شرح زیارت عاشورا- ششم

استاد: سرکار خانم موسوی( استاد حوزه و دانشگاه)

 

 

فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي (بِكَ) أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ 

بعد از اینکه زائر با توجه در این ساحت قدس وارد شد و با سلام بر مولا اظهار مودت و محبت کرد و تسلیم خود را اعلام کرد و برائت خود را از اعدا اعلام کرد و عرضه داشت اسئل الله الذی در خواست می کنم( سوال همان دعاست که با صیغه امر می آید) در خواست گاه از مقام عالی به دانی است که امر و فرمان می شود و گاه از مقام دانی به عالی است که تمنا و خواهش می شود.

درخواست می کنم از الله “ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ" با چه آبرویی؟

" أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ"، " ک"، خطاب در مقامک به ابا عبدالله الحسین علیه السلام بر می گردد؛ زیرا زائر مزور می خواهد و شخص زائر باید مزور را تعیین کند که اینجا اباعبدالله است.

آن کسی که شما را به این مقام گرامی داشت من از او درخواست می کنم ( تا مقام مولا را در ذهن مجسم نکنید اکرم مقامک معنای درستی پیدا نمی کند)

 

 " أَكْرَمَ مَقَامَكَ" چه مقامی؟

آن مقامی که وقتی زیارت وارث می خوانید ابتدای زیارت وارث اینگونه بیان می کنید السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله خطاب به ابی عبدالله است ولی وقتی که به عنوان وارث آدم معرفی می کند وارث همه مقام کرامتی که حضرت آدم علیه السلام داشته است السلام علیک یا وارث نوح نبی الله اینجا پیامبران اولو العزم را بعد از اولین پیامبر نام می بری.

پیامبران اولو العزم نسبت به پیامبران دیگر مقام برتری دارند ولی نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مقام ادنی تری دارند.

" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ" همه اینها را یکی یکی بیان می کنید یعنی مولا اباعبدالله تمام مقامات و اوصافی که این پیامبران دارا بودند را داراست. این مقامی که برای جد بزرگوارشان بود برای هیچ یک از پیامبران نبوده است.

پیامبر می فرمایند:"  لِیْ مَعَ اللّهِ وَقْتٌ لَا یَسَعُنِیْ فِیْهِ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَلَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ؛ مرا با خدا وقتی است که در آن وقت هیچ نبی مرسل و فرشتۀ مقرّبی راه ندارد." لذا در معراج پیامبر مستحضر هستید جبرئیل امین تا نیمه راه توانایی عروج داشت.وقتی پیامبر فرمودند بیا فرمود از این مرتبه به بالا توانایی عروج برای من نیست.اذن تکوینی به این معنااست که برای آنها امکان عروج از این مرتبه  به بالا نیست تکویناً محال است . این مقام برای پیامبر خاتم(ص) بوده و به امام حسین(ع) این طور خطاب می کند " السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ سلام" وقتی مقام را تا اندازه ای فهمیدی (که البته  فهم ما که فهم مرتبه وجودی امام نیست) به دلیل اینکه مُدرِکی  وقتی می خواهد چیزی را ادراک کند باید مدرک را زیر پوشش علمی خود بتواند بیاورد.

 

 چرا ما نمی توانیم خدارا به کنه ذات بشناسیم ؟چرا نمی توانیم تصور هم بکنیم؟

چون ظرف اداراکی ظرف ، محدود است؛ نا محدود در محدود نمی گنجد تا احاطه علمی  بر چیزی پیدا نکنم محال است بتوانیم بشناسیم پیامبر درست است ظرف وسیع تری به ما دارد ولی نسبت به کنه ذات متعال نمی رسد.

لذا کلام الهی است که کنت کنزا مخفیا... فقط در مرتبه اسماء می توان خدارا شناخت.

ظرف  ادرا کی محدود من نمی تواند ظرف امام را درک کند لذا اوصافی که برای اهل بیت  می آورم، می توانم به میزان معرفت خودم اظهار مودت کنم و هیچ ادعایی هم نیست اگر هم باشد گزاف است .

می توانیم بگوییم که اندازه معرفت من این اندازه است .

 

 أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی (بِکَ)

من زائرهم به سبب اتصال شما اینکه با سلام و تسلیم شما اطاعت شما و پیروی شما در صف شما قرار گرفتم و اکرمنی بک ... ما به سبب این  اتصال و زائر شدن این کرامت را پیداکردیم در خواستمان این بود که جزء منتقمین خون شما در رکاب مهدی فاطمه قرار بگیریم ان شاءالله  .

 

" اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي": یا الله صدامی زنی و خالق شما سوال شما را بی جواب نمی گذارد و لبیک مومن بی جواب نمی ماند . در خواست من این است که صبح جمعه با وساطت ابی عبدالله و مهدی موعود " اجْعَلْنِی عِنْدَكَ وَجِیها بِالْحُسَینِ علیه السلام؛ خدایا من را پیش  خودت وجیه قرار بده." یعنی صاحب آبروو شخصیت   قرار بده.

 

به چه وسیله ای چنین درخواستی  دادی؟

بالحسین علیه السلام. به سبب اینکه اتصالی با حسین پیدا کردم امام حسین حتما وجیه عندالله است زائر هم به سبب اتصالی که با حسین پیدا کرده  می خواهد وجیه عندالله شود این قدر با زیارت زائر بزرگ می شود که وقتی که زائر شد به دیگران هم این دستور است که زائر ما را زیارت کنید و هر کس زائر مارا زیارت کند مثل این است که مارا زیارت کرده است" من زار زائرنا  کمن زارنا" اینقدر زائر با زیارتش مقام بالا پیدا می کند.

 

" مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ "،  ما معروف شدیم ، شناخته شدیم ، چطور؟

هر نکره ایی  وقتی به معرفه ای اضافه شد معرفه می شود یکی از معارف ، اضافه به معارف است. من نکره ناشناخته ای بودم ولی جز موالیان ابا عبدالله شدم  و اثر این اتصال  و ارتباط و اظهار محبت این است که در زیارت امین الله  عرضه می داریم" مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِیائِكَ  ... مَحْبوبَةً فی اَرْضِكَ وَ سَمائِكَ " کسی که اولیا الهی را دوست دارد به این مقام می رسد.

پس در خواست ما این است وقتی دعا می کنید قصد در خواست داشته باشید ، دعارا به صورت لفظ نخوانیم . کسی که این دعا را کرد مشمول این دعا است . در خواست نیت می خواهد الان در خواست ما پیشگاه الهی این باشد اللهم  اجعلنبی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الاخره اگر کسی را بطه این عالم با عالم بعد را بداند می فهمد که محال است که اگر در این عالم ارتباط نداشته باشد  درآن عالم بتواند  ارتباط پیدا کند .

دار عمل اختیاری تنها عمل دنیا است .دایره اعمال اختیااری بلوغ عقلی است یعنی آدم، دارای عمل اختیاری می باشد  محور عمل اختیاری درک و فهم است اعمال انسان با نیت برای آدم مکتوب می شود  هر عمل اختیاری که انسان انجام می دهد ثبت می شود همین که اجل می آید دیگر عمل اختیاری ندارد عالم بعد ظهور این عالم است اگر کسی   در این دنیا وجیه نباشد محال است در عالم بعد وجیه باشد این کلام معروف است که خدایا نحوه زندگی کردن را به من بیاموز من چگونه مردن را  خواهم اموخت.

 

" یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ "

این جا در خواست نیست چون دعا باید فعل امر باشد اینجا کلمه دعا نداریم  " اِنّی اَتَقَرَّبُ" می گوییم من تقرب پیدا کردم یعنی چه ؟

اولاً معلوم است که من مقرب نبودم باب تفعل است یعنی تقرب یافتم این قرب معلوم است که قرب مکانی نیست قرب معنوی است مثلا وقتی کسی را دوست دارید هرچه محبت شما زیادتر می شود به این معنا است که سنخیت روحی بیشتری با او پیدا کردید. در رابطه با خدا یعنی دارای کمالاتی شدید و بدی هایی را از خود دفع کردید که تقرب معنوی  پیدا کردید تا سنخیت نباشد تقرب حاصل نمی شود  من قرب را پذیرفتم و به این مقام نائل شدم.

 ثانیاً قرب مقام است اگر در مقام پایینی بودم معرفه شدم مقام و جایگاه یافتم زائر حال خودش را بیان می کند یعنی در این سیر صعودی از مقام پایین به مقام بالا آمدم و ارتقاء درجه پیدا کردم.

 

هر چه اعمال خالص تر و پاک تر باشد عروج قوی تری میشود . در مسیر صعودی انرژی بیشتری لازم دارد . به چه وسیله ای بالا آمدی مقرب شدی ؟

" اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی"  من به خداوند مقرب شدم و الی رسوله اگراین را هم نگویید معلوم است از این کانال بوده نقش انسان کامل به عنوان حلقه اتصال و قرب عالم امکان همین است ولی  بیان میکنی  و الی رسوله و...

 

" وَ اِلَیْکَ" خطاب به مولا ابا عبدالله است که زائر او هستید در این زیارت با چه وسیله ای؟

" بِمُوالاتِکَ"، باء سببیه، است سبب اتصال من موالات شما می باشد.موالات به معنای پیروی ، محبت  و طاعت است  مجموعه این ها موالات است فقط لباس سیاه کافی نیست  بقیه اعمال هم باید تایید شود. به موالات شما توانستم این جایگاه و مقام را پیدا کنم . با یک بال نمیشود پرواز کرد و بال دیگر بالبرائه ممن اسس اساس  ذلک است. به موالات و به برائت  هر دو باء سببیت است و برائت از بنیانگذاران  و موسسین و کسانی که خشت های بعدی را روی این اساس کج گذاشتند آنها چنین جراتی به غصب خلافت را به مردم دادند .

 

" وَ جَری فی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ" آمدند و اجرا کردند و دنبال کردند همان اساس را در ظلم و جور علیه شما و بر پیروان شما هم ظلم و جور وارد کردند. شاهد باشید دارم اعتقاداتم را اظهار می کنم و از آنها تبری  می جویم و تا تبری نجستید نوبت به تقرب نمی رسد.اتقرب الی الله  چرا دوباره بیان می شود با ینکه  در فراز های قبلی آمده  گاهی تسبیحات اربعه را سه مرتبه می گوییم یا صلوات را صدبار . در اینکه هر جایی که تکرار آمده است آیا تاکید است شاید ادبا بگویندتاکید است  اما چون نیکو بنگری هر تاکیدی تاسیس است مثل اینکه هزار مرتبه گفتن " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ" هر کدام مرتبه جدیدی برای شما می آورد. اما در این معنویات و ادعیه  و اذکار هر چه به ظاهر تا کید می بینید اگر طرف با توجه بخواهد به معنای تاسیس است و با هر گفتن یک پله بالا میایی.

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دسته بندی: