روز مقاومت اسلامی
مؤلفه های« مقاومت» از منظر امام خامنه ای مدظله العالی

امام خامنه ای مدظله العالی: جوانان حزب الله مایه افتخار دنیای اسلامند.( بیانات  در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانش آموزی/ ۱۳۹۵/۰۲/۰۶)


بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ۲۳ مرداد سالگرد پیروزی حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان روز «مقاومت اسلامی» نامگذاری شد.
۱۰ سال پیش رژیم تا بن دندان مسلح صهیونیستی با انواع و اقسام سلاح‌های مجاز و غیرمجاز به جنوب لبنان حمله کرد تا به خیال خود جنبش مقاومت اسلامی لبنان موسوم به حزب‌الله را که هدفش نابودی دشمن صهیونیستی بود را از ریشه برکند در حالی که پاسخ کوبنده رزمندگان حزب‌الله در همان روزهای اول جنگ، نقشه صهیونیست‌ها را نقش بر آب کرد و پیروزی‌ای به دست آمد که تاکنون این رژیم متجاوز جرات حمله به لبنان را ندارد. پس از شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی تحولات به نفع جریان مقاومت رقم خورد، تحولاتی که زمینه سر برآوردن و عیان‌تر شدن نقش جریانی قدرتمند در منطقه با نام «جبهه مقاومت» شد.

شکل‌گیری مقاومت اسلامی

هسته اولیه حزب‌الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلامگرایان، نیروهای حزب‌الدعوه به رهبری علامه سید «محمدحسین فضل‌الله»،‌ شاخه دانشجویی حزب‌الدعوه، مسئولان جنبش امل، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد و تمام گروه‌ها و جریان‌هایی که از انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام خمینی(ره) تاثیر گرفته بودند شکل گرفت.
پس از به شهادت رسیدن سیدعباس موسوی که در حمله بالگردهای اسرائیلی به خودرو حامل وی و خانواده‌اش در سال ۱۹۹۲ به شهادت رسید شیخ راغب حرب، سیدحسین موسوی، شیخ عبدالکریم عبید، سیدحسن نصرالله، شیخ نعیم قاسم و... از جمله افرادی بودند که از حزب‌الدعوه و جنبش امل وارد حزب‌الله لبنان شدند.
حزب‌الله ایدئولوژی اسلام سیاسی را از حضرت امام خمینی(ره) الهام گرفت و سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در اولین سالگرد جنگ اسرائیل و حزب‌الله لبنان در مصاحبه‌ای اعلام کرد که در طول جنگ ولی فقیه و رهبرش آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهنمود و راهنمایی دریافت می‌کرده است و با اتکا به همین رهنمودها به پیروزی در مقابل دشمن صهیونیستی رسیده است.


مؤلفه های« مقاومت» از منظر امام خامنه ای مدظله العالی

 

۱. وحدت کلمه

توجه بـه وحـدت کـلمه از جمله مهماتی است که مـعظم له چـه در سـطح ملی و قومی - مذهبی و چه در سطح جهان اسلام و رابطة ملل مسلمان، به آن توجه بسیار دارند. ایشان در این باره می فرماید: «من تـوصیه ام بـه مـسئولان کشور، به نخبگان سیاسی، به برگزیدگان و برجستگان دیـنی، بـه آنهایی که منطقة نفوذ کلمه ای در میان مردم دارند، این است؛ تا آنجا که می توانند، بر روی این اتحاد و انسجامِ باارزش ملت ایـران تـکیه کنـند؛ ایمان به خدا و اتحاد، دین و اتحاد کلمه. این دو چیز اسـت که می تواند کشورها را، ملتها را روی پای خودشان نگهدارد، قدرت مقاومت به آنها بدهد و ملت ایران بحمدالله از این دو برخوردار است.»[۱]

 

همچنین در بـیست و هـشتمین کـنفرانس بین المللی وحدت اسلامی در اهمیت این باره فرمودند: «دربارة پیغمبر(ص) می فرماید کـه: (حـَریصٌ عَلَیکم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم)[۲] نسبت به مؤمن دارای رأفت [؛ اما] (اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم)[۳] در مـقابل کـسانی که بـا شما دشمنی می کنند و دشمن شما هستند «اَشِدّاء» باشید؛ یعنی سخت باشید. مـثل خـاکریزِ نـرم نباشید که دشمن از هر جا خواست، بتواند در شما نفوذ کند. مستحکم باشید، ایستاده بـاشید؛ امـا «رُحـَمآءُ بَینَهُم »، بین خودتان، دلهایتان با هم صاف باشد، با هم مهربان باشید، اسمها نـتواند شـما را از هم جدا کند، مرزهای جغرافیایی نتواند شما را با هم دشمن کند، مرزهای جـغرافیایی نـتواند مـلّتها را در مقابل هم قرار بدهد. این از آن درسهای پیغمبر(ص) است. ما امروز - روز ولادت نبیّ اکرم(ص) - خـوب اسـت درس بگیریم. فقط تجلیل کردن و تعریف کردن از پیغمبر (ص)، کاری نیست که امروز از ما انـتظار مـی رود. بـاید درس بگیریم، باید بخواهیم که آنچه را پیغمبر (ص) برای آن مبعوث شده است، تحقّق ببخشیم که عرض کـردم: اولویـت، امروز در دنیای اسلام اتحاد است.»[۴]

 

ایشان با این بیان که: «دشمن مـکار بـر آن اسـت که با افروختن آتش جنگهای خانگی میان مسلمانان، انگیزه های مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف بـکشاند.»[۵]

 

هدف از این آتش افروختگی و ایجاد جنگهای خـانگی را بـه وجود آمدن حاشیة امن برای رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکبار عنوان می کنند و راه اندازی گـروه های تروریستی - تکفیری را ناشی از این سیاست خبیثانة دشـمن در از بـین بـردن انگیزة مقاومت و ایجاد حاشیة امن برای اسـرائیل مـی دانند[۶] و به همه هشدار می دهند که: «این هشداری به همة ما است که مـسئلة اتـحاد مسلمین را امروز در صدر وظایف مـلی و بـین المللی خود بـشماریم.»[۷]

 

بـا رجـوع به بیانات معظم له، در میابیم که تـقریباً از سـال ۶۸ تاکنون، در هیچ سالی نبوده، مگر اینکه ایشان در مورد مسئلة وحدت نکاتی را فـرموده اند تـا جایی که امروزه از ایشان به عـنوان یکی از بزرگ ترین منادیان وحـدت یـاد می شود، و اگر بخواهیم به تـفصیل وارد مـوضوع وحدت از دیدگاه ایشان شویم، قطعاً در این مجال نمی گنجد و احتیاج به بحثی مجزا و مـفصل دارد.

 

۲. تـشکیل جبهة مقاومت

حضرت آیت الله خـامنه ای(حفظه الله) در دیـدار بـا نخست وزیر الجـزایر در سـال ۹۴، با یادآوری جبهة مـقاومت مـتشکل از الجزایر، ایران، سوریه و چند کشور دیگر که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شده بـود، فـرمودند: «برخی کشورهایی که دنباله رو آمریکا هـستند، مـانع از ادامة فـعالیت آن مـجموعه شـدند؛ اما به نظر مـی رسد اکنون زمینة تشکیل چنین مجموعه ای متشکل از کشورهای اسلامی که دارای دیدگاه های مشترک هستند، وجود دارد. اگر چـنین مـجموعه ای تشکیل شود، این کشورهای اسلامی مـی توانند در مـسائل مـهم دنـیای اسـلام تأثیرگذار باشند و بـرای مـشکلات منطقه و با مبارزه با تروریستها، اقدامات عملی انجام دهند.»[۸]

 

در منظومة اندیشه ای مقام معظم رهبری(حفظه الله) یکی از مـؤلفه های مـهم در گـفتمان مقاومت، تشکیل جبهة واحد مقاومت است کـه ایـن جـبهه نـتیجة اتـحاد و انـسجام جهان اسلام می باشد. تأکیدات بسیار ایشان در مسئلة تحکیم وحدت و وفاق ملتهای اسلامی و پرهیز از هرگونه تفرقه افکنی و نزاعهای جاهلانة فرقه ای و نژادی را می توان در راستای تحقق به جبهة واحد مقاومت تـعریف کرد.

 

مقام معظم رهبری(حفظه الله) در هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی در سال ۷۶ طی بیاناتی به ترسیم اوضاع جهان اسلام از قبل تا حال پرداخته، جهان اسلام را جهانی معرفی می کنند که ایمان و خصال اسلامی اش مورد هدف قرار گرفته و غربیها فرهنگ اباحی گری و بی مبالاتی در دین و اخلاق را - که خود دچار آن هستند - مصّرانه به جوامع مـا صـادر کنند و سپس هشدار می دهد که: «دنیای اسلام، امروز بر اثر آن تهاجم خصمانه، به اضافة عوامل درونی نسلهای گذشته، در وضعی مصیبت بار است.»[۹] سپس راه حـل بـرون رفت از این وضع را در صیرورت دنـیای اسـلام از انفعال به ابتکار عنوان کرده، می فرمایند: «باید جهان اسلام ابتکار عمل را به دست بگیرد.»[۱۰]

 

و در ادامه می فرمایند: «آیا وقت آن نرسیده که دنیای اسلام، به ایـن روحـیة استکباری پاسخ دهد؟ ما اگـر مـناسبات خود را تنظیم و برادرانه کنیم، این قدرت را داریم. آمریکا در برابر جبهة متحد کشورهای اسلامی، از اندونزی تا شمال آفریقا، چه می تواند بکند؟ امروز دلگرمی استکبار به پراکندگی این جبهه است. آیا وقت آن نـرسیده کـه این صف را به نفع خودمان مستحکم کنیم؟»[۱۱]

 

همانگونه که مشاهده می شود، امروزه ملتهای اسلامی دچار وضعیت مصیبت باری هستند. نزاع داخلی، گروه های تروریستی - تکفیری، اختلافات فرقه ای و دولتهای خودفروخته به غرب، بخشی از ایـن مـصیبتهاست. امام خـامنه ای(حفظه الله) راه خروج دنیای اسلام از این اوضاع نابسامان را در ایجاد جبهه ای واحد می دانند که البته این جبهه به لطف الطـاف الهی تشکیل شده است؛ لکن جا دارد که دیگر دول و ملل مسلمان نـیز بـه ایـن جبهه بپیوندد و از آن حمایت کنند که به تعبیر ایشان: «اگر چنین مجموعه ای تشکیل شود، این کشورهای اسلامی مـی توانند در مـسائل مهم دنیای اسلام تأثیرگذار باشند و برای مشکلات منطقه و با مبارزه با تروریستها، اقـدامات عـملی انـجام دهند.»[۱۲]

 

۳.فرهنگ

از دیگر مؤلفه های مقاومت، فرهنگ آن است. فرهنگ مقاومت نهالی است که اگر در زمین اسـلام آبیاری شود و نمو پیدا کند، ثمرة آن مقاومت، شهادت، کار، تولید و دیگر ارزشهای اسـلامی خواهد بود؛ اما اگـر آبـیاری و تغذیه و حرس این نهال در دستان غرب بیفتد، ثمره ای جز اصالت لذت، هوسرانی، راحت طلبی، فساد و فحشا، و سقوط جامعة انسانی به پرتگاه (أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل)[۱۳] ندارد: «فرهنگ غربی، فرهنگ مهاجم است. هر جـا وارد شود، هویت زدایی می کند، هویت ملتها را از بین می برد. فرهنگ غربی، ذهنها را، فکرها را مادی می کند، مادی پرورش می دهد. هدف زندگی می شود پول و ثروت، آرمانهای بلند. آرمانهای معنوی و تعالی روحی از ذهنها زدوده می شود. خصوصیت فرهنگ غربی این است... بـاطن فـرهنگ غربی عبارت است از همان سبک زندگی مادی شهوت آلودِ گناه آلودِ هویت زدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامی نوین در درجة اول این است که از تقلید غربی پرهیز شود. مـا مـتأسفانه در طول سالهای متمادی یک چیزهایی را عادت کرده ایم تقلید کنیم.»[۱۴]

 

ایشان در زمینة تأثیر فرهنگ بر مقولة مقاومت، می فرماید: «مقاومت وقتی گفته می شود، فوراً ذهن می رود به مقاومت نظامی و امنیتی و امـثال ایـنها. خـب، بله، آن هم قطعاً مقاومت اسـت؛ امـا بـالاتر از آن، مقاومت فرهنگی است. حصار فرهنگی، خاکریز فرهنگی در کشور، اگر سست باشد، همه چیز از دست خواهد رفت. من به شما عرض بـکنم: امـروز بـعد از ۳۷ سال، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزة دشمنان برای نـفوذ در حـصار فرهنگی از روز اول بیش تر است. نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده. روشها را هم که شما می بینید. این شیوه های فضای مـجازی و تـبلیغات گـوناگون و ماهواره و امثال اینها [یعنی] انگیزه ها بیش تر شده. آماج این حـرکت هم درست همان چیزی است که مایه و هستة اصلی ایجاد نظام اسلامی شد؛ یعنی ایمان دینی. آماج، ایـن اسـت. »[۱۵]

 

هـمانگونه که ملاحظه می شود، ایشان هدف حملات فرهنگی را تخریب ایمان دینی مـی دانند و بـدیهی است که مقولة مقاومت خود جزیی از ارزشهای دینی است. وقتی ایمان دینی سست شود، در پی آن مـفهوم و ارزش مـقاومت نـیز کمرنگ شده، از بین خواهد رفت. مسئلة فرهنگ و تأثیر آن در مسائل مختلف ملی بـه قـدری در مـنظومة فکری مقام عظمای ولایت(حفظه الله) حایز اهمیت است که ایشان سال ۹۴ را سال «اقتصاد و فرهنگ بـا عـزم مـلی و مدیریت جهادی» نامیدند. ایشان از همان سالهای نخستین رهبری خویش، به کرات مسئلة تهاجم فـرهنگی را گـوشزد فرموده، جامعه را از خطرات مهلک این تهاجمات با خبر کرده اند. همین نکته باعث مـی شود کـه طـلاب رسالت سنگین تری داشته باشند و آن عبارت است از صدای رسای رهبری بودن در بیدار کردن جامعه و تـلنگر زدن بـه مردم در زمینة فرهنگ مقاومت و تهاجم فرهنگی و در اینکه دشمن برای از بین بردن سنت مقاومت ابتدا فرهنگ ایرانی - اسلامی را نابود می کند: «چـون فـرهنگ ایرانی و اسلامی می توانست ملّت را وادار به مقاومت کند، این فرهنگ را تغییر دادند.»[۱۶]

 

۴. مـساجد

از دیـگر مـؤلفه های مقاومت، مسجد است. مقام معظم رهبری(حفظه الله) در مورد آن می فرمایند: «مسجد هستة مقاومت است.»[۱۷] نه تـنها مـسجد در مـسئلة مقاومت؛ بلکه در تار و پود تمدن اسلامی دارای جایگاهی ویژه و پر نقش است. با رجوع بـه تـاریخ تمدن اسلام در میابیم که مسجد علاوه بر پایگاه اصلی عبادت، جایگاه امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عـلمی بـوده و هست و عبادت بخشی از فعالیت مسجد بوده، نه همة فعالیت آن.

 

معظم له در رابطه بـا جـایگاه حقیقی مسجد می فرمایند: «مسجد به عنوان یـک پایـگاه دیـن، عبودیت و معرفت، می تواند برای جوامع اسلامی مـنشأ و سـرآغاز حرکات بزرگ و برکات ماندگار باشد... مسجد فقط برای نماز نیست. در مسجد انواع عـبادات هـست. از جملة آن عبادات، تفکر است کـه «تـَفَکرُ سَاعَةٍ خـَیرٌ مـِنْ عـِبَادَةِ سَنَةٍ» یا در بعضی از روایات است کـه «مـِنْ عِبَادَةِ أَرْبَعِینَ سَنَةً»، یا «سَبْعِینَ سَنَةً» البته فکر کردن درست. افرادِ مـسجد رو، ایـن فکر را - که در روایت به آن سفارش شـده - به وسیلة شنیدن سـخنان عـالم دین و فقیه به دست مـی آورند. بـنابراین، مسجد هم مدرسه است، هم دانشگاه، هم مرکز تفکر و تأمل، هم مرکز تـصفیة روح، هـم مرکز خلوص و مرکز اتصال بـنده بـه خـدا. ارتباط زمین و آسـمان اسـت.»[۱۸]

 

امام خامنه ای(حفظه الله) یکی از عـلل پیـروزی انقلاب اسلامی را اقبال مردم و جوانان به مساجد و نقش علما در تبدیل مساجد به عنوان مـرکزی بـرای تعلیم، تربیت و روشنگری افکار و اذهان یـاد فـرموده،[۱۹] در توصیف ایـن چـنین مـسجدی می فرمایند: «مسجد هستة مـقاومت است، منتها مقاومت بِاَنواعه؛ مقاومت فرهنگی، مقاومت سیاسی و در جای خود هم مقاومت امنیتی و نظامی، کـما ایـنکه مساجد اینگونه بوده.»[۲۰]

 

۵. استکبارستیزی

از جمله مؤلفه هایی که بایسته است در زمینة مسئلة مـقاومت به آن اشاره شود، استکبارستیزی است که جزء شاخصه های مهم رهنمودهای مقام معظم رهبری(حفظه الله) می باشد. در این مجال جای چند پرسش در زمینة مفهوم شناسی استکبار و استکبارستیزی و شاخصه های این مؤلفه وجود دارد که در ادامه به آنـها مـی پردازیم:

 

معنای استکبار

اولین پرسش این است که: معنای «استکبار» چیست؟ مقام معظم رهبری(حفظه الله) در باب معنای این مفهوم می فرماید:

 

«استکبار یعنی چه؟ استکبار یک تعبیر قرآنی است. در قرآن کلمة استکبار به کار رفـته اسـت؛ آدم مستکبر، دولت مستکبر، گروه مستکبر؛ یعنی آن کسانی و آن دولتی که قصد دخالت در امور انسانها و ملتهای دیگر را دارد، در همة کارهای آنها مداخله می کند، برای حفظ منافع خود. خود را آزاد می داند، حق تحمیل بـر مـلتها را برای خود قائل است. حق دخالت در امور کشورها را برای خود قائل است. پاسخگو هم به هیچ کس نیست. این معنای مستکبر است.»[۲۱]

 

معنای استکبارستیزی

پرسش دوم: مـعنای «اسـتکبار سـتیزی» چیست؟ معظم له در ارتباط با معنای استکبارستیزی می فرماید:

 

«نقطة مقابل این جبهة ظالم و ستمگر، گروهی هستند که با استکبار مبارزه می کنند. مبارزه بـا اسـتکبار یـعنی چه؟ یعنی در درجة اول زیر بار این زورگویی نرفتن. مـعنای اسـتکبارستیزی یک چیز پیچ و خم دار پیچیده ای نیست. استکبارستیزی؛ یعنی یک ملتی زیر بار مداخله جویی و تحمیل قدرت استکبارگر یا انسان مـستکبر یـا دولت مـستکبر نرود. این معنای استکبارستیزی است.»[۲۲] و نیز می فرماید: «استکبارستیزی، عدم تسلیم در مقابل فشارهاست. در این زمینه هم ایستادیم. این کـار، سـخت بـود؛ اما جمهوری اسلامی توانست این کار سخت را با موفقیت انجام دهـد...»[۲۳]

 

سرچشمة استکبارستیزی

پرسش سوم در مورد سرچشمه و جایگاهی است کـه ایـن مـفهوم از آن تراوش شده که البته برای خوانندة محترم بدیهی است که مولد و مـنبعث از آمـوزه های دیـن مبین اسلام می باشد. مقام معظم رهبری(حفظه الله) با تأکید بر ریشه های دینی استکبارستیزی، می فرماید:

 

«مـقابلة مـلت مـا با استکبار، ریشة دینی هم دارد. کلمة استکبار و مستکبر و در مقابلش استضعاف و مستضعف، در قرآن هست.»[۲۴]

 

بنابراین، وقتی ریشة استکبارستیزی امری مـنبعث از آمـوزه های شـریعت اسلام و سیرۀ معصومین(ع) باشد، در آن صورت عمل به این آموزۀ مهم فریضه و عبادت محسوب مـی شود و بـاید در جامعۀ اسلامی برای تقویت روز افزون آن تلاش کرد، همانگونه که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) مـی فرماید:

 

«مـبارزه بـا استکبار هم ممکن است، هم دارای آینده است و هم امروز برای ملت ایران، یک فریضه بـه حـساب می آید.»[۲۵]

 

شاخصه های رفـتاری اسـتکبار

پرسـش چهارم در مورد ویژگیها یا شاخصهای رفتاری استکبار است. به تعبیر دیگر، نظامات استکباری چه خـصوصیات رفـتاریی دارند؟ در ادامـه با توجه به بیانات معظم له به چند مورد از این شاخصها اشـاره مـی شود:

 

۱. خود برتربینی: «مجموعه های استکباری - آن کسانی که یا در رأس یک کشور یا در رأس یک نظام بین المللی [یا] مجموعه ای از کـشورها کـارها را به دست گرفته اند - وقتی مجموعة خودشان را از بقیة انسانها، از بقیة مجموعه ها برتر دانـستند، وقـتی خودشان را محور دانستند، همه چیز را فرع بـر خـودشان دانـستند، یک معادلة غلط و خطرناکی در تعاملات جهانی بـه وجـود می آید.»[۲۶]

 

۲. مداخله در امور سایر ملتها: «(استکبار) برای خـود حـق مداخلة در امور بقیة انسانها و بـقیة مـلتها را قائل اسـت. آنـچه بـه نظر او ارزش محسوب می شود، بایست همه در دنـیا تـسلیم بشوند و قبول بکنند؛ گردن بنهند. اگر چیزی که او ارزش می داند، دیگران قـبول نـداشتند، او به خودش حق می دهد در کار آنـها دخالت کند، به آنـها تـحمیل کند، به آنها زور بگوید، فـشار بـیاورد... خودشان را رئیس مجموعة عالم بدانند.»[۲۷]

 

۳. حق ناپذیری: «(دول استکباری) نه حرف حق را می پذیرند، نـه حـق ملتها را می پذیرند؛ حق ناپذیرِ مطلق. در مـباحثات جـهانی بـسیار اتفاق می افتد یـک حـرف حقی زده می شود، آمریکا بـه دلیـلی نمی پذیرد؛ با انواع شیوه ها حرف حق را رد می کنند، زیر بار حق نمی روند. حالا یک نـمونه اش مـسائل امروز ما است که مربوط بـه فـعالیتهای هسته ای و صـنایع هـسته ای اسـت. حرف حقی وجود دارد؛ اگـر چنانچه انسانی اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، باید وقتی در مقابل اسـتدلال قـرار گرفت، تسلیم بشود؛ اما استکبار تـسلیم نـمی شود. حـرف حـق را مـی شنود، زیر بار حـق نـمی رود. این یکی از خصوصیات اوست.»[۲۸]

 

۴. حق جنایت نسبت به ملتها: «یکی از شاخصهای دیگر استعمار و استکبار ایـن اسـت کـه جنایت را نسبت به ملتها و نسبت به آحـاد بـشر مـجاز مـی شمرند و اهـمیت نـمی دهند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است. دوران جدید؛ یعنی دوران پیشرفت علم، پدید آمدن سلاحهای خطرناک که این سلاحها هم [از وقتی به] دست مستکبرین رسید، بلای جـان ملتهای عالم شد. برای جان انسانها - هر انسانی که با آنها همراه نباشد، تسلیم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هیچ ارزشی قائل نیستند. مثالها الی ما شاء الله [وجود دارد]. یک مثال، بـرخورد مـستکبرین با بومیان آمریکاست... عین همین قضیه به وسیلة انگلیسیها در استرالیا اتفاق افتاد. انگلیسیها در استرالیا مردم بومی را مثل حیوانات، مثل کانگورو به عنوان تفریح شکار می کردند.»[۲۹]

 

۵. فریبگری و رفتار مـنافقانه: یـکی از خصوصیات استکبار که باز یکی [دیگر] از شاخصهاست، فریبگری و رفتار منافقانه است. این را توجه کنید! همین جنایاتی که گفته شد، همة اینها را در تبلیغات خـودشان سـعی می کنند توجیه کنند و جنایت را در لبـاس خـدمت نشان بدهند. این نظام استکبار که قصد سلطة بر ملتها را دارد، از این شیوه به طور متعارف و معمول در همة زندگی اش استفاده می کند. شیوة توجیه جنایت و پوشـاندن لبـاس خدمت به جنایت.»[۳۰]

 

مـؤلفه های استکبارستیزی

پرسش پنجم، در زمینة مؤلفه های استکبارستیزی است؛ استکبارستیزی بر چه مؤلفه هایی استوار است؟ با نگاهی اجمالی به فرمایشات معظم له در طی سالیان گذشته تا به امروز، این مؤلفه ها را می توان برای اسـتکبارستیزی بـرشمرد:

 

۱. فرهنگ: «فرهنگ دوری از سلطة استکبار، استکبارستیزی، میل به استقلال و در دست داشتن سرنوشت خود، در دلهای این مردم رسوخ پیدا کرده است. آنها از این ناراحتند. آنها ملتی را می خواهند که مثل برة رامی آنجا قرار گـیرد. اینـها هم رژیمـی را بر او تحمیل کنند، یا از آن سوی مرزها به او دیکته نمایند. آن ملت هم بی هیچ مقاومتی آنها را انجام دهد.[۳۱]... بحمدالله امروز عزت مردم در کشور ما، بـر اثـر هـمین روح استکبارستیزی است و استکبارستیزی موجب انزوای هیچ ملتی نمی شود.»[۳۲]

 

۲. اقتدار و مصونیت: «در مقابل دشـمن مـستکبر نباید کوتاه آمد؛ بلکه باید نظام اسلامی به حدی از اقتدار، استحکام و مصونیت بـرسد کـه دشـمنان احساس کنند کاری از دست آنها بر نمی آید.»[۳۳]

 

۳. تسلیم ناپذیری: «استکبارستیزی، عدم تسلیم در مقابل فشارهاست.»[۳۴]

 

۴. نـفی ظلم و ظلم پذیری: «نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و به مظلوم است. منطق انقلاب که منطق اسلام است «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون » است؛ نباید ظلم کنید و نباید بگذارید به شما ظلم بشود.»[۳۵]

 

۵. اسلام ناب: «اسلام در مقابل طمع ورزیهای استکبار، یک مانع بزرگ به حساب می آید. هر جا اسلام حضور دارد، اجازه نمی دهد قدرتهای استکباری آنجا غارتگری کنند و به میل خود هـر کـاری می خواهند، انجام دهند.»[۳۶]

 

۶. بصیرت و بیداری امتها: «در مقابل روح سرکش و طغیانگری که امروز استکبار دارد، فقط یک عامل وجود دارد که می تواند آن را مهار کند و جلوی این طغیانگری را بـگیرد و آن، بـیداری و ارادة ملتهاست.»[۳۷]

 

«ما دنبال آن چیزی می رویم که قدرتهای سلطه گر حقیقتاً باید از آن بترسند، و من اعتقادم این است الان هم از همان می ترسند و آن، بیدار کردن روح حماسه و عزت اسلامی در هـمة امـت اسلام است. آنها این را بدانند که ما این کار را خواهیم کرد.»[۳۸]

 

۶. نفی سلطه پذیری

نظریة مقاومت به عنوان یک نظریة رهایی بخش در قالب مدل برخورد بـا سـلطه و مـبتنی بر قدرت روایت انقلاب اسـلامی از مـتن اسـلام ناب محمدی(ص) و با هدف غربزدگی زدایی از نظام بین الملل نظریه پردازی شده است.[۳۹] از ایـن رو، انـقلاب اسلامی که بر پایة اسلام خواهی، عدالت و مقاومت در برابر نظام سلطه شکل گرفته، نه تنها هرگز نمی تواند با نـظام سـلطه کـه به دنبال استعمار و استکبارند، همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد؛ بلکه هـمواره به دنبال تغییر معادلة حاکم بر جهان؛ یعنی سلطه جو و سلطه پذیر است، همان گونه که در تعابیر مقام معظم رهـبری(حفظه الله) بـدان اشـاره شده است:

 

«ملت ایران کار بزرگی انجام داد؛ کار عظیمی انجام داد. در دنـیایی کـه مبتنی بر مدار زور و زورگویی و چپاولگری قدرتمندان و زورمندان است و ملتهای مستضعف در مناطق فراوانی از عالم دایماً در زیر فـشار ایـن زورمـندان قرار دارند، در این دنیا یک موجودی، یک هویتی سر بلند کرد کـه صـریحاً، بـدون ملاحظه، با شجاعت کامل این حرکت غلط عالم را - که حرکت سلطه گری است و ما از آنـ تـعبیر مـی کنیم به نظام سلطه - نفی کرد. این کار ملت ایران است. ملت ایران نظام سـلطه را کـه مبتنی بر سلطه گر و سلطه پذیر است، نفی کرد.»[۴۰]

 

«از دورانـی کـه مـسئلة استعمار در دنیا شروع شد؛ یعنی از قرن نوزدهم که آرام آرام از حدود دویست سال قبل – تقریباً - مـسئلة اسـتعمار؛ یعنی دست اندازی به کشورهای دیگر از سوی قدرتهایی که می توانستند دست اندازی کنند، شروع شـد، نـظام سـلطه سر کار آمد؛ یعنی دنیا تقسیم شود به دو بخش؛ یک بخشِ گردن کلفت و زورگو و سلطه گر، یـک بـخشِ ضعیف و توسری خور و سلطه پذیر. انقلاب اسلامی شما در مقابل این حرکتی که به حـرکت طـبیعی دنـیای سیاست تبدیل شده بود، ایستاد. اینکه شما می بینید امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمـریکا بـلند مـی شود، این چیز جدیدی است. این مخلوق حرکت ملت ایران است. چنین چـیزی وجـود نداشت... اینجا بود که اول، شاخِ ابرقدرتیِ ابرقدرتها را شکست؛ نظام سلطه را به چالش طلبید.»[۴۱]

 

«نظام سلطه؛ یعنی نظامی که بر پایة رابطة سلطه گر و سلطه پذیر بـنا شـده؛ یعنی کشورهای دنیا یا مجموعه های بشری دنـیا تـقسیم مـی شوند به سلطه گر و سلطه پذیر؛ آن اتفاقی که امروز در دنـیا افـتاده [این است]؛ یک عده ای سلطه گرند، یک عده سلطه پذیرند.»[۴۲]

 

«یـکی از آرمانهایی که من یادداشت کـرده ام، مـبارزه با نـظام سـلطه و اسـتکبار است.»[۴۳]

 

ایشان دعوا و خصومت نـظامات سـلطه گر با جمهوری اسلامی را به خاطر همین آرمان مبارزه با سلطه جویان می دانند و تـأکید مـی کنند: «دعوای با ایران هم سر هـمین است؛ این را بدانید. دعـوای بـا جمهوری اسلامی این است کـه ایـن، نظام سلطه گر و سلطه پذیر را نپذیرفته؛ سلطه گر که نیست، خودش را از سلطه پذیری هم بیرون آورده و پای این حـرف ایـستاده. اگر ایران موفق شد و پیـشرفت پیـدا کـرد؛ پیشرفت علمی، پیـشرفت صـنعتی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت اجـتماعی، گـسترش نفوذ منطقه ای و جهانی، نشان داده می شود به ملتها که می توان سلطه پذیر نبود و روی پای خود ایستاد و پیـشرفت کـرد. نمی خواهند این اتفاق بیفتد. همة دعـواها سـر این اسـت. بـقیة حـرفها بهانه است.»[۴۴]

 

«دشـمنی دشمنان ما به خاطر این است که نظام جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطه ایستاده اسـت. در مـقابل عادت بدِ تقسیم دنیا به سـلطه گر و سـلطه پذیر ایـستاده اسـت. بـقیة چیزها بهانه اسـت. امـروز بهانه، مسئلة هسته ای است؛ یک روز بهانه حقوق بشر است؛ یک روز بهانه یک چیز دیگر است. آنـها مـی خواهند نـظام جمهوری اسلامی را از ایستادگی در مقابل قلدرها و گردن کـلفتها و بـاج بـگیرها و زورگـویان عـالم مـنصرف کنند؛ البته این اتفاق نخواهد افتاد. ملت ایران توانایی خود را در میدانهای مختلف اثبات کرده است. ملت ایران اثبات کرده که بدون تکیه به آمریکا هم می شود پیـشرفت علمی پیدا کرد، هم می شود پیشرفت اجتماعی پیدا کرد، هم می شود نفوذ بین المللی پیدا کرد، هم می شود عزت سیاسی در دنیای بشریت پیدا کرد. این را جمهوری اسلامی اثبات کرده و آنها از ایـن نـاراحتند.»[۴۵]

 

اسلام و نفی سلطه

یکی از اصول حاکم بر سیاست خارجی حکومت اسلامی و روابط بین الملل آن در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و... قاعدة نفی سبیل یا نفی سـلطه اسـت که در قرآن به آن تصریح شده: (وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً)[۴۶]؛ «و خداوند هرگز راهی برای سلطة کفّار بر مسلمانان قرار نـداده اسـت.» و در صورت اجرا شدن، راه هرگونه سـلطه و نـفوذ سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی و غیره دشمن را می بندد.

 

امام خامنه ای (حفظه الله) در این ارتباط می فرماید: «اسلام، تفکر اسلامی و روح برخاسته از ایمان قرآنی، اجازه نمی دهد که یک ملت تـواناییهایش سـرکوب شود و استعدادهایش پامال شـود. اجـازه نمی دهد که به خاطر بی اعتنایی به توانایی ذاتی او، به حالت تخدیر شده بیفتد و دیگران بر سرنوشت او مسلط شوند.»[۴۷]

 

«امروز هم یک عده ای می گویند: آقا! مـگر مـی شود در مقابل این صفِ به هم پیوستة دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست و همه چیز ایستاد؟ مگر می شود پیش برد؟ امروز هم همان حرف است. این یک تجربه است. بله، این حرف مـا نـیست. این حـرف قرآن است. اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی، قطعی است: (وَ لَوْ قاتَلَکمُ الَّذینَ کفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثـُمَّ لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیرا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تـَجِدَ لِسـُنَّةِ اللَّهِ تَبْدیلاً) این فقط مربوط به ماجرای جنگ صدر اسلام نیست که (وَ لَوْ قاتَلَکمُ الَّذینَ کفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ)؛ سنّت الله اسـت. بـله، آن وقتی که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بـگوییم و طـرح کـنیم، یا پای آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسه های شیطانی یا وسوسه های نفس یا تنبلیها پا سـست کنیم، مجاهدت به جایی نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجایی اسـت که: (لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مـَنْ ینـْصُرُهُ)، دیگر از این تأکید بالاتر نمی شود. اگر نصرت خدا بکنیم؛ نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشه های ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پای آن ایستادن، تدبیر برای پیشبرد آن به کار بردن، در مـقابل خطرات آن سینه سپر کردن، «لَینْصُرَنَّ اللَّهُ»؛ خدای متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معنای «لَینْصُرَنَّ» این است؛ یعنی خدا حتماً و قطعاً نصرت می کند (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً)؛ از خدا راستگوتر کیست؟»[۴۸]

 

پی نوشت

[۱] بـیانات مـقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۱۸/۵/۱۳۹۲.

[۲] توبه / ۱۲۸.

[۳] فتح/ ۲۹.

[۴] بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در بیست و هشتمین کـنفرانس بـین المللی وحدت اسلامی در تاریخ: ۱۹/۱۰/۱۳۹۳.

[۵] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۸/۷/۱۳۹۳.

[۶] هـمان.

[۷] هـمان.

[۸] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با نخست وزیر الجزایر در تاریخ: ۳/۹/۱۳۹۴.

[۹] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی در تاریخ: ۱۸/۹/۱۳۷۶.

[۱۰] همان.

[۱۱] همان.

[۱۲] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با نخست وزیر الجزایر در تاریخ: ۳/۹/۱۳۹۴.

[۱۳] اعراف/ ۱۷۹: «آنان همچون چهارپایان؛ بـلکه گـمراه تر از چهارپایانند.»

[۱۴] بیانات مقام مـعظم رهـبری(حفظه الله) در تـاریخ: ۲۳/۷/۱۳۹۱.

[۱۵] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۳۱ /۵/۱۳۹۵.

[۱۶] بیانات مـقام مـعظم رهـبری(حفظه الله) در تـاریخ: ۱۹/۱۱/۱۳۹۴.

[۱۷] بـیانات مقام معظم رهـبری(حفظه الله) در تـاریخ: ۳۱/۵/۱۳۹۵.

[۱۸] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۱۹/۱۰/۱۳۷۵.

[۱۹] همان.

[۲۰] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۳۱/۵/۱۳۹۵.

[۲۱] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با دانـش آمـوزان و دانـشجویان، تاریخ: ۱۲/۰۸/۱۳۹۳.

[۲۲] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیـدار با دانش آموزان و دانشجویان، تاریخ: ۱۲ /۰۸ /۱۳۹۳.

[۲۳] بـیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در خطبه های نمازجمعه تهران، تاریخ: ۱۵ /۱۱/۱۳۸۹.

[۲۴] بـیانات مـقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان، تاریخ: ۱۲/۸/۱۳۷۸.

[۲۵] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار جمعی از دانشجویان و دانش آموزان، تاریخ: ۹/۸/۱۳۷۵.

[۲۶] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۲۹ /۸/۱۳۹۲.

[۲۷] همان.

[۲۸] همان.

[۲۹] همان.

[۳۰] هـمان.

[۳۱] بـیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۱۴ /۰۸ /۱۳۷۶.

[۳۲] بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در تاریخ: ۱/۱/۱۳۷۷.

[۳۳] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با نمایندگان مـجلس خبرگان، تاریخ: ۰۷/۰۶/۱۳۸۷.

[۳۴] بیانات مقام معظم رهـبری(حفظه الله) در خطبه های نمازجمعه تهران، تـاریخ: ۱۵/۱۱/۱۳۸۹.

[۳۵] بـیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۲۶/۶/۱۳۹۲.

[۳۶] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۱۵/۷/۱۳۷۱.

[۳۷] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۸/۵/۱۳۸۲.

[۳۸] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۳۰/۱۱ /۱۳۸۸.

[۳۹] مجله سیاست دفاعی، نظریه مقاومت در روابط بین الملل؛ رویکرد ایرانی - اسـلامی نـفی سـبیل و برخورد با سلطه، روح الله قادری کنگاوری، ش ۸۲، بهار ۱۳۹۲.

[۴۰] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۲۷/۱۱/۱۳۹۳.

[۴۱] بیانات مقام مـعظم رهـبری(حفظه الله) در تاریخ: ۴/۴/۱۳۷۸.

[۴۲] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تـاریخ: ۲۰/۴/۱۳۹۴.

[۴۳] همان.

[۴۴] همان.

[۴۵] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۳۱/۲/۱۳۹۳.

[۴۶] نساء/ ۱۴۱.

[۴۷] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۳۰/۱۱/۱۳۸۸.

[۴۸] بـیانات مـقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: ۱۹/۱۰/۱۳۹۱.

منبع: مجله مبلغان - دی و بهمن ۱۳۹۵ - شماره ۲۱۰  و ۲۱۱, موذنیان، داود

 

دسته بندی: