شرح زیارت عاشورا- جلسه چهارم

استاد: سرکار خانم موسوی( استاد حوزه و دانشگاه)

 

 

توصیه می کنم محضر سروران خودم که در این ایام حفظ شعائر داشته باشیم و آثار صاحب عزا بودن را بر نحوه زندگی، نحوه معاشرت، نحوه لباس پوشیدن و نحوه مجالس به پا کردن داشته باشید. علامت شیعه این است.« شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا؛ شیعیان ما از زیادى گل ما آفریده شده‏اند در شادى ما شادند و در اندوه ما محزون اند.»

 صاحب مصیبت هستید و این مصیبت از مصیبت های وارده بر خود انسان سنگین تر است و لذا باید حالات صاحب عزا داشته باشید. به هم تسلیت بگویید که همان تسلی دادن است و تسلیت را از دیگران بپذیرید.

 

فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ

در این زیارت چهار دسته مستحق لعن شدند. هر کدام از این دسته ها به چه دلیل مستحق لعن واقع شدند و با پاسخ به این سوال می خواهیم قاعده را به دست آوریم تا جایگاه خودمان روشن شود. تنها اینکه جزءسلام کنندگان باشیم برای ما نامگذاری و صفگذاری نمی شود.

این جزئی از زندگی ماست که بقیه اعگال روزانه ما را مهر تأیید بزند. گاهی مراتب گفتار، رفتار و عمل انسان همدیگر را موید است و گاهی مکذب است.

۱۲۴ هزار پیامبر الهی اینگونه تعریف شدند که هر نبی مبشر نبی بعدی و مصدق نبی قبلی است. یعنی از ۱۲۴ هزار پیامبر یک پیامبر بسازی اینگونه موید هم هستند. حالا مراتب وجودی انسان که سراسر زندگی او را تشکیل می دهند باید موید هم باشند که به امضا برسد. تمام اعمال ما باید در طول روز و ماه و سال موید هم باشند.

 مهم این است که قاعده را به دست آوریم و جایگاه خود را بشناسیم به حکم حاسبوا قبل ان تحاسبوا که این یک خودآزمایی است و طبق دستورات پیشوایان موظفیم که هر روز از خود آزمایش داشته باشیم وگرنه قطعا دچار خسارت می شویم.

 

نکته اول:

تا این قسمت  سلام بود به عنوان تولی و و قتی وارد لعن شویم به معنای تبری است.

تولی و تبری مانند دو کفه ترازو هستند هر چقدر تولی قوی تر باشد به همین اندازه تبری از اعداء هم باید قوی باشد.نمی شود واقعا حسینی باشیم اما با دشمنان کاری نداشته باشیم. وقتی ما با اختلافات شخصی می سنجیم خواهر و برادر ما در یک مساله ای اختلاف دارند به خون هم تشنه اند و ناسزا هم به هم می گویند ولی شما نسبت به هردو ناصحید و هردو را دوست دارید و دلیل ندارد یکی را دوست بدارید و با دیگری دشمن باشید.

 

آیا لزومی دارد که هروقت با یکی دوست هستی با دشمن او دشمن باشی؟

جواب: در اختلافات شخصی همین طور است چون در موصوعی است که به شما اصلا برنمی گردد و در یک موضوع فرعی با هم اختلاف دارند ولی اگر در مساله اعتقادی باشد مثل فروعات احکام نیست که یک مرجع چنین می گوید و مرجع دیگر خلاف آن را می گوید. مساله اعتقادی اعتقاد و التزام به آن لازم است. تولی و تبری درست مثل« لا اِلهَ‌ اِلَّا ‌اللهُ » است اگر بگویی الله را قبول دارم ولی لا اله را جلوتر نیاوریم مشرکیم.

شرک یعنی کسی که خدا را دارد و همراه خدا آلهه های دیگر را هم دارد. دو خدایی ذاتا محال است ولو خدا را قبول داشته باشی موحد نیستی. بسیاری از کفار خدا را قبول دارند.

امام حسین علیه السلام به عنوان یک شخصیت حقوقی ولی الله است. امام منصوب از ناحیه الله است. بنابراین معنا ندارد کسی در تولی قوی باشد ولی در تبری ضعیف باشد.شدت و ضعف این دو برابر است.اگر انسان به اعداء رسول الله بی تفاوت است، ولایتش ضعیف است یعنی دست بیعت نداده.

 

نکته بعدی:

تولی و تبری جزء صروریات شمرده می شود نه جزء فروعات و احکام و ضروری دین را هرکس منکر است، کافر است. این ها دارای چه خصوصیاتی بودند که مستحق لعن شدند. انسان با خصائصی که در این عالم اکتساب کرده و به وسیله اعمالی که انجام داده با آن امتیاز بندی می شود یعنی در عالم بعد امتیاز حسب و نسب قطع می شود و حسب و نسب ملاک محاسبه و ارزشگذاری کسی واقع نمی شود. پس مهم است که دائما توجه داشته باشی که با هر عملی خصیصه ای کسب می کنیم که از بین نمی رود.

 

چهار دسته در زیارت عاشورا مورد لعن قرار گرفتند.

 

دسته اول: لَعَنَ اللَّهُ امَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ علَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ.

لعن، دعاست یعنی از خدا خواستن. دعا دو قسم است که یک وقت به نفع است و یک وقت به ضرر است که این دعای به رد و نفرین گفته می شود.نفرین فارسی لعن می باشد. فحش و ناسزا غیر لعن می باشد و در هیچ جای تربیت اسلامی اجازه داده نشده و مذموم است و هیچ وقت ممدوح شمرده نشده است. لعن به عنوان دعا به رد طرف و بر ضرر طرف که لعن محسوب می شود.ازموارد لعن همین تبری است لذا می گویید لعن خدا یعنی از خدا دور باشد.

انسان همین طور که با اعمال خوب مقرب می شود با اعمال بد هم مطرود می شود. دعا محبین اهل بیت در حق این ها این است که از رحمت حق مطرود باشند.

آیا انسان ها از غیر ناحیه خدا هم نفعی به آنها می رسد؟ یا آنچه هست از ناحیه خدا هست؟ هر کس مطرود است از رحمت حق برایش چه می ماند؟

اگر بفهمیم هر چیز است از ناحیه حق است اگر کسی مطرود شد دیگر خیر و هستی برای او باقی نمی ماند و این لعن الهی را که درخواست می کنیم برای او بدترین محرومیت است و کلا از رحمت حق مطرود باشد. وقتی لعن الله می گویی یعنی از عنایت و رحمت و توجه حق دور باد.

اولین گروهی که به لعن اختصاص می دهی در این زیارت که کلام امام محمد باقر علیه السلام است و یک تعلیم به پیروان است و ما خط آنها را دنبال می کنیم و به تربیت آنها می خواهیم تربیت پیدا کنیم. دسته اول موسسین هستند.

 

 دسته دوم: لَعَنَ اللهُ اُمَّهً دَفَعَتکُم عَن مَقامِکُم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فیهَا

 لعن خدا برگروهی که شما را از مقام و منصب و جایگاهی که داشتید دفع کردند و به مقداری می توانند دفع کنند که به حکومت های ظاهری بر می گردد وگرنه به مقام امامت که دست اعداء نمی رسد. اگر امام معصوم من قبل الله است آنگونه که واقعه غدیر خم گویا آن است !دست کسی به آن نمی رسد.

« وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی ....» آن ها جایگاهی را که خداوند برای شما قرار داده بود از شما گرفتند.

 

دسته سوم:  اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ

دسته سوم قاتلین مستقیم هستند.

 

دسته چهارم:  لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ 

 دسته چهارم آنهایی که زمینه قتال را فراهم کردند.

در این چهار دسته اولین دسته موسسین این واقعه هستند که شورای ثقیفه بودند و و بنای کج آن جا نهاده شد. هنوز بدن مطهر رسول خدا روی زمین بود کسانی که وصایای پیامبر را به گوش شنیده بودند و مقام امیر المومنین را نزد پیامبر دیده بودند.

در هر امر خوب و بد وقتی می خواهیم قاعده بسازیم نقش اول را موسس دارد. موسس به طوری هست که می شود سهامدار الی الابد. چون بنیان گذار است. موسس سهامدار است و دلیلش دلیل های عقلی معتبر و سنت پیامبر است من سن سنه حسنه فله اجر من عمل بها هر کس سنت حسنه ای بگذارد برای این موسس که اجرش را می برد اجر هر کسی را هم که به این سنت عمل می کند را هم می برد. کسی که عمل کرده هم اجر خودش را می برد.

 در مقابلِ" مَنْ سَنَّ سنَّةً سَيِّئَةً کانَ عَلَيْهِ وِزْرَها وَ وِزْرَ مَنْ عَمِلَ بِها؛ کسي که سنت و روش بدي را بنياد مي‌نهد کيفر آن روش ناپسند و کيفر کساني که به آن عمل مي‌کنند براي او خواهد بود کسی که عمل ناصالحی را بنیان گذاری کند برای این موسس وزر هر کسی است که به آن عمل کند.

مواظب باشیم هرچه می توانیم بنیانگذار عمل خوب باشیم و مبادا بنیان گذار عمل بد باشیم.

 

سوال: آیه قرآن می فرماید« وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی؛ و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد( فاطر، آیه ۱۸) وزر به معنای گناه است زمانی که من مردم وزر عمل بد مرا که نباید دیگری به دوش بکشد.

جواب: این است که بنیان گذار نباشم. اینجا چون سهام دارد لذا لعن موسس مقدم بر لعن قاتلین آمد.و در مرتبه بعد کسانی که به هر نحوی این ها را کمک می کنند. جتی اگر کسی در کار بد با خنده با اشاره و با دست یک جوری با آنها همکاری کند در کار آنها شریک است.

 

خیلی ها کربلا جزء قاتلین نبودند. دست به شمشیر نبردند ولی جزء سپاه دشمن قرار گرفتند. در هر مجلسی باید همت ما این باشد که جزء باطل ولو سیاه لشگر نباشیم امام سجا علیه السلام در پاسخ به فردی که گفت ما در حادثه کربلا کسی را نکشتیم با عتاب فرمودند اگر شماها نبودید لشگر آن ها اینقدر بزرگ نمی شد. به هر اندازه ای که حمایت کنید سهیم هستید. به فعل قومی راص باشی مثل این است که در قوم آن ها داخل هستی. یک وقت راصی هستیم ولی بدی را نفهمیدیم اینجا معذورم به عنوان اینکه خوبه من تایید کردم ودر شناخت اشتباه کردم و اینجا معذورم ولی اگر بدون عذر، باطلب را تایید کند اعانه بر اثم است.

مرتبه سوم قاتلین هستند و مرتبه چهارم آن کسانی هستند که شرایط را فراهم کردند.

 

وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ‏ بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ‏.

من بیزاری می جویم تبری می جویم یعنی در نظام خلقت این گونه است که در حفظ سلامتی جسمانی خودمان از هر چه که مضر است پرهیز می کنیم و هرچه که در صحت و سلامت نافع است جذب می کنیم. در مسائل اخلاقی و روحانی اگر بخواهیم انسان سالم و صالحی باشیم از رذائل پرهیز می کنیم و فصائل را کسب می کنیم.

در نظام خلقت تولی و تبری است بنابراین" بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ..." من به سوی خدا رو می کنم و از این ها متنفرم در پیشگاه خداوند اعتقاد خود را بیان می کنیم شهادات خودمان را اعلام می کنیم الان دارم شهادتین می گویم و تلقین می گویم خدایا شاهد باش که من تبری می جویم. الیکم خطاب به ابا عبدالله است و متابعین ایشان و از چه کسب منه. با صمیر خطاب امام را خطاب می کنیم و با ضمیر غایب از دشمنان تبری می جویم. به سوی شما آقا ابا عبدالله از آنها تبری می جویم " مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ"  خداوند در قرآن هم با محبین با ضمیر خطاب صحبت می کند و با گناهکاران با ضمیر غائب.

اشیاع یعنی پیروان ودر این جا به معنای شیعه اصطلاحی که شیعه علی من شاع علیا نیست یعنی از پیروان دشمنان هم تبری می جویم.

 

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ 

می خواهم خودم را معرفی کنم یقین دارم که مدار بسته حق این شهادات را ضبط می کند یا ابا عبدالله انی " سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ" در هر زمانی و در هر قرنی و در هر مکانی و در هر لباسی هر کس با شماست ما با او در صلحیم. هر قلب سالمی با امام حسین علیه السلام است چه به ظاهر شیعه و مسلمان باشد یا نه. مگر منافعی در میان آید که از سلامتی در آید.

" حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ " نمی دانم در کدام سرزمین و در قالب کدام دین و آیین... من در محاربه هستم با کسانی که با شما در محاربه هستند. خط من پیروی شماست شما امام من هستید و من ماموم. من به شما اعتقاد پیدا کردم.چرا غضب و رضای خدا فقط در این خط اعتقادی است و خصومت شخصی با کسی ندارد. " إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ "

 

 اگر با این اعتقاد از دنیا بروم. بهترین حالات است طوبی لنا

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دسته بندی: