و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
یکی از آقایان به دورهی جوانیِ من اشاره کردند؛ من عرض میکنم سطح اینهایی که شما گفتید و این حرفهایی که شما زدید، از سطح آنچه ما در جوانی فکر میکردیم، خیلی بالاتر است؛ یعنی واقعاً این جوری است، این را بدون مبالغه عرض میکنم. خب ما هم در دورهی جوانی چرا، یک فکرهایی به ذهنمان میرسید، حرفهایی میزدیم امّا الان سطح کار شما، سطح فکرتان، سطح فرهنگ بیانیتان خیلی بالاتر است از آنچه ما در دورهی جوانی بودیم. معنای این چیست؟ معنایش پیشرفت است، معنایش حرکت است. و این حرکت، چیز بسیار مبارکی است. البتّه حرکت باید درونجوش، درونزا، متّکی به اصالتها باشد. یک شعر خیلی قشنگی یکی از آقایان خواندند که من نشنفته بودم این بیت را و یادداشت کردم:
آب طلبنکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهای است که قربانیات کنند(۲)
این آب طلبنکرده، این [چیزی] که از بیرون میآورند به ما میدهند، آب هم نیست، آب گلآلود است؛ باید از درون بجوشیم؛ باید مثل چشمه بجوشیم و حرکت کنیم و آبیاری کنیم. بنابراین برای من جلسه، جلسهی خیلی خوبی است.
اشاره شد به تشکیل یک قرارگاه برای شناسایی؛ خب قرارگاه نمیخواهد تشکیل بدهیم، همین حوزه قرارگاه است، همین مجموعهی مدیریّت حوزه، خودش قرارگاه است دیگر؛ دائم تشکیلات درست کردن در کنار هم، طبق تجربهی ما خیلی کارآمد نیست.
یکی دیگر از مطالبی که آقایان گفتند «فاصله بین ادراک حوزویان» [بود]؛ نه، الحمدلله مظهر ادراک حوزویان همین شماها هستید؛ همین شما، حوزهی مشهد، حوزهی اصفهان، حوزهی تهران، بعد مرکز هم حوزهی قم؛ سطحِ ادراکیِ حوزه همینهایی است که شماها دارید بیان میکنید. البتّه همه جا اختلاف نظرهایی وجود دارد، اختلاف سطوحی وجود دارد؛ آن به جای خود، علاج خودش را دارد، لکن به نظر من خیلی خوب است.
به هر حال، دوستان مطالب خوبی را بیان کردند. من خواهش میکنم این نوشتههایی که آقایان دارند، همه را به ما بدهند؛ یعنی چون دیدم همه از روی نوشته میخوانند -این کار خوبی هم هست- همین نوشتههایی که آقایان نوشتهاند، اینها را به ما بدهند؛ آقایان حوزه هم روی اینها فکر کنند، کار کنند و ما هم مطّلع باشیم و در جریان باشیم که این کارها چیست.
شاید [در میان] کسانی که مثلاً صد سال پیش زندگی میکردند، ایمانهای قرصی در بین مردم متدیّن وجود داشت لکن جلوهی عملی نداشت. شما ملاحظه کنید شیخ فضلالله نوری با آن عظمت را، ملّای به آن بزرگی را، اینجا وسط تهران به دار کشیدند، آن کسی هم که او را به دار کشید یک ارمنی بود -یک افسرِ ارمنیِ ایرانی؛ یعنی غیر مسلمان بود- عدّهای هم گوشه کنار یک اشکی ریختند، امّا هیچ حرکتی انجام نگرفت؛ با اینکه آن وقت رضاخانی هم سر کار نبود که حالا بگوییم مثلاً حکومت دیکتاتوریِ آنچنانیای بود؛ یعنی تحرّک وجود نداشت. حالا این را مقایسه کنید با این شهیدِ طلبهی همدانی ما؛(۴) یک طلبهی همدانی، در خیابان با مظلومیّت به شهادت رسید؛ شما دیدید همدان چه غوغایی شد برای تشییع او! چه انعکاسی در ایران پیدا کرد؟ همه احساس همدردی کردند، همه احساس علاقه کردند؛ اگر آن جنازهی مطهّر در تهران یا در مشهد یا در اصفهان یا در تبریز تشییع میشد، همین جور اجتماع عظیمی به وجود میآمد؛ امروز مردم این جوری هستند. حالا یک عدّهای تبلیغ میکنند که مردم از دین فاصله گرفتهاند؛ نخیر، به هیچ وجه این جوری نیست. ما آن زمان را هم دیدهایم، آن زمان هم طلبه بودیم.
خب، من یک آیاتی را هم یادداشت کرده بودم که برایتان بخوانم، [منتها] چون چند دقیقهای بیشتر به اذان نداریم، دیگر مجال نیست.
مرحوم آمیرزا جواد آقای تهرانی ملّای دیگری بود در رتبههای بعدی از همان جماعتِ مخالفین فلسفه و عرفان که ما خدمت ایشان درس هم خوانده بودیم. ایشان خب نقطهی مقابل بودند دیگر. ایشان قبل از انقلاب اظهار ارادت به امام میکرد. من خودم قبل از پیروزی انقلاب از ایشان شنیده بودم اظهار ارادت و علاقهی به امام را؛ بعد از پیروزی انقلاب هم این آدم بلند شد رفت جنگ؛ پیرمرد هفتاد هشتاد ساله بلند شد، رفت لباس بسیجی پوشید و پای خمپاره [ایستاد] و مشغول جنگ شد؛ یعنی ما آدمهای این جوری داشتیم. [یعنی] اختلاف فکری، در عین حال اتّحاد به معنای واقعی کلمه؛ لله، فیالله، فیسبیلالله.
در قدیم هم داشتیم؛ مرحوم صاحب حدائقِ(۱۷) اخباری -البتّه اخباریِ واقعاً ملّا؛ صاحب حدائق واقعاً ملّا است- و مرحوم آقا باقر بهبهانی، اصولیِ متمحّضِ(۱۸) قُحِّ(۱۹) اصول و در واقع زندهکنندهی اصول در یک برههای از تاریخ حوزههای علمیّهی ما؛ این دو نفر هر دو کربلا بودند، با هم مباحثات تند و زیادی داشتند. مرحوم صاحب حدائق وصیّت کرد که [وقتی] از دنیا رفتم، نماز من را آقا باقر بهبهانی بخواند و همین کار هم شد؛ ایشان از دنیا رفت، مرحوم آقا باقر بهبهانی نماز ایشان را [خواند]. یعنی این چیزها در حوزه وجود داشته. البتّه ضدّش و خلافش هم بوده؛ تزاحمات بیخودی، تعارضهای بیجا، از اینها هم داشتهایم؛ امّا برجستگان ما این جور بودند.
در حوزه از یک طرف طلبههای جوان باید ادب را، اطاعت را نسبت به بزرگان حوزه، نسبت به مراجع تقلید حفظ کنند، همین طور که در همین منشور روحانیّت امام (رضوان الله علیه) همینها هست. آن بزرگان حوزه هم باید حلم را و تحمّل را نسبت به جوانها در نظر داشته باشند. از یک طرف حلم و تحمّل لازم است، از یک طرف هم ادب و اطاعت لازم است. (اذان شده؟(۲۰) خیلی ببخشید.)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین علیرضا اعرافی (مدیر حوزههای علمیّهی سراسر کشور) و دوازده نفر از طلّاب مطالبی بیان کردند.
۱۷) شیخ یوسف بحرانی