در طول ماه مبارک رمضان، روزانه، با معرفی غرر آیات هر جزء از قرآن کریم، همراه لحظه های نورانی تان خواهیم بود.

 

آیاتی از قرآن کریم به دلیل داشتن ویژگی‌ های برجستۀ محتوایی و بیانی، مرجعیت و جامعیت خاصی در تبیین آموزه‌ های قرآنی یافته و به مرور از شهرت، فراوانی ارجاع و استناد در احادیث و اقوال مفسران برخوردار شده ‌اند. این آیات در برخی از تفاسیر معاصر امامیه، «آیات غرر» نامیده شده و معارف ژرفی از درون ‌‌مایۀ آنها استخراج شده است.


♦ جزء بیست و هفتم ♦

 

ذاریات، آیه۵۶

وَ مَا خَلَقْتُ الجنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون

من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!

 

 هدف از خلقت انسان

از مهمترين سؤالاتى كه هر كس از خود مى‏كند اين است كه" ما براى چه آفريده شده‏ايم"؟ و" هدف آفرينش انسانها و آمدن به اين جهان چيست"؟

آيات فوق به اين سؤال مهم و همگانى با تعبيرات فشرده و پرمحتوايى پاسخ مى‏گويد

مى‏فرمايد:" من جن و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند" (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ‏).

غرض نهايى از خلقت همان حقيقت عبادت است، يعنى اين است كه بنده از خود و از هر چيز ديگر بريده، به ياد پروردگار خود باشد، و او را ذكر گويد.

منبع: الميزان في تفسير القرآن، ج‏۱۸، ص: ۳۸۸- تفسير نمونه، ج‏۲۲، ص: ۳۸۴

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی (آیه ۵۶-۵۸)

مدت زمان: ۱۳ دقیقه


طور، آیه ۴۸-۴۹

وَ اصْبرِلِحُكمْ‏رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا  وَ سَبِّحْ بحمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ(۴۸)

در راه ابلاغ حكم پروردگارت صبر و استقامت كن، چرا كه تو در حفاظت كامل ما قرار دارى! و هنگامى كه برمى‏خيزى پروردگارت را تسبيح و حمد گوى!

وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ(۴۹)

(همچنين) به هنگام شب او را تسبيح كن و به هنگام پشت كردن ستارگان (و طلوع صبح)

 صبر و بندگی خدا

آيه شریفه، پيامبر را در مقابل اينهمه كارشكنيها و تهمتها و ناسزاها دعوت به صبر و استقامت مى‏كند، مى‏فرمايد:" در طريق ابلاغ حكم پروردگارت صبر و شكيبايى و استقامت كن" (وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ‏).

اگر تو را كاهن و مجنون و شاعر مى‏خوانند صبر كن، و اگر آيات قرآن را افتراهايى مى‏پندارند كه به خدا بسته شده است شكيبايى نما، و اگر در برابر اينهمه براهين منطقى باز به لجاج و عناد ادامه مى‏دهند استقامت به خرج ده، مبادا دلسرد و يا ضعيف و ناتوان شوى.

" زيرا تو در برابر ديدگان علم ما قرار دارى و در حفاظت كامل ما هستى" (فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا).

و از آنجا كه راز و نياز با خدا، و نيايش و عبادت او، و تسبيح و تقديس ذات پاك او، به انسان آرامش و نيرو مى‏بخشد به دنبال دستور صبر مى‏فرمايد:

" هنگامى كه برمى‏خيزى تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور" (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ‏).

سپس در آيه بعد مى‏افزايد:" همچنين در شب او را تسبيح كن و به هنگام پشت كردن ستارگان و طلوع صبح" (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ‏).

بسيارى از مفسران جمله" وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ‏" را به" نماز شب" تفسير كرده‏اند،" و ادبار النجوم" را به دو ركعت نافله صبح كه در آغاز طلوع فجر و به هنگام پنهان شدن ستارگان در نور صبح انجام مى‏شود.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۲، ص: ۴۶۶-۴۶۸

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ( آیه ۴۷-۴۹)

مدت زمان: ۵ دقیقه


نجم، آیه۳-۴

وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهوَى(۳)

و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد!

إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏(۴)

آنچه مى‏گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست!

 اعتبار سنت پیامبر( ماینطق عن الهوی)

آیه شریفه در تاکید مطالب آیات پیشین واثبات اينكه آنچه مى‏گويد(پیامبر ص) از سوى خدا است، مى‏افزايد:" او هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد" (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏).

اين تعبير شبيه استدلالى است براى آنچه در آيه قبل در زمينه نفى ضلالت و غوايت آمده، چرا كه سرچشمه گمراهيها غالبا پيروى از هواى نفس است‏.

سپس با صراحت تمام مى‏گويد" آنچه را او آورده است تنها وحى است كه از سوى خداوند به او فرستاده شده" (إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏).

او از خودش چيزى نمى‏گويد، و قرآن ساخته و پرداخته فكر او نيست، همه از ناحيه خدا است، و دليل اين ادعا در خودش نهفته است، بررسى آيات قرآن به خوبى گواهى مى‏دهد كه هرگز يك انسان هر قدر عالم و متفكر باشد، تا چه‏ رسد به انسان درس نخوانده‏اى كه در محيطى مملو از جهل و خرافات پرورش يافته، قادر نيست سخنانى چنين پر محتوا بياورد كه بعد از گذشتن قرنها الهام بخش مغزهاى متفكران است، و مى‏تواند پايه‏اى براى ساختن اجتماع صالح، سالم، مؤمن و پيشرو گردد.

ضمنا بايد توجه داشت اين سخن تنها در مورد آيات قرآن نيست، بلكه به قرينه آيات گذشته سنت پيامبر ص را نيز شامل مى‏شود كه آنهم بر طبق وحى الهى است، چرا كه اين آيه با صراحت مى‏گويد: او از روى هوى سخن نمى‏گويد هر چه مى‏گويد وحى است.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۲، ص: ۴۸۰-۴۸۱

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ( آیه ۱-۴)

مدت زمان: ۱۰ دقیقه


نجم، آیه۸-۹

ثم دَنَا فَتَدَلىَ‏(۸)

سپس نزديكتر و نزديكتر شد

فَكاَنَ قَابَ قَوْسَينْ‏أَوْ أَدْنىَ‏(۹)

تا آنكه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو كمان يا كمتر بود؛

 

 قاب قوسین

در تعقيب آيات گذشته كه سخن از نزول وحى بر پيامبر ص اسلام مى‏گفت در اين آيات سخن از معلم وحى است.

" سپس نزديكتر، و نزديكتر شد" (ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى‏).

" تا آنكه فاصله ميان او و معلمش به اندازه دو كمال يا كمتر بود"!  (فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏).

قرآن نزول وحى را بر پيامبر ص چنين شرح مى‏دهد:

خداوند شديد القوى و پر قدرت او را تعليم فرمود، در حالى كه او به صورت كامل و در حد اعتدال درآمد و در افق اعلى قرار گرفت‏.

سپس نزديك شد، و نزديكتر شد، آن چنان كه ميان او و پروردگارش به اندازه دو قوس بيشتر نبود، و در همين جا بود كه آنچه وحى كردنى بود خداوند به بنده‏اش وحى كرد.

و از آنجا كه براى جمعى اين شهود باطنى سنگين مى‏آمد تاكيد مى‏كند كه قلب پيامبر ص آنچه را ديده به حق و راستى ديده است و نبايد شما در برابر اين سخن با او به مجادله برخيزيد.

تفسير اين آيات به شهود باطنى پيامبر ص نسبت به خداوند صحيحتر و با روايات اسلامى موافق‏تر، و براى پيامبر ص فضيلتى است برتر، و مفهومى است لطيفتر (و اللَّه اعلم بحقائق الامور)

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۲، ص: ۴۸۵ و ۴۹۳

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ( آیه ۵-۱۱)

مدت زمان: ۱۱ دقیقه


نجم، آیه۳۹

وَ أَن لَّيْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى

و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست‏

 تلاش انسان ملاک بهره بری

:" آيا خبر ندارد كه در اين كتب آسمانى آمده است براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست"؟! (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏).

" سعى" در اصل به معنى راه رفتن سريع است كه به مرحله دويدن نرسيده، ولى غالبا به معنى تلاش و كوشش به كار مى‏رود، چرا كه به هنگام تلاش و كوشش در كارها انسان حركات سريعى انجام مى‏دهد، خواه كار خير باشد يا شر.

جالب اينكه نمى‏فرمايد: بهره انسان كارى است كه انجام داده، بلكه مى‏فرمايد تلاشى است كه از او حاصل شده است، اشاره به اينكه مهم تلاش و كوشش است هر چند انسان احيانا به مقصد و مقصودش نرسد كه اگر نيتش خير باشد خدا پاداش خير به او مى‏دهد، چرا كه او خريدار نيتها و اراده‏هاست، نه فقط كارهاى انجام شده!

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۲، ص: ۵۵۰

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ( آیه ۴۱- ۳۸)

مدت زمان: ۹ دقیقه


قمر، آیه۱۷

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْءَانَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِر

ما قرآن را براى تذكّر آسان ساختيم؛ آيا كسى هست كه متذكّر شود؟!

 آسان کردن قرآن

" ما قرآن را براى تذكر آسان ساختيم، آيا كسى هست كه پند گيرد و متذكر شود؟! (وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ).

آرى اين قرآن، هيچ پيچيدگى ندارد، و شرائط تاثير، در آن جمع است، الفاظش شيرين و جذاب تعبيراتش زنده و پر معنى، انذارها و بشارتهايش صريح و گويا، داستانهايش واقعى و پر محتوا، دلائلش قوى و محكم، منطقش‏ شيوا و متين، خلاصه آنچه لازمه تاثير گذاردن يك سخن است در آن جمع است، و به همين دليل هر زمان دلهاى آماده با آن تماس يابد، مجذوب آن مى‏شود و در طول تاريخ اسلام نمونه‏هاى عجيب و شگفت‏انگيزى از تاثير عميق قرآن در دلهاى آماده ديده مى‏شود، كه شاهد گوياى اين امر است.

ولى چه مى‏توان كرد هنگامى كه نطفه حياتى يك بذر مرده باشد، اگر در بهترين زمينها آن را جاى دهند، و از آب كوثر زير نظر بهترين باغبانها آبيارى كنند، هرگز نمو نخواهد كرد و گل و گياهى از آن نمى‏رويد.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۵

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۳ دقیقه


قمر، آیه۵۴-۵۵

إِنَّ المتَّقِينَ فىِ جَنَّاتٍ وَ نهرٍ(۵۴)

يقيناً پرهيزگاران در باغها و نهرهاى بهشتى جاى دارند

فىِ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرِ (۵۵)

در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر

مقعد صدق

از آنجا كه سنت قرآن مجيد بر اين است كه صالحان و طالحان و نيكان و بدان را در مقايسه با يكديگر معرفى مى‏كند، چرا كه در مقايسه تفاوتها چشمگيرتر و آشكارتر است در اينجا نيز بعد از ذكر سرنوشت كافران مجرم اشاره كوتاهى به سرنوشت مسرت‏بخش و روحپرور پرهيزكاران كرده، مى‏فرمايد:

" پرهيزكاران در ميان باغها و نهرهاى بهشتى و فضاى گسترده و فيض وسيع خداوند جاى دارند" (إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ).

آخرين آيه سوره" قمر" است توضيح بيشترى براى جايگاه متقين داده، چنين مى‏گويد:" آنها در جايگاه صدق و حق و راستى نزد خداوند مالك قادر قرار دارند" (فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ).

چه توصيف جالبى در اين آيه از جايگاه پرهيزگاران شده است؟ دو ويژگى دارد كه همه امتيازات در آن جمع است: نخست اينكه آنجا جايگاه صدق است و هيچگونه باطل و بيهودگى در آن راه ندارد، سراسر حق است و تمام وعده‏هاى خداوند در باره بهشت در آنجا عينيت پيدا مى‏كند، و صدق آنها آشكار مى‏شود.

ديگر اينكه: در جوار و قرب خدا است، همان چيزى كه از كلمه" عند" (نزد) استفاده مى‏شود كه اشاره به نهايت قرب و نزديكى و معنوى است نه جسمانى، آن هم نسبت به خداوندى كه هم مالك است و هم قادر، هر گونه نعمت و موهبتى در قبضه قدرت و در فرمان حكومت و مالكيت او است، و به همين دليل در پذيرايى‏ اين ميهمانان گرامى فروگذار نخواهد كرد، و تنها خودش مى‏داند چه مواهبى براى آنها آماده ساخته است.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۸۰

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ( آیه ۵۱-۵۵)

مدت زمان: ۴ دقیقه


الرحمن، آیه ۱۷-۱۸

رَبُّ المشْرِقَين وَ رَبُّ المغْرِبَين(۱۷)

او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است!

فَبِأَى ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۸)

پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟

قراردادن دو مشرق و دو مغرب

آیه شریفه، به بيان يكى ديگر از نعمتهاى الهى پرداخته، مى‏گويد:

او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است" (رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ‏ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ‏).

درست است كه خورشيد در هر روزى از ايام سال از نقطه‏اى طلوع و در نقطه‏اى غروب مى‏كند، و به اين ترتيب به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب دارد، ولى با توجه به حد اكثر" ميل شمالى" آفتاب، و" ميل جنوبى" آن در حقيقت‏ دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقيه در ميان اين دو مى‏باشد.

بعد از ذكر اين نعمت باز جن و انس را مخاطب ساخته مى‏گويد:

" كدامين نعمت از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد"؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ‏).

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۱۲۱

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۵ دقیقه


الرحمن،آیه۶۰

هَلْ جَزَاءُ الْاحْسَانِ إِلَّا الْاحْسَان

آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟!

 پاداش نیکی

" آيا جزاى نيكى جز نيكى خواهد بود" (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ‏)

آيا آنها كه در دنيا كار نيك كرده‏اند جز پاداش نيك الهى انتظارى در باره آنها مى‏رود؟

احسان در اين‏ آیه، هر گونه نيكى را در عقيده و گفتار و عمل شامل مى‏شود.

" هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ‏" يك قانون عمومى در منطق قرآن است كه خدا و خلق و همه بندگان را شامل مى‏شود.

در مورد اعمال ما در پيشگاه خداوند مساله شكل ديگرى به خود مى‏گيرد، چرا كه طرف خداوند كريمى است كه امواج رحمتش سرتاسر عالم هستى را فرا گرفته، و اكرام و انعامش شايسته ذات او است، نه هموزن اعمال بندگان، بنا بر اين جاى تعجب نيست كه در تاريخ امم كرارا مى‏خوانيم كه افرادى با انجام كار كوچكى از روى اخلاص مشمول عنايات بزرگى شده‏اند

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۱۷۱

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ( آیه ۶۰ و ۶۱)

مدت زمان: ۸ دقیقه

 


واقعه، آیه۱۰

وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون

و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند،

 السابقون

گروه سوم را چنين توصيف مى‏كند:" و پيشگامان پيشگام" (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ‏)

" سابقون" كسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند، كه در اعمال خير و صفات و اخلاق انسانى نيز پيشقدمند، آنها" اسوه" و" قدوه" مردمند، و امام و پيشواى خلقند، و به همين دليل مقربان درگاه خداوند بزرگند.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۲۰۴

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی (آیه ۷-۱۶)

مدت زمان: ۱۲ دقیقه


حدید، آیه ۴

هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثم اسْتَوَى‏ عَلىَ الْعَرْشِ  يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فىِ الْأَرْضِ وَ مَا يخرُجُ مِنها وَ مَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا  وَ هُوَ مَعَكم أَيْنَ مَا كُنتُمْ  وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير

او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران‏] آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را در زمين فرو مى‏رود مى‏داند، و آنچه را از آن خارج مى‏شود و آنچه از آسمان نازل مى‏گردد و آنچه به آسمان بالا مى‏رود؛ و هر جا باشيد او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست!

 

 خلقت هستی در ۶ دوره

به دنبال اوصاف يازده‏گانه‏اى كه در آيات قبل در باره ذات پاك پروردگار ذكر شد در اين آيات اوصاف ديگرى بيان شده.

در نخستين آيه مورد بحث به پنج وصف ديگر از اوصاف جمال و جلال او اشاره شده است.

نخست از مساله خالقيت سخن مى‏گويد و مى‏فرمايد:" او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد" (هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ‏).

مساله" خلقت در شش روز" هفت مرتبه در قرآن مجيد ذكر شده است كه نخستين مرتبه در آيه ۵۴ اعراف، و آخرين مورد آن همين آيه مورد بحث (آيه ۴ حديد) مى‏باشد.

همانگونه كه قبلا نيز گفته‏ايم منظور از" يوم" (روز) در اين آيات روز معمولى نيست، بلكه منظور از آن" دوران" است خواه اين دوران كوتاه باشد، و يا طولانى هر چند ميليونها سال به طول انجامد، و اين تعبيرى است كه در لغت عرب و زبانهاى ديگر نيز به كار مى‏رود، مثلا مى‏گويند امروز نوبت فلان جمعيت است كه حكومت كنند و فردا نوبت ديگران يعنى دوران آنها.

البته براى خداوند هيچ مانعى نداشت كه تمام عالم را در يك لحظه بيافريند، ولى مسلما اگر چنين بود كمتر عظمت و قدرت و علم آفريدگار ظاهر مى‏گشت‏ ولى هنگامى كه آن را در طى ميلياردها سال در دورانهاى مختلف و چهره‏هاى گوناگون طبق برنامه‏هاى منظم و حساب شده بيافريند دلائل آشكارترى بر قدرت و حكمت او دربر خواهد داشت.

بعلاوه اين تدريجى بودن سرمشقى است براى تدريجى بودن سير تكاملى انسان و عدم عجله و شتاب در رسيدن به اهداف مختلف.

سپس به مساله حكومت و تدبير جهان پرداخته، مى‏افزايد:" خداوند بعد از آفرينش جهان بر تخت قدرت قرار گرفت" (ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ‏).

سپس شاخه ديگرى از علم بى‏پايانش را بيان كرده، مى‏افزايد:" آنچه را در زمين نفوذ مى‏كند، آنچه از آن برمى‏آيد، و آنچه از آسمان نازل مى‏شود، و آنچه به آسمان بالا مى‏رود، همه را مى‏داند، و از همه با خبر است" (يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها).

و بالآخره در چهارمين و پنجمين توصيف روى نقطه حساسى تكيه كرده، مى‏فرمايد:" او با شماست هر جا كه باشيد" (وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ‏).

" و چون چنين است او به آنچه انجام مى‏دهيد بصير و بينا است" (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۰۳-۳۰۷

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۶ دقیقه


حدید، آیه۱۱

مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيم

كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالى كه به او ارزانى داشته انفاق كند) تا خداوند آن را براى او چندين برابر كند؟ و براى او پاداش پرارزشى است‏

 قرض الحسنه

آيه مورد بحث باز هم براى تشويق در مورد" انفاق فى سبيل اللَّه" از تعبير جالب ديگرى استفاده كرده، مى‏گويد:" كيست كه به خدا قرض نيكويى دهد و از اموالى كه به او بخشيده است انفاق نمايد، تا آن را براى او چندين برابر كند؟ و براى او پاداش فراوان و پر ارزشى است" (مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ‏).

راستى تعبير عجيبى است خدايى كه بخشنده تمام نعمتها است، و همه ذرات وجود ما لحظه به لحظه از درياى بى پايان فيض او بهره مى‏گيرد و مملوك او است، ما را صاحبان اموال شمرده، و در مقام گرفتن وام از ما برآمده، و بر خلاف وامهاى معمولى عين همان مقدار باز پس مى‏دهند، او چندين برابر، گاه صدها و گاه هزار برابر، بر آن اضافه مى‏كند و علاوه بر اينها وعده" اجر كريم" كه پاداشى است عظيم كه جز خدا نمى‏داند نيز مى‏دهد.

قرض به خدا، انفاقى است كه با چند برابر در قيامت پس داده مى‏شود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حسن» آمده است، يعنى فورى پرداخت شود، بى‏منّت باشد، قبل از سؤالِ سائل باشد، در حدّ وفور باشد، براى كارهاى مفيد و لازم باشد.

قرض الحسنه بركاتى دارد: كاهش كدورت و افزايش محبّت، حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از ورشكستگى آنان، اصلاح ساختار اقتصادى جامعه، جلوگيرى از رواج ربا، كنترل حرص و بخل، تعديل ثروت، رشد فرهنگ تعاون.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۲۱- تفسير نور، ج‏۹، ص: ۴۶۲

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۹ دقیقه


حدید، آیه ۱۶

أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تخشَعَ قُلُوبهمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحقّ وَ لَا يَكُونُواْ كاَلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيهمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبهمْ  وَ كَثِيرٌ مِّنهُْمْ فَاسِقُون

آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده است خاشع گردد؟! و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد؛ و بسيارى از آنها گنهكارند!

اهمیت خشوع قلب برای خدا

بعد از ذكر آن همه انذارهاى كوبنده و هشدارهاى بيدارگر در آيات گذشته و بيان سرنوشت دردناك منافقان و كافران در قيامت در نخستين آيه مورد بحث به صورت يك نتيجه‏گيرى مى‏فرمايد:" آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى افراد با ايمان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد.

و همانند كسانى نباشند كه در گذشته كتاب آسمانى به آنها داده شد (مانند يهود و نصارى) سپس در ميان آنها و پيامبران فاصله افتاد، عمرهاى طولانى يافتند و خدا را فراموش كردند و قلبهاى آنها قساوت پيدا كرد، و بسيارى از آنها فاسق و گنهكار بودند" (أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ‏)

" تخشع" از ماده" خشوع" به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر حقيقت مهم يا شخص بزرگى به انسان دست مى‏دهد.

روشن است ياد خداوند اگر در عمق جان قرار گيرد و همچنين شنيدن آياتى كه بر پيامبر ص نازل شده است هر گاه به درستى تدبر شود بايد مايه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤمنان را در اينجا سخت ملامت مى‏كند كه چرا در برابر اين امور خاشع نمى‏شوند؟، و چرا همچون بسيارى از امتهاى پيشين گرفتار غفلت و بيخبرى شده‏اند؟ همان غفلتى كه نتيجه آن قساوت دل و همان قساوتى كه ثمره آن فسق و گناه است! آيا تنها به ادعاى ايمان قناعت كردن و از كنار اين مسائل مهم به سادگى گذشتن و تن به زندگى مرفه سپردن، در ناز و نعمت زيستن، و پيوسته مشغول عيش و نوش بودن با ايمان سازگار است؟! جمله" طال عليهم الامد" (زمان بر آنها طولانى شد) ممكن است اشاره به فاصله زمانى ميان آنها و پيامبرانشان باشد، و يا طول عمر و درازى آرزوها، و يا عدم نزول عذاب الهى در زمان طولانى، و يا همه اينها چرا كه هر يك مى‏تواند عاملى براى غفلت و قساوت و آن هم سببى براى فسق و گناه گردد.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۴۰

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان:۷ دقیقه


حدید، آیه ۱۸-۱۹

إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ(۱۸)

مردان و زنان انفاق كننده، و آنها كه (از اين راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (اين قرض الحسنه) براى آنان مضاعف مى‏شود و پاداش پرارزشى دارند

وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَئكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ  وَ الشهدَاءُ عِندَ رَبهّمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ  وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بايَاتِنَا أُوْلَئكَ أَصحابُ الجحِيمِ(۱۹)

كسانى كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صدّيقين و شهدا نزد پروردگارشانند؛ براى آنان است پاداش (اعمال) شان و نور (ايمان) شان؛ و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنها دوزخيانند.

 پاداش مضاعف انفاق‌کنندگان

آیه شریفه به مساله انفاق كه از ميوه‏هاى شجره ايمان و خشوع است پرداخته، و همان تعبيرى را كه در آيات قبل خوانديم با اضافاتى تكرار مى‏كند و مى‏فرمايد:" مردان و زنانى كه در راه خدا انفاق كنند، و آنها كه از اين طريق به خداوند قرض الحسنه دهند، خداوند آن را مضاعف و چند برابر كرده و براى آنها پاداش پر ارزشى است" (إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ‏)

در ادامه مى‏افزايد:" كسانى كه ايمان به خدا و رسولان او آوردند آنها صديقين و شهدا نزد پروردگارشان هستند" (وَ الَّذِينَ‏ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ‏).

خداوند مؤمنان راستين را در اينجا به دو وصف توصيف مى‏كند:

نخست وصف" صديق" و ديگرى" شهيد"، و اين نشان مى‏دهد كه منظور از مؤمنان در آيه مورد بحث مقام بالايى از ايمان است، و الا يك مؤمن عادى چگونه مى‏تواند اين دو وصف را به خود اختصاص دهد؟ سپس مى‏افزايد:" براى آنهاست پاداش اعمالشان و نور ايمانشان" (لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ‏).

اين تعبير سربسته اشاره به پاداش عظيم و نور فوق العاده آنهاست.

و در پايان مى‏فرمايد:" اما كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند اصحاب دوزخند" (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ‏).

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۴۳-۳۴۴

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۳ دقیقه

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۴ دقیقه

 


حدید، آیه ۲۰

اعْلَمُواْ أَنَّمَا الحيَوةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لهوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرُ  بَيْنَكُمْ وَ تَكاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ  كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعجبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثم يهيجُ فَترئهُ مُصْفَرًّا ثم يَكُونُ حُطَامًا  وَ فىِ الاخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ  وَ مَا الحيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُور

بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشك مى‏شود بگونه‏اى كه آن را زردرنگ مى‏بينى؛ سپس تبديل به كاه مى‏شود! و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاى الهى؛ و (به هر حال) زندگى دنيا چيزى جز متاع فريب نيست!

 ویژگی‌های پنج‌گانه زندگی دنیا

در ادامه آیات گذشته از آنجا كه حب و علاقه دنيا سرچشمه هر گناه و" راس كل خطيه" است در این آيه ترسيم گويايى از وضع زندگى دنيا و مراحل مختلف، و انگيزه‏هاى حاكم بر هر مرحله را ارائه داده، مى‏گويد:" بدانيد زندگى دنيا تنها بازى، و سرگرمى، و تجمل پرستى، و تفاخر در ميان شما، و افزون‏طلبى در اموال و فرزندان است" (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ).

به اين ترتيب" غفلت" و" سرگرمى" و" تجمل"" تفاخر" و" تكاثر" دورانهاى پنجگانه عمر آدمى را تشكيل مى‏دهند.

نخست" دوران كودكى" است كه زندگى در هاله‏اى از غفلت و بيخبرى و لعب و بازى فرو مى‏رود.

سپس مرحله" نوجوانى" فرا مى‏رسد، و سرگرمى جاى بازى را مى‏گيرد، و در اين مرحله انسان به دنبال مسائلى است كه او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدى دور دارد.

مرحله سوم مرحله" جوانى" و شور و عشق و تجمل پرستى است.

از اين مرحله كه بگذرد مرحله چهارم فرا مى‏رسد و احساسات" كسب مقام و فخر" در انسان زنده مى‏شود.

و سرانجام به مرحله پنجم مى‏رسد و در اين مرحله به فكر افزايش مال و نفرات و جمع ثروت مى‏افتد.

مراحل نخستين تقريبا بر حسب سنين عمر مشخص است ولى مراحل بعد در افراد كاملا متفاوت مى‏باشد، و بعضى از آنها، مانند مرحله تكاثر اموال، تا پايان عمر ادامه دارد، هر چند بعضى معتقدند كه هر دوره‏اى از اين دوره‏هاى پنجگانه هشت سال از عمر انسان را مى‏گيرد، و مجموعا به چهل سال بالغ مى‏گردد، و هنگامى كه به اين سن رسيد شخصيت انسان تثبيت مى‏گردد.

سپس با ذكر يك مثال آغاز و پايان زندگى دنيا را در برابر ديدگان انسانها مجسم ساخته، مى‏فرمايد:" همانند بارانى است كه از آسمان نازل مى‏شود، و چنان زمين را زنده مى‏كند كه گياهانشان زارعان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشك مى‏گردد، به گونه‏اى كه آن را زرد رنگ مى‏بينى، سپس درهم شكسته و خرد و تبديل به كاه مى‏شود"! (كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً)

سپس به بازده عمر و نتيجه و محصول نهايى آن پرداخته مى‏افزايد:" اما در سراى آخرت از دو حال خارج نيست: يا عذاب شديد است و يا مغفرت و رضا و خشنودى او" (وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ‏).

و سرانجام آيه را با اين جمله پايان مى‏دهد:" و زندگى دنيا جز متاع غرور و فريب چيزى نيست"! (وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ).

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۵۱-۳۵۴

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۹ دقیقه


حدید، آیه ۲۲

مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ أَنفُسِكُمْ إِلَّا فىِ كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرأَهَا  إِنَّ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِير

هيچ مصيبتى (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است!

 معلوم‌بودن همه رویدادها در علم خدا

در ادامه آیات پیشین براى تاكيد بيشتر در زمينه عدم دلبستگى به دنيا، و شاد نشدن به اقبال آن، و غمگين نگشتن به ادبار آن، مى‏افزايد:" هيچ مصيبتى در زمين و در وجود شما واقع نمى‏شود مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه شما و زمين را بيافرينيم در كتاب (لوح محفوظ) ثبت است، و اين امر براى خداوند آسان است" (ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي‏ أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ).

آرى مصائبى كه در زمين رخ مى‏دهد همچون زلزله‏ها و سيلها و طوفانها و آفات مختلف، و همچنين مصائبى كه در نفوس انسانها واقع مى‏شود مانند مرگ و ميرها، و انواع حوادث دردناكى كه دامان انسان را مى‏گيرد همه آنها از قبل مقدر شده است، و در لوح محفوظ ثبت است.

ولى بايد توجه داشت كه مصائبى كه در اين آيه به آن اشاره شده، تنها مصائبى است كه به هيچوجه قابل اجتناب نيست و مولود اعمال انسانها نمى‏باشد (و به تعبير ديگر حصر در اينجا حصر اضافى است).

مصائبى كه دامنگير انسان مى‏شود بر دو گونه است: مصائبى است كه مجازات و كفاره گناهان او است و اين مصائب بسيارند، ظلمها، بيدادگريها، خيانتها، انحرافات و ندانم كاريها و امثال آن سرچشمه بسيارى از مصائب خود ساخته ما است.

ولى بخشى از مصائب است كه ما هيچگونه نقشى در آنها نداريم و به صورت‏ يك امر حتمى و اجتناب ناپذير دامان فرد يا جامعه‏اى را مى‏گيرد، حساب اين دو از هم جدا است، و لذا بسيارى از انبياء، و اولياء و صلحاء گرفتار اينگونه مصائب مى‏شدند، اين مصائب فلسفه دقيقى دارد كه در بحثهاى خداشناسى و عدل الهى و مساله آفات و بلاها به آن اشاره كرده‏ايم.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۳، ص: ۳۶۲-۳۶۳

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

مدت زمان: ۹ دقیقه