پاسخ به شبهه:
مُعجِزَه، اسم فاعل از ریشه "ع ج ز" و به معنای کاری است که دیگران را عاجز میکند. در اصطلاح دینی و کلامی به کار خارقالعادهای گفته میشود که همراه با ادعای نبوت و مبارزه طلبی است و کسی توان مقابله با آن را ندارد.
درباره اینکه بنیان معجزه، بر چه مبنایی بنا شده است، مورد بحث های مفصل کلامی است؛ مختصرا عرض می شود که بنیان معجزه، بر مبنای علم و علمی است. به عبارت واضحتر آنکه، آن عملی که در معجزه صورت می گیرد، طبیعتا و عادتا انجام خواهد شد؛ اما نیاز به شرایط و لوازمی دارد زمان و مکان خاصی را می طلبد که انجام شدن آن در یک لحظه و در یک آن، ممکن نیست و عادی نمی باشد.
بنابراین، بینا شدن یک نابینا، راه افتادن یک فلج، جاری شدن آب از سنگ و ... همگی شدنی هستند، اما نیاز به شرایط و لوازم و البته زمانی طولانی دارد که معجزه گر، این عمل را در یک لحظه انجام خواهد داد. برخلاف ساحر که سحرش، این خواص را ندارد و از جهل مخاطب استفاده می نماید.
اما آیا معجزات وجود داشته اند. برای علم پیدا کردن به این قبیل قضایاء، ابتدا باید تاریخ را بررسی کرد. در تاریخ مکررا از معجزات پیامبران یاد شده است. تاریخ هایی که احتمال دروغ بودنشان منتفی است.
راه دوم برای علم به وقوع معجزه، بررسی آثار آن است، برخی معجزات آثار بخصوصی از خود به جای گذاشته اند؛ از جمله معجزه شکافته شدن دریا، کشتی نوح، شق المقر و ...
راه سوم، خود معجزات هستند، برخی از معجزات پیامبران، هم اکنون نیز در دست ماست و ما می توانیم آن را بررسی کنیم. از جمله آنها ادعاهای تاریخی و پیش بینی های انبیاء بوده است. و همینطور قرآن کریم که معجزه زنده کنونی است.
راه های دیگری نیز برای علم به تحقق معجزه وجود دارد که از بیان همه آنها معذوریم.
با این مقدمه، مشخص می شود که شفاء پیدا کردن کور و یا فلج ها و ...، معجزه مصطلح نیستند، بلکه مسامحتا گفته می شود، معجزه تحقق یافته.
دراینباره نویسنده متن، شفاء پیدا کردن کور و فلج را منکر می شود، در حالی که تجربه ثابت نموده است که این اتفاق، صورت گرفته و می گیرد. پزشکان بارها از کلمه معجزه در درمان استفاده می کنند؛ هر چند علم پزشکی، علمی است تجربی و نقاط پوشیده بسیار دارد؛ اما مسائل متعددی در آن تحقق می یابد که هیچ توجیه علمی (حداقل برای امروز) ندارد. هرچند شاید ادعا شود، امروز علم پزشکی برای آن توجیه ندارد، و شاید در آینده توجیه برایش پیدا شود؛ اما این تنها یک احتمال است و با احتمال نمی توان اعتقاد پیدا کرد.
اما چرا دست قطع شده، نمی روید؟
در پاسخ این سوال، می گوییم سابقا گفته شده است که؛ معجزه از راه علم صورت می گیرد ولی بدون در نظر گرفتن شرایط و لوازم و زمان و مکان. بنابراین، رویدن دست، چون اساسا تحقق نمی یابد و شدنی نیست؛ پس به عنوان معجزه نیز محال عقلی است.
بله، در تاریخ از پیوند دست قطع شده به بدن، به عنوان معجزه اشاره شده است، همینطور گزارش هایی در علم پزشکی از پیوند دست قطع شده به بدن، به صورت امری معجزه آسا یاد شده است. اما رویدن دست از بدن؛ محال عقلی است.