرمود: ای سفیان! پدرم مرا به سه چیز سفارش و از سه چیز برحذر داشت، از جمله آن سفارشات این بود که فرزندم، هر که با رفیق بد همراه شود سالم نمی ماند و هر که در محلهای اتهام برود مورد اتهام قرار می گیردو هر که بر زبان خود کنترل نداشته باشد پشیمان می شود.»(۱۴)
و- اهمیت آرامش خانواده در تربیت
تردیدی نیست که خانواده نقش اساسی در تربیت فرزند دارد وپرورش صحیح فرزندان بدون توجه جدی والدین به این امر مهم وایجاد فضای مناسب و آرام برای آن میسر نیست. نا بسامانی خانواده، اختلاف و نزاعهای والدین، عدم رابطه صمیمی میان اعضای خانواده بویژه والدین، فقدان امنیت و آرامش لازم در جامعه کوچک خانواده، تربیت صحیح فرزند را به مخاطره می اندازد.از این رو در مبحث حسن خلق در روایات، بیش از هر مورد دیگری در باره خوشرفتاری پدر خانواده با اهلش تاکید شده است و این حاکی از آن است که خوشرفتاری در کانون خانواده اهمیت ویژه دارد و آثار مثبت آن فراتر از خوشرفتاری با افراد دیگر است،زیرا در جامعه کوچک خانواده افراد کاملا با هم در ارتباط هستندو بر یکدیگر تاثیر می گذارند و چتر آثار مثبت خوشرفتاری وپیامدهای سوء بدرفتاری بر سر همه اعضای خانواده پهن می گردد ودر یک کلام خوش رفتاری در کانون خانواده آثار تربیتی فراوان وبدرفتاری پیامدهای سوء بی شمار به همراه دارد. امام باقر(ع) در زمینه اهمیت خوشرفتاری در کانون خانواده فرموده است:«... من حسن بره باهله زید فی عمره »(۱۵) هر کس احساس و ملاطفتش را نسبت به خانواده اش نیکو گرداند عمرش طولانی می گردد.، در این حدیث شریف تعبیر لطیف و ظریف «من حسن بره »دلالت بر آن دارد که نه تنها احسان و ملاطفت نسبت به خانواده پسندیده و لازم است بلکه می بایست برای تاثیر بیشتر، این احسان و ملاطفت به نیکویی و بهترین وجه انجام گیرد. همچنین در حدیث دیگری آن حضرت، کامل شدن اسلام و ایمان، آمرزش گناهان و رضایت خداوند متعال در روز قیامت را از آثارخوشرفتاری با خانواده برشمرده اند. «اربع من کن فیه کمل اسلامه ... و حسن الخلق مع الاهل و الناس »(۱۶)
ز- نقش تربیتی عمل والدین و مربیان
مربیان موفق در جهاد مقدس تربیت بیش از آن که به گفتار دعوت به نیکی کنند با عمل صالح دعوت کرده اند، پیش از آنکه سخن بگویند عمل نمودند، پیش از آن که به تربیت دیگران اقدام کنندبه اصلاح خویش پرداختند، بنابراین والدین که خود اولین مربیان فرزندان هستند می بایست با زبان عمل با فرزندانشان سخن بگویند،فرزندان باید در عمل ببینند که والدین به آنچه می گویند پای بندهستند و خود عمل می کنند و گفتارشان با عملشان مطابقت دارد. به نظر می رسد که اساسی ترین عامل تربیتی معصومان(علیهم السلام) و در واقع مهمترین راز موفقیتشان در تربیت فرزندان همان تربیت با عمل و پای بندیشان به آنچه می گفتند بوده است واین شیوه در سیره تربیتی امام باقر(ع) نیز کاملا آشکار است،فرزندان آن حضرت با دیدن اعمال پدر برای انجام اعمال صالح ورفتار درست الگو می گرفته و به راز بندگی خداوند دست می یافتند.در ذیل به ذکر دو نمونه از رفتارهای آن حضرت اکتفا می کنیم: ۱- امام باقر(ع) و صدقه به فقراء:از فرزند بزرگوار آن حضرت نقل شده است که روزی بر پدرم واردشدم و مشاهده کردم که در آن روز پدرم هشت هزار دینار به تهی دستان مدینه صدقه داده اند و اهل خانه ای را که تعداد آنهابه یازده نفر می رسید آزاد کرده است »(۱۷) ۲- اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده است: من پیوسته رختخواب پدرم را پهن می کردم و منتظر می ماندم تا ایشان به رختخواب بروند و بخوابند، سپس برمی خاستم و به رختخواب خودمی رفتم، شبی آن حضرت تاخیر کردند و من در طلب او به مسجدرفتم، در حالی که مردم خواب بودند، او را در حال سجده دیدم وغیر او کسی در مسجد نبود. من صدای او را می شنیدم که می گفت:«سبحانک اللهم انت ربی حقا حقا، سجدت لک یا رب تعبدا و رقا،اللهم ان عملی ضعیف فضاعفه لی، اللهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک و تب علی انک انت التواب الرحیم.»(۱۸)
ژ- تربیت معنوی فرزندان
تربیت ابعاد مختلفی چون جسمانی، عقلانی، عاطفی، اجتماعی واخلاقی دارد. از مهمترین ابعاد تربیت، تربیت معنوی است که به عقیده ما در تربیت اسلامی، پرورش این بعد غایت همه ابعاد دیگراست. این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوی انسان و فراهم نمودن زمینه ارتباط انسان با خداوند و در نهایت پرورش انسان برای رسیدن به قرب الهی است. بسیار مورد تاکید ائمه(علیهم السلام) بوده است و آن بزرگواران در تمام صحنه های زندگی بیشترین اهمیت را به پرورش این بعدفرزندان می دادند و برای تحقق آن از شیوه های خاص بهره می گرفتندکه به نظر می رسد از مهمترین شیوه ها، دو شیوه (ذکر و دعا) است و هر چند دعا نیز یک نوع ذکر تلقی می شود اما از آنجا که درتربیت معنوی عنصری کلیدی و مهم است از آن بعنوان یک شیوه جداگانه یاد می کنیم. امام باقر(ع) در سیره تربیتی خود از این دو شیوه به شکل خاصی بهره جستند. ۱ ذکر و یاد خدا:ذکر که عبارت از توجه قلبی انسان نسبت به خداوند است و گاهی در قالب الفاظ مخصوصی بر زبان جاری می شود. نقش بسیار مهمی درتربیت بعد معنوی انسان دارد. ابن قداح از امام صادق(ع) نقل کرده که «پدرم (امام باقر-ع-) بسیار یاد خدا می نمود، همراه او راه می رفتم او را در حال ذکر می دیدم با او غذا می خوردم اورا در حال یاد خداوند می دیدم، با مردم سخن می گفت و این کار اورا از یاد خدا غافل نمی کرد. من مشاهده می کردم که زبان او مدام در حال گفتن ذکر لا اله الا الله بود. پدرم ما را جمع می نمود وما را به ذکر و یاد خدا امر می فرمود و این کار تا طلوع خورشیدادامه داشت، هر کدام از ما که قرائت قرآن آموخته بود به خواندن قرآن و هر کدام که قرآن نیاموخته بود به گفتن ذکر امرمی نمودند.»(۱۹)این حدیث در بر دارنده دو نکته مهم است. نخست آنکه بر مطابقت گفتار با عمل حضرت دلالت دارد و نشان می دهد که امام ابتدا خودعمل می نمودند و از ذکر گفتن غافل نمی شدند و بعد فرزندانشان رابه ذکر و یاد خدا امر می نمودند. نکته دوم آنکه نباید فرزندان را به حال خودشان رها کرد بلکه می بایست ضمن حفظ آزادی حساب شده و منطقی و توجه به استقلال طلبی و آزادیخواهی آنها درفرصتهای مناسب با ایجاد انگیزه و شوق بطور عملی آنها را به انجام کار نیک مشغول نمود: ۲- دعا: دعا و مناجات از مؤثرترین روشها در تربیت بعد معنوی انسان است، از طریق دعا و مناجات انسان با خداوند ارتباط پیدامی کند و در پرتو آن جان خود را از چشمه معرفت و محبت سیراب می گرداند. امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه مساله ای پدرم رامحزون می کرد ایشان زنان و فرزندان را جمع می نمود. آنگاه خوددعا می کردند و آنها آمین می گفتند. »(۲۰) همچنین برید بن معاویه عجلی نقل می کند:«هرگاه امام باقر(ع) قصد مسافرت داشتند خانواده خود را درمنزلی جمع می نمودند و این چنین دعا می کردند «اللهم انی استودعک نفسی و اهلی و مالی و ولدی، الشاهد منا و الغائب، اللهم احفظنا و احفظ علینا، اللهم اجعلنا فی جوارک، اللهم لا تسلبنانعمتک و لا تغیر ما بنا من عافیتک و فضلک ». پرودگارا خود و اهلم ومالم و فرزندانم، حاضر و غایب آنها را به تو سپرده ام،پروردگارا ما را حفظ کن و سلامتی ما را مستدام دار، پروردگاراما را در جوار خودت جای ده و نعمتت را از ما مگیر و عافیت وفضلت را نسبت به ما تغییر مده »(۲۱) از دو حدیث بیان شده معلوم می شود که آن حضرت فرزندان خود را از طریق دعا به یادخداوند متوجه می گردانید و غیر مستقیم به آنها تعلیم می داد که باید در تنهایی و هنگام مشکلات بر خداوند توکل نمود و تنها ازاو در خواست کمک نمود.
پی نوشتها
۱- وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۳۸، ح ۲. ۲- همان، ص ۱۵۱، ح ۱۱. ۳- همان، ص ۱۲۴، ح ۱. ۴- همان، ص ۱۳۰، ح ۲. ۵- تهذیب الاحکام، ج ۸، ص ۱۱۰، ح ۳۷۵. ۶- الکافی، ج ۶، ص ۴۴، ح ۱۲. ۷- التهذیب، ج ۸، ص ۱۱۰; الکافی، ج ۶، ص ۴۴، ح ۱۳. ۸- الذؤابه، طرف العمامه و السوط، و فی الحدیث، کان ابی یطول دوائب نعلیه ای اطرافها (مجمع البحرین، ج ۲، ص ۵۷) اما درفرهنگ های عربی به فارسی آن را به «زلف و گیسو» معناکرده اند. ۹- بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۵، ح ۱۲; به نقل از کفایه الاثر، ص ۳۲۱. ۱۰- همان، ص ۱۳، به نقل از ارشاد مفید. ۱۱- حلیه الابرار، ج ۲، ص ۱۲۶. ۱۲- کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۶۰; سیره الائمه الاثنی عشر، ج ۲، ص ۲۳۰-۲۲۹. ۱۳- همان، ص ۳۴۴. ۱۴- الخصال، صدوق، ص ۱۶۹. ۱۵- تحف العقول، ص ۲۱۶; ائمتنا، ج ۱، ص ۳۶۵. ۱۶- حیاه الامام الباقر(ع)، باقر شریف القرشی، ص ۳۰۰-۲۹۹;(این حدیث با همین مضمون و با کمی تفاوت در الخصال صدوق، ص ۲۲۲ از امام سجاد(ع) نیز نقل شده است.) ۱۷- بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۹۰. ۱۸- حلیه الابرار، ج ۲، ص ۱۱۲. ۱۹- الکافی، ج ۲، ص ۲۹۹; بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۸-۲۹۷; حلیه الابرار، ج ۲، ص ۱۱۱-۱۱۰. ۲۰- بحار الانوار، به نقل از الکافی، ج ۲، ص ۴۸۷. ۲۱- حلیه الابرار، ج ۲، ص ۱۳۴.
برگرفته از: مجله فرهنگ كوثر، خرداد ۱۳۷۸، شماره ۲۷