♦ عوامل عزّت

آخرت طلبی- سلوک راه خدا- عبادت- قرآن- ولایت مؤمنان

• آخرت طلبی

نقش پرهیز از متاع دنیا، و آخرت طلبی، در کسب عزّت

انفال/ ۶۷: مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

هیچ پیامبری حق ندارد اسیرانی (از دشمن) بگیرد تا کاملاً بر آنها پیروز گردد (؛ و جای پای خود را در زمین محکم کند)! شما متاع ناپایدار دنیا را می‌خواهید؛ (و مایلید اسیران بیشتری بگیرید، و در برابر گرفتن فدیه آزاد کنید؛ ولی خداوند، سرای دیگر را (برای شما) می‌خواهد؛ و خداوند قادر و حکیم است!.

تفسیر اجمالی آیه:

در آيات گذشته سوره انفال، قسمت‏هاى مهمى از احكام جهاد و در گيرى با دشمنان بيان شد، در آیه مورد بحث با ذكر قسمتى از احكام اسراى جنگى اين بحث تكميل مى‏شود، زيرا جنگها معمولا با مساله گرفتن اسير توأمند، و طرز رفتار با اسراى جنگى از نظر جنبه‏هاى انسانى و هم چنين هدفهاى جهاد فوق العاده اهميت دارد.

نخستين مطلب مهمى را كه در اين زمينه بيان مى‏كند، اين است كه مى‏گويد:

" هيچ پيامبرى حق ندارد اسيران جنگى داشته باشد، تا به اندازه كافى جاى پاى خود را در زمين محكم كند و ضربه‏هاى كارى و اطمينان بخش بر پيكر دشمن وارد سازد" (ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ‏".

و آيه مورد بحث مسلمانان را توجه به يك نكته حساس جنگى مى‏دهد، و آن اينكه هيچگاه مسلمانان پيش از شكست كامل دشمن نبايد به فكر گرفتن اسير باشند، زيرا چنان كه از پاره‏اى از روايات استفاده مى‏شود، بعضى از مسلمانان تازه كار در ميدان" بدر" سعى داشتند دشمن را تا ممكن است اسير كنند، براى اينكه طبق معمول جنگهاى آن روز، پس از خاتمه جنگ، مبلغ قابل ملاحظه‏اى به نام" فديه" يا" فداء" مى‏گرفتند و اسيران را در مقابل آن آزاد مى‏كردند.

بنا بر اين گرفتن اسير تنها در صورتى مجاز است كه اطمينان كامل از پيروزى بر دشمن حاصل شود در غير اين صورت بايد با ضربات قاطع و كوبنده و پى در پى قدرت و نيروى دشمن مهاجم را از كار بياندازد. اما به محض حصول اطمينان از اين موضوع، هدف انسانى ايجاب مى‏كند كه دست از كشتن بردارند و به اسير كردن قناعت كنند.

اين دو نكته مهم" نظامى" و" انسانى" در آيه فوق در عبارت كوتاهى بيان شده است.

سپس آن گروه را كه بر خلاف اين دستور رفتار كردند مورد ملامت قرار داده و مى‏گويد:" شما تنها به فكر جنبه‏هاى مادى هستيد و متاع ناپايدار دنيا را مى‏خواهيد، در حالى كه خداوند سراى جاويدان و سعادت هميشگى را براى شما ميخواهد (تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ).

" عرض" به معنى" امور ناپايدار" است و از آنجا كه سرمايه‏هاى مادى اين جهان پايدار نمى‏مانند" عَرَضَ الدُّنْيا" به آنها گفته شده.(مقصود خداوند از عرض در اين آيه، فديه است و مخاطبان وى مؤمنانى هستند كه تمايل به فديه گرفتن از اسيران داشتند.)

توجه به جنبه‏هاى مادى اسيران جنگى و غفلت از اهداف نهايى يعنى پيروزى بر دشمن نه تنها به سعادت و پاداش اخروى لطمه مى‏زند، بلكه از نظر زندگى اين جهان و سربلندى و عزت و آرامش نيز زيان بخش است، در حقيقت اين اهداف نهايى از امور پايدار اين جهان محسوب مى‏شود، و به تعبير ديگر نبايد به خاطر منافع آنى و زودگذر، منافع مستمر آينده را به خطر افكند!.

و در پايان آيه مى‏فرمايد دستور فوق در واقع آميخته‏اى از" عزت و پيروزى و" حكمت و تدبير" است، چون از ناحيه خداوند صادر شده" و خداوند در اين سنتى كه در كلامش از آن خبر داد" عزيز" غالبى است كه هرگز مغلوب نمى‏شود" حكيم" و در احكامى كه تشريع مى‏كند بيهوده‏گرى نمى‏كند. (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏).

چند پيام‏ آیه:

۱- از خطر دنياگرايى، حتّى براى مؤمنان نبايد غافل شد. «تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا»

۲- هدف اصلى در جنگ و جهاد اسلامى، رسيدن به منافع اخروى (جلب رضاى خدا، تقويت حقّ وتلاش براى نجات مستضعفان) است، نه به دست آوردن غنائم و اسير و فديه گرفتن. «وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ»

۳- آخرت طلبی و پرهیز از متاع دنیا، رمز عزّت وپيروزى است. «وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»

خداوند در آیه مذکور بیان می دارد که آخرت طلبی عامل عزت مسلمین می باشد و با این امر دشمنان بر شما غلبه نمی یابند؛ چراکه خداوند، عزیز و قادری است،که مغلوب نمی گردد و دوستانش را بر دشمنانش پیروز می گرداند و به آنان عزّت می دهد.


منابع: أنوار التنزيل و أسرار التأويل( تفسير البيضاوى)، بيضاوى، عبدالله بن عمر- جامع البيان فى تفسير القرآن( تفسير الطبرى)، طبرى، محمد بن جرير- كشف الاسرار و عدة الابرار، ميبدى، احمد بن محمد - تتفسير جوامع الجامع، طبرسى، فضل بن حسن- أنوار التنزيل و أسرار التأويل، البيضاوي، محمد عبد الرحمن المرعشي - تفسير كاشف‏، مغنيه، محمدجواد- التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حس- الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل‏، زمخشرى، محمود بن عمر- تفسير جوامع الجامع‏طبرسى، فضل بن حسن‏-المیزان، علامه طباطبایی- نمونه، مکارم شیرازی- نور، محسن قرائتی؛ ذیل آیه ۶۷ سوره مبارکه انفال

• سلوک راه خدا

پیمودن راه خدا عامل عزّت انسان ها

ابراهیم/ ۱: الر- كِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحْمِيد

الر، (اين) كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها (ى شرك و ظلم و جهل،) به سوى روشنايى (ايمان و عدل و آگاهى،) به فرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزيز و حميد.

تفسیر اجمالی آیه:

در حقيقت تمام هدفهاى تربيتى و انسانى، معنوى و مادى نزول قرآن، در همين يك جمله جمع است:" بيرون ساختن از ظلمتها به نور"! از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت ستمگرى و ظلم به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاكى و تقوى، و از ظلمت پراكندگى و تفرقه و نفاق به نور وحدت.( منظور از" ظلمات" در آيه شريفه، ضلالت و گمراهى، و منظور از" نور"، هدايت است)

و از آنجا كه سرچشمه همه نيكيها، ذات پاك خداست، و شرط اساسى درك توحيد، توجه به همين واقعيت است بلافاصله اضافه مى‏كند:" همه اينها به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم) مى‏باشد" (بِإِذْنِ رَبِّهِمْ‏).

سپس براى توضيح و تبيين بيشتر كه منظور از اين نور چيست، مى‏فرمايد:

" به سوى راه خداوند عزيز و حميد" (إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ)

خداوندى كه عزتش دليل قدرت او است، چرا كه هيچكس توانايى غلبه بر او را ندارد، و حميد بودنش نشانه مواهب و نعمتهاى بى‏پايان او مى‏باشد، چرا كه حمد و ستايش هميشه در برابر نعمتها و موهبتها و زيبائيها است.

خداوند در پایان آیه هدایت انسانها توسط قرآن را، به سوی راه عزیز معرفی می دارد، که می توان اینچنین نیز براداشت نمود که، نتیجه ی پیمودن راه قرآن و پیمودن راه خدا، رسیدن به عزتّ و اقتدار، و مغلوب و مقهور چیزی و کسی جز خدا نشدن است.

چند پيام‏ آیه:

۱- قرآن به تنهايى كافى نيست، براى هدايت مردم رهبر الهى نيز لازم است.«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ»

۲- فلسفه‏ى نزول كتاب‏هاى آسمانى و بعثت انبيا، نجات بشر از ظلمت‏هاست.لِتُخْرِجَ النَّاسَ‏ ...

از ظلمت جهل به نور علم، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت تفرقه به نور وحدت و از ظلمت گناه به نور تقوا.

۳- مايه‏ى تبليغ و ارشاد بايد قرآن باشد. كِتابٌ‏ ... لِتُخْرِجَ‏

۴- ظلمت‏ها بسيارند، امّا نور يكى است. حقّ يكى، ولى باطل زياد است.الظُّلُماتِ‏ ... النُّورِ (نور مفرد و ظلمات جمع آمده است.)

۶- راه خدا، راه عزّت و سربلندى و كمال است. «إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»


منابع: جامع البيان فى تفسير القرآن( تفسير الطبرى)، طبرى، محمد بن جرير- تفسير السمرقندى المسمى بحر العلوم‏، سمرقندى، نصر بن محمد- التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم( الطبرانى)، طبرانى، سليمان بن احمد- التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حسن‏- منهج الصادقين في إلزام المخالفين‏، كاشانى، فتح‏الله بن شكرالله‏- من وحى القرآن‏، فضل الله، محمد حسين‏- نمونه، ناصر، مکارم شیرازی- نور، محسن، قرائتی - المیزان، علامه طباطبایی؛ ذیل آیه ۱ سوره مبارکه ابراهیم

• عبادت

عبادت و اطاعت خدای یگانه، رهی برای عزتمندی آدمی

مریم/ ۸۱ و ۸۲: وَ اتخَّذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِّيَكُونُواْ لهُمْ عِزًّا

                     كلاَ  سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِدًّا.

و به جاى خدا، معبودانى اختيار كردند تا براى آنان [مايه‏] عزت باشد. نه چنين است.

به زودى [آن معبودان‏] عبادت ايشان را انكار مى‏كنند و دشمن آنان مى‏گردند.

آيه مبارکه، به يكى ديگر از انگيزه‏هاى منکرین آیات الهی در پرستش بتها اشاره كرده، مى‏گويد:" آنها غير از خدا، معبودانى براى خود انتخاب كرده‏اند تا مايه عزتشان باشد" (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا).

 که منظور از اين آلهه، ملائكه و جن و مقدسين از انسانها و جباران از ملوك است، چون بيشتر مشركين براى ملوك قداستى آسمانى قائل بودند.

امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از «آلِهَةً» رؤسايى هستند كه مردم با اطاعت از آنان، در جستجوى عزّتند.

و معناى اينكه فرمود تا عزت آنان باشند، اين است كه تا شفيع آنان باشند و به عزت دنيا برسند، و اين عزت آنها را به سوى خيرات كشانده و از شر دور کند و در مشكلات ياريشان دهند؛

 اما چه پندار نادرست و خيال خامى؟! هرگز آن چنان كه آنها پنداشتند نيست، نه تنها بتها مايه عزتشان نخواهند بود، بلكه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همين جهت" به زودى يعنى در روز رستاخيز معبودها منكر عبادت عابدان مى‏شوند و از آنها بيزارى مى‏جويند بلكه بر ضدشان خواهند بود" و در روز قیامت، حقيقت امر بر مشركين ظاهر مى‏گردد، چون شأن قيامت همين است كه حقايق در آن روز روشن شود. (كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا).

اين جمله اشاره به همان مطلبى است كه در آيه ۶ سوره احقاف مى‏خوانيم: وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً:

" هنگامى كه مردم محشور شوند اين معبودها دشمنان آنها خواهند بود".

چند پيام‏ آیه:

۱- عزّت‏خواهى در فطرت انسان هست، ولى او در مصداق اشتباه مى‏كند و سراغ منبع حقيقى عزّت نمى‏رود. اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ ...

۲- همان كسانى‏كه انسان بجاى خدا به آنان دل بسته، بر ضد او قيام خواهند كرد.«وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا» (تكيه بر غير خدا، سبب دشمنى آنان در قيامت است)

خداوند در این آیه کریمه به روشنی به این امر اشاره داشته اند که، این منکرین آیات الهی هستند که عزّت را در گرفتن الهه های دروغین( عبادت و پرستش آنها) می طلبند در حالیکه راه دستیابی به عزّت حقیقی پرستش خداوند است و هرکس طالب عزت است به جای پیمودن راه باطل و پیروری از دستورات الهه های دروغین( ملائكه و جن و مقدسين از انسانها و جباران از ملوك) باید بداند که راه رسیدن به عزّت، پرستش خداوند است؛ چراکه هر کس، به غیر از راه خدا، عزّت را بجویدف در اصل لباس ذلت را بر تن کرده است.


منابع: مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- مجمع البیان، -كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)، ابن‏كثير، اسماعيل بن عمر- التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد- فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- نمونه، مکارم شیرازی - المیزان، علامه طباطبایی- نور، محسن قرائتی؛ ذیل آیه ۸۱ و ۸۲ سوره مبارکه مریم

• قرآن

قرآن و پیروی از آموزه های آن، مایه ی عزت انسان ها

سبأ/ ۶: وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِى إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحَمِيد

و كسانى كه از دانش بهره يافته‏اند، مى‏دانند كه آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است و به راه آن عزيزِ ستوده [صفات‏] راهبرى مى‏كند.

تفسیر اجمالی آیه:

" كسانى كه داراى علمند آنچه را كه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است حق مى‏بينند، و هدايت كننده به راه پروردگار عزيز و حميد مى‏دانند" (وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِي إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ).

مقصود از «الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ»، قرآن مى‏باشد

تعبير به" هُوَ الْحَقَّ" تعبير جامعى است كه بر تمام محتواى قرآن تطبيق مى‏كند، چرا كه" حق" همان واقعيت عينى و وجود خارجى است، يعنى محتواى قرآن هماهنگ با قوانين آفرينش و واقعيتهاى عالم هستى و جهان انسانيت است.

و چون چنين است هدايتگر به سوى راه خداست، خداوندى كه هم" عزيز" است و هم" حميد" يعنى در عين توانايى و شكست ناپذير بودن شايسته هر گونه ستايش است، نه همچون قدرتمندان بشر كه چون بر تخت قدرت نشينند راه زورگويى و تجاوز و ستمگرى و انحصارطلبى را پيش مى‏گيرند.

نظير اين تعبير در آيه ۱ سوره ابراهيم نيز آمده است آنجا كه مى‏گويد: كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ:" اين كتابى است كه بر تو نازل كرديم تا مردم را از تاريكيها به سوى روشنايى (علم و ايمان) به فرمان پروردگارشان در آورى به سوى راه خداوند عزيز و حميد.

خداوند با پایانی آیه که می فرماید:" وَ يَهْدِي إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ"، اشاره بدین معنا داشته است که، خداوند با نزول قرآن کریم، انسان ها را به سوی مسیری هدایت نموده ،که راه غالب گشتن است نه مغلوب گشتن؛ لذا با این فهم، قرآن کریم و پیروری از آموزه های آن، مایه ی عزت انسان هاست.


منابع: روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني‏، آلوسى، محمود بن عبدالله‏- نمونه، مکارم شیرازی- المیزان، علامه طباطبایی- نور، محسن قرائتی-التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد؛ ذیل آیه ۶ سوره مبارکه سبأ

• ولایت مؤمنان

پذیرش ولایت مؤمنان به خداوند، از عوامل کسب عزت

نساء/  ۱۳۹: الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ  أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا.

همانان كه غير از مؤمنان، كافران را دوستان [خود] مى‏گيرند. آيا سربلندى را نزد آنان مى‏جويند؟ [اين خيالى خام است،] چرا كه عزّت، همه از آنِ خداست.

تفسیر اجمالی آیه:

مضمون اين آيه كه انتقاد شديد از ايجاد رابطه با كفّار است چراکه در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.

خداوند در این آیه منافقان را چنين توصيف داشته اند که:" آنها كافران را به جاى مومنان دوست خود انتخاب مي كنند". (الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‏).

سپس مي گويد: هدف آنها از اين انتخاب چيست؟" آيا راستى ميخواهند آبرو و حيثيتى از طريق اين دوستى براى خود كسب كنند"؟! (أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ).

در حالى كه تمام عزتها مخصوص خدا است. (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً) و هیچ کس به عزّت دست نمی یابد مگر آنکه خدا به آن عزت دهد و خداوند هم، عزّت را به اولیاء خود داده است: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ‏: «عزت مخصوص خدا و رسول و اهل ايمان است» (منافقون/ ۸)

مقصود از اين مؤمنان ( مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‏)،كسانى مى‏باشند كه اسلام به وسيله آنان عزت يافت؛ زيرا آنان با جهاد و فداكارى خود به اسلام عزت دادند و كلمه آن را بالا بردند.

اسلام با عزت خويش تمامى اديان را خوار ساخت، پس چگونه آنان عزت را از كافران به اسلام مى‏خواهند؟

زيرا عزت همواره از" علم" و" قدرت" سرچشمه مي گيرد و اين ها كه قدرتشان ناچيز و علمشان نيز همانند قدرتشان ناچيز است، كارى از دستشان ساخته نيست كه بتوانند منشا عزتى باشند.

اين آيه به همه مسلمانان هشدار ميدهد كه عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى و فرهنگى و سياسى و مانند آن، در دوستى با دشمنان اسلام نجويند، بلكه تكيه گاه خود را ذات پاك خداوندى قرار دهند كه سرچشمه همه عزتها است؛

 و غير خدا از دشمنان اسلام نه عزتى دارند كه به كسى ببخشند و نه اگر مي داشتند قابل اعتماد بودند، زيرا هر روز كه منافع آنها اقتضا كند فورا صميمى‏ترين متحدان خود را رها كرده و به سراغ كار خويش ميروند كه گويى هرگز با هم آشنايى نداشتند، چنان كه تاريخ معاصر شاهد بسيار گوياى اين واقعيت است!.

چند پيام‏ آیه:

۱- عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...

۲- هرگونه ايجاد رابطه با كفار ممنوع است. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

۳- در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»


منابع: فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد- تفسير الصافي‏، فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏- تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)، ابن‏كثير، اسماعيل بن عمر- تفسير ابن عربى( تأويلات عبد الرزاق)، ابن‏عربى، محمد بن على‏- أنوار التنزيل و أسرار التأويل( تفسير البيضاوى)، بيضاوى، عبدالله بن عمر- مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن‏، ابوالفتوح رازى، حسين بن على‏- التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حسن‏؛ ذیل آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء