♦ شهید صدر در واپسین روزهاى زندگى هنگامى که منزل ایشان در محاصره نیروهاى بعثى بود سه پیام ارزشمند ضبط و براى مردم عراق فرستاد. در آخرین پیام همه مردم عراق: شیعه و سنّى کُرد و عرب را مورد خطاب قرار داد و با توجّه به موقعیت بحرانى و حساس عراق آنان را به یکدلى و یگانگى در برابر استبداد و استعمار فرا خواند:

(وانّى منذ عرفت وجودى و مسؤولیتى فى هذه الامّه بذلت هذا الوجود من اجل الشّیعى والسّنى على السواء ومن اجل العربى والکردیّ على السواء حیث دافعت عن الرّساله الّتى توحدهم جمیعاً وعن العقیدة الّتى تضمهم جمیعاً ولم اعش بفکرى وکیانى الاّ للاسلام: طریق الخلاص وهدف الجمیع)

من از زمانى که خودم را شناختم و به مسؤولیتم در میان امّت پى بردم به گونه یکسان براى شیعه سنّى عرب و کرد تلاش کرده ام و از هر پیامى که سبب همبستگى آنان گردد و از هر عقیده اى که آنان را یکدل و همراه گرداند به دفاع و پشتیبانى برخاسته ام. با اندیشه و تمام هستى خود تنها براى اسلام زیسته ام همان اسلامى که راه رهایى و هدف همگان است.

( (مباحث الاصول) سید کاظم حائرى ج۱۵۱/۱)

 

♦ شهید صدر در این باره مى نویسد:

(رهبران اسلامى و در رأس آنها امیرالمؤمنین على(ع) در حفظ و نگهدارى اتحاد و همبستگى آن قدر که ممکن بود کوشیدند.)

( (رسالتنا)۵۸/ (رسالت ما)۴۹/)

♦ شهید صدر در آخرین پیام خود با اشاره به جنگ تحمیلى عراق علیه ایران مى نویسد:

(پیام من به شما فرزندان على و حسین و فرزندان ابوبکر و عمر این است که مبارزه میان حکومت شیعه و سنّى نیست. حکومت سنّى که خلفاى راشدین رهبران آن بودند سبب شد که امام على(ع) شمشیر خود را بردارد و با رهبرى ابوبکر با مرتدین بجنگند.)

( (مباحث الاصول) ج۱۵۱/۱)

♦ شهید صدر در ردّ پندار کسانى که اتحاد شیعه و سنّى را ناممکن و نادرست پنداشته اند به نقل روابط متقابل على(ع) و خلفا و سیره و روش آن حضرت پرداخته اند:

از این روى شهید صدر پس از آن که به سیره على(ع) دربرخورد با خلفا اشاره مى کند مى نویسد:

(هذا خط عامّ سار الائمه(ع) کلّهم علیه…)

این شیوه اى همگانى است. ائمه(ع) نیز داراى همین روش بوده اند.

( (اهل البیت تنوع ادوار و وحدة هدف)۶۵/)

♦ شهید صدر نیز  به سیره و روش عالمان شیعى و سنّى و روابط بسیار خوب آنان در گذشته نیز استناد مى کند و با توجه به این سیره بر این باور است که در حرکتهاى اسلامى رهبرى نهضت به دست هر یک از مذهبهاى اسلامى باشد بر دیگر مذهبها همراهى پشتیبانى و دفاع لازم است همان گونه که در گذشته عالمان بزرگ سنّى به پشتیبانى از نهضتهاى شیعى و علوى فتواى جهاد داده اند.

(هناک علماء من اکابر علماء السنّه افتوا بوجوب الجهاد وبوجوب القتال بین یدى ثوار آل محمّد(ص).)

عالمان بزرگ اهل سنّت به واجب بودن جهاد و پیکار با انقلابیون آل محمّد فتوا داده اند.

( (اهل البیت تنوع ادوار و وحدة هدف)۷۰/.)

♦ شهید صدر همچنین در این باره مى نویسد:

(انّ الحکم السنّى الّذى کان یحمل رایة الاسلام قد افتى علماء الشیعه ـ قبل نصف قرن ـ بوجوب الجهاد من اجله وخرج مئات الآلآف من الشیعه و بذلوا دمهم رخیصا من اجل الحفاظ على رایة الاسلام ومن اجل حمایة الحکم السنّى الذّى کان یقوم على اساس الاسلام.)

عالمان شیعى در نیم قرن پیش به حمایت از حکومت سنّى که پرچم اسلام را به دست گرفته بود فتواى جهاد دادند و صدها هزار شیعه به صحنه جنگ رفتند و به خاطر حفظ پرچم اسلام و پشتیبانى از حکومت سنّى که براساس اسلام استوار بود سخاوتمندانه خون خود را بر زمین ریختند.

( (مباحث الاصول) ج۱۵۲/۱)

♦ شهید صدر در نهضت اسلامى عراق عالمان شیعى و سنّى و توده مردم را به قیام و اقدام علیه حکومت بعثى فرا مى خواند و طرح مسأله شیعه و سنّى را از ترفندهاى بعثیان و استعمارگران دانسته و مى گوید:

(انّ الطاغوت و اولیاءه یحاولون ان یوحوا الى ابنائنا البرره من السّنه: انّ المسأله مسألة شیعه و سنّه لیفصلوا السنّه عن معرکتهم الحقیقیه ضدّ العدوّ المشترک.)

طاغوت و اربابان وى مى کوشند به فرزندان نیکو و عزیز سنّى ما چنین القا کنند که مسأله، مسأله شیعه و سنى است تا اهل سنّت را از نبرد واقعى علیه دشمن مشترک جدا سازند.

( (مباحث الاصول) ج۱۵۱/ ـ ۱۵۲)

♦ شهید صدر مردم عراق را به قیام مسلحانه فراخواند و در آخرین پیام با اشاره به اتحاد سنّى و شیعه در جنگ جهانى اوّل امت اسلامى را به رویارویى مستقیم با حکومت بعثى دعوت کرد:

(اى فرزندان و برادرانم اى فرزندان موصل و بصره اى فرزندان بغداد و کربلا و نجف اى فرزندان عراق در هر کجا که هستید من با شما پیمان مى بندم که براى شما و در خدمت شما باشم و شما هدف و مقصد من چه در حال حاضر و چه در آینده هستید. شما باید وحدت کلمه داشته باشید و همه تصمیماتتان در زیر پرچم اسلام یکى باشد تا عراق را از کابوس حکومت استبداد و دیکتاتورى نجات دهیم و آزادى را در عراق زنده کنیم و با عدالت اسلامى آن را روشن و تابناک گردانیم.)

( (مباحث الاصول) ج۱۵۳/۱)

♦ شهید صدر دربرخوردهاى علمى و غیر علمى به عالمان و همچنین توده مردم اهل سنّت احترام مى گذاشت. بى احترامى به باورهاى آنان را روا نمى دانست. براین اساس در آثار خود از خلفا به احترام یاد مى کرد از باب نمونه: در نخستین صفحه از کتاب (فدک اهل البیت) هنگامى که از خلیفه اوّل نام مى برد (رضى اللّه تعالى عنه) را نیز بر آن مى افزاید. و در سراسر کتاب نیز همین شیوه را دارد.

( (فدک اهل البیت) شهید صدر۱۱/ دارالتعارف و ۲۶/ ۴۴.)

♦ سید حسین صدر در این باره مى نویسد:

(بحثهایش از نظر مذهبى داراى هیچ گونه تفرقه اندازى و طعن به برادران اهل سنّت نبود بلکه همواره نشانگر چهره اصیل مکتبى و اصیل مقوله ها و اندیشه هاى اسلامى بود و به همین خاطر بود که مورد قبول برادران علماى اهل سنّت نیز قرار گرفت تا در جایى که در مشکلات مختلف به ایشان رجوع کرده و نظر ایشان را مى خواستند.)

( (صبح پنج شنبه) ۱۰/ ضمیمه روزنامه جمهورى اسلامى ۱۳۶۱/۱/۱۹.)

♦ در آخرین پیام از خلفا با عنوان (خلفاى راشدین) یاد کرده و توده اهل سنّت را بسان شیعیان برادران و فرزندان خود خوانده است:

(اى برادر و فرزند سنّى ام من با تو همراهم به همان اندازه که با تو اى برادر و فرزند شیعه ام همراهم… طاغوت و اربابان او مى کوشند که به فرزندان نیکو و عزیز سنّى ما چنین القا کنند… که مسأله مسأله شیعه و سنّى است.)

( (همان مدرک)۱۵۱/ ـ ۱۵۳)