شرح فراز دوم دعای هفتم صحیفه سجادیه

 

« وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ؛ تنها به قدرت تو و حاكميت تو همه چيز برقرار است و بر حسب اراده تو تمام موجودات در مجارى خود جارى هستند و در صورت اراده تو، جملگى آن ها بدون آن كه نهى شان كرده باشى از كار باز مى ايستند! در مهمات زندگى و گرفتارى هاى درد آور آن فقط تو فرياد رس هستى ! فقط آنچه را كه تو سامان دهى و موانعى را كه تو بر طرف كنى رهايى از آن ها حاصل مى شود.»

 

واژه ها:

مَضَتْ: انجام گیرد

مُؤْتَمِرَة: انجام یافته

مُنْزَجِرَة: ممنوع

مُلِمَّات: حوادث مهاجم

 

ترجمه منظوم:

وَ جَرَى بِقُدْرَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ

امور هستی از نیروت جاری/ همه چیز از اراده توست ساری

فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ

بخواه، آن چیز فرمان برده بی‌وحی/ نخواهی، باز می‌داریش بی‌نهی

أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ

به هر امر مهم سویت دعامان/ پناهی تو، به بدبختی برامان

لا یَنْدَفِعُ مِنْهَا اِلّا مَا دَفَعْتَ وَ لا یَنْکَشِفُ مِنْهَا اِلّا مَا کَشَفْتَ

نگردانی بلا از ما، نگردد/ نسازی برطرف، کی دفع گردد

 

 

شرح : 

قضا در اصطلاح علم كلام ، عبارت از حتميت نظام موجود عالم است ؛ امرى است كه بايد باشد و تخلف ناپذير است . به طورى كه با احكام و روابط و قواعد حتميه آن به مبارزه و مقابله نمى توان پرداخت و هرگونه مبارزه اى با واقعيات آن محكوم به شكست است . پس ، قضا به معنى حتميت و قطعى بودن موجودات و جريان هاى گوناگون و روابط بين آن هاست كه امورات آن فقط به دست خداوند متعال است و هيچ كس ديگرى را در اين فعل و انفعالات تكوينى سهمى نيست .

اراده خدا نيز عبادت از مبدئيت موجودات است كه داراى نظام اصلح است و غير اصلح بر حسب ساير موجودات را اداره نمى فرمايد. پس ‍ وجوب و حتميت موجودات عالم از جناب حق است كه با علم به نظام احسن آن ها، يكايك را در مجراى اصلى خود قرار داده است .

پس موجودات به محض وجوب مصلحت ، در خارج يافت شوند؛ بدون آن كه هيچ حاجتى به قول داشته باشند و با نداشتن مصلحت لازم ، متحقق نمى شوند، بدون اين كه به نهى و بازدارندگى نيازى وجود داشته باشد.

اصول زندگى ما داراى آن چنان امتيازاتى است كه با نبودن هر يك از آن ها، جز پريشانى چيز ديگرى نصيب نخواهد بود. پس در مهمات زندگى جز از او حاجتى نخواهيم داشت ، براى استحكام همان اصول است كه آنكه داراى بينش و آگاهى بيشترى است جز به سوى خداى بزرگ كه منشاء تمامى خرد و كلان هستى است حركت نمى كند. لذا اگر انسان اين واقعيت را شناخت ، در بر طرف شدن نابسامانى ها جز به مبدئيت متعالى به كس ‍ ديگرى متوسل نمى گردد.

 

تجلی آیات:

یس، آیه ۸۲

« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى‌گويد: «باش»؛ پس [بى‌درنگ‌] موجود مى‌شود.»

 

بقره، آیه ۱۱۷

« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ [او] پديد آورنده آسمانها و زمين [است‌]، و چون به كارى اراده فرمايد، فقط مى‌گويد: «[موجود] باش»؛ پس [فوراً موجود] مى‌شود.»

 

آل عمران، آیه ۴۷

« قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ [مريم‌] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [كار] پروردگار.» خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مى‌گويد: «باش»؛ پس مى‌باشد.»

 

قمر، آیه ۵۰

« وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ؛ و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم‌] چون چشم به هم زدنى».

 

احزاب، آیه ۱۷

« قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً ۚ وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا؛ بگو: «چه كسى مى‌تواند در برابر خدا از شما حمايت كند اگر او بخواهد براى شما بد بياورد يا بخواهد شما را رحمت كند؟ و غير از خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.»

 

و همچنین آیات:« غافر، آیه ۶۸- انعام، آیه ۱۸-انفال، آیه ۴۲- مریم، آیه ۲۵- انخام، آیه۴۱و۴۰- انعام، آیه ۱۸ و۱۷- زمر، آیه ۳۸- فتح، آیه ۱۱- لقمان، آیه ۳۲- إسراء، آیه ۶۷.»

 


منبع: شهود و شناخت: ترجمه و شرح صحیفه سجادیه (دوره چهار جلدی)، حسن ممدوحی، مستندساز عبدالله جوادی آملی، ج ۱، ص ۴۲۸-۴۲۷/ تجلی قرآن در صحیفه سجادیه، فاطمه احمدی، ص ۱۵۸ و ۱۵۶- www.iqna.ir

دسته بندی: