روایت مقام معظم رهبری از شهید صدوقی:
« در اواخر سال ۵۷ بود، شاید حدود آذر یا آبان، درست یادم نیست. بنده از تبعید بر می گشتم. از طریق یزد آمدم به مسجد ایشان. وقتی رفتم دیدم که اینجا مثل اینکه جزو محیط اختناق کشور ایران نیست. توی مسجد ایشان اعلامیه هایی زده بودند، همه خیلی آزاد می آمدند و می خواندند. در این اعلامیه ها مضامین فوق العاده تحریک آمیزی وجود داشت. آنکه یادم مانده، مثلاً فرض بفرمایید مقایسه ای شده بود میان بهای تانک ها و هواپیماها و وسایل نظامی که دستگاه از پول ملت می خرید و علیه ملت به کار می برد، به جای ساختن مدارس و بیمارستان ها و دیگر امور خیریه که می توانست در خدمت ملت باشد. همین را اعلامیه کرده و پشت شیشه مسجد ایشان زده بودند و مردم می آمدند و می خواندند و به یکدیگر می گفتند.
و یا طریقه ساختن کوکتول مولوتوف یا نارنجک دستی را آنجا زده بودند! مردم خیلی راحت می رفتند و می خواندند و می آمدند و پاسبان ها و پلیس جرئت نمی کردند که بروند توی مسجد ایشان و بگردند و اعلامیه ها را بکنند.
خود این بزرگوار هر شب منبر می رفتند و جمعیت بسیار انبوهی در مسجد حظیره جمع می شد. ایشان با بیانات خودشان ارشاد می کردند و صریحاً علیه دستگاه، و علیه مقامات انتظامی و اجرایی مطالبی را می گفتند. لذا از شجاعت ایشان، مردم یزد هم شجاعت پیدا کرده بودند و روحانیونی هم که دور و بر ایشان بودند، شجاعت پیدات کرده بودند.»
منبع: sadoughi.ir