Displaying 1 - 2 of 2

اندوه هجرت

شهادت حضرت رقیه
طایر وحی ام و در کنج قفس ریخت پر من/ شسته شد دامن ویرانه ز اشک بصر من/ کس ندانست و نداند که چه آمد به سر من ...

اندوه فراق

شهادت حضرت رقیه س
نیمۀ شب شده و خواب پریشان دارم/ گوشۀ لعل لبم ذکر پدر جان دارم- بی جهت نیست که اندوه فراوان دارم / خواب دیدم که سری را روی دامان دارم