عید غدیر

 

تا شد به روي دست نبي، مرتضي بلند 
شد رايت جلال خدا برملا بلند

 

بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول» 
گرديد منبري همه از پشته‌ها بلند

 

مرآت پاك لم‌يزلي، آيت جلي 
شد بر سرير دست حبيب خدا بلند

 

آيين پاك ختم رسل ناتمام بود 
گر بر نمي‌شد آن مه برج ولا بلند

 

هنگامه شد به كوري چشمان دشمنان 
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوي بلند

 

خورشيد دين، سپهر يقين، ختم مرسلين 
شد زين سبب ميان همه انبيا بلند

 

تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش 
شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند

 

تكميل شد شريعت پاك محمدي 
چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند

 

اي مظهر صفات خداوند لايزال 
وي از تو آسمان ولايت به پا بلند

هرجا كه بود پيكر هر ناتوان به خاك 
هر جا كه بود ناله هر بي‌نوا بلند

هر جا كه بود طفل يتيمي سرشك‌بار 
هرجا كه بود شعله شور و نوا بلند

 

از بهر دستگيري آنان سپندوار 
يك‌باره مي‌شد ا» يد مشكل‌گشا بلند

 

تا خانه‌زاد خود كُنَدَت كردگار پاك 
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند

 

آهنگ «تفلحوا» چو شنيدي ز كوي دوست 
و آواز خوش چو شد ز حريم حرا بلند

 

يك‌باره دست بيعت خود را از روي شوق 
كردي به سوي شمس رُسل، مصطفي بلند

 

مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق 
مدح تو كرده با سخن «هل اتي» بلند

 

پا بر حريم خانه چون بگذاري از شرف 
فرياد شوق مي‌شود از بوريا بلند

 

با ذوالفقار تو همه جا آشكار بود 
دست بلند شير خدا، «لافتي» بلند

 

ما ريزه‌خوار خوان ولاي توايم و بس 
از لطف توست اين كه بُوَد بخت ما بلند

 

خمّ غدير بود و به قدرت خدا نمود 
جاه و جلال آن دُر يكدانه را بلند

 

در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كين 
همواره بود آيت شمس الضّحي بلند

 

باب المراد اهل جهاني و مي‌كنند 
بر آستان قدس تو دست دعا بلند

 

اي نفس قدرت ازلي، - يا علي - نماي 
نخل شكوه نهضت «روح خدا» بلند

 

ما پيروان مكتب سرخ ولايتيم 
گر مي‌زنيم گام سوي كربلا بلند

 

عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان 
تيغي كه گشت بر سر آن مقتدا بلند

 

تا مست جام توست «براتي» به روزگار 
سر مي‌كند به عشق تو روز جزا بلند

 

عباس براتی پور

 

دسته بندی: