♦ جزء بیست و چهارم ♦

 

 

زمر، آیه ۵۳

قُلْ يَاعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم

بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

 

 امید به رحمت خدا(لاتقنطوا)

به دنبال تهديدهاى مكررى كه در آيات گذشته در مورد مشركان و ظالمان آمده بود در اين آيات راه بازگشت را توأم با اميدوارى به روى همه گنهكاران‏ مى‏گشايد زيرا هدف اصلى از همه اين امور تربيت و هدايت است نه انتقام‏جويى و خشونت، با لحنى آكنده از نهايت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مى‏فرمايد:" به آنها بگو اى بندگان من كه بر خودتان اسراف و ستم كرده‏ايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏بخشد" كه او بخشنده و مهربان است (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً).

دقت در تعبيرات اين آيه نشان مى‏دهد كه از اميدبخش‏ترين آيات قرآن مجيد نسبت به همه گنهكاران است، شمول و گستردگى آن به حدى است كه طبق روايتى امير مؤمنان على ع فرمود: در تمام قرآن آيه‏اى وسيعتر از اين آيه نيست" ( ما فى القرآن آية اوسع من‏ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا ...).

دليل آن نيز روشن است زيرا:

۱- تعبير به" يا عبادى" (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.

۲- تعبير به" اسراف" به جاى" ظلم و گناه و جنايت" نيز لطف ديگرى است.

۳- تعبير به" عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ‏" كه نشان مى‏دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏گردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مى‏گويد اينهمه بر خود ستم مكن! ۴- تعبير به" لا تقنطوا" (مايوس نشويد) با توجه به اينكه" قنوط" در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از" لطف الهى" نوميد گردند.

۵- تعبير" مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ‏" بعد از جمله" لا تقنطوا" تاكيد بيشترى بر اين‏ خير و محبت مى‏باشد.

۶- هنگامى كه به جمله" إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ‏" مى‏رسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه" الذنوب" (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى‏گيرد سخن اوج مى‏گيرد و درياى رحمت مواج مى‏شود.

۷- هنگامى كه" جميعا" به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مى‏شود اميدوارى به آخرين مرحله مى‏رسد.

۸ و ۹- توصيف خداوند به" غفور" و" رحيم" كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمى‏گذارد.

آرى به همين دليل آيه فوق گسترده‏ترين آيات قرآن است كه شمول آن هر گونه گناه را در بر مى‏گيرد، و نيز به همين دليل از اميدبخش‏ترين آيات قرآن مجيد محسوب مى‏شود.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۹، ص: ۴۹۹-۴۵۰

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۴ دقیقه


زمر، آیه ۶۰

وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلىَ اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ  أَ لَيْسَ فىِ جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبرِينَ(۶۰)

و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مى‏بينى كه صورتهايشان سياه است؛ آيا در جهنّم جايگاهى براى متكبّران نيست؟!

 

 روسیاهی مشرکان در روز قیامت

از آنجا كه در آيات گذشته سخن از مشركان دروغپرداز و مستكبرى بود كه‏ در روز قيامت از كرده خود پشيمان مى‏شوند و تقاضاى بازگشت به اين جهان مى‏كنند، تقاضايى بى‏حاصل و غير قابل قبول، در آيات مورد بحث در ادامه همين سخن مى‏گويد:" در روز قيامت كسانى را كه دروغ بر خدا بستند مى‏بينى كه صورتهايشان سياه است"! (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ).

سپس مى‏افزايد:" آيا در جهنم جايگاهى براى مستكبران نيست"؟! (أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ‏).

روسياهى دروغگويان در قيامت نشانه ذلت و خوارى و رسوايى آنها است، و چنان كه مى‏دانيم عرصه قيامت عرصه بروز اسرار نهان و تجسم اعمال و افكار انسان است، آنها كه در اين دنيا قلبهايى سياه و تاريك داشتند، و اعمالشان نيز همچون افكارشان تيره و تار بود، در آنجا اين حال درونى آنها به برون منتقل مى‏شود، و چهره‏هايشان تاريك و سياه خواهد بود.

و به تعبير ديگر: در قيامت ظاهر و باطن يكى مى‏شود، و صورتها به رنگ دلها درمى‏آيد، كه قلبى تاريك دارند صورتى تاريك خواهند داشت، و آنها كه قلبهايشان نورانى است صورتهايشان نيز چنين است.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۹، ص: ۵۱۷

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۳ دقیقه


زمر، آیه ۶۲-۶۳

اللَّهُ خَالِقُ كُلّ‏شىَءٍ  وَ هُوَ عَلىَ‏ كلُ شىَءٍ وَكِيلٌ(۶۲)

خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است.

لَّهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بايَاتِ اللَّهِ أُوْلَئكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(۶۳)

كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست؛ و كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارانند.

 

 شرک؛ عامل خسران

آيه شریفه به مساله توحيد و مبارزه با شرك و گفتگوهايى را كه با مشركان داشته است اشاره دارد، مى‏فرمايد:" خداوند خالق همه چيز است و او حافظ و ناظر بر همه اشياء مى‏باشد" (اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ‏).

جمله اول اشاره به" توحيد خالقيت" است، جمله دوم اشاره به" توحيد ربوبيت".

اما مساله توحيد خالقيت چيزى است كه حتى مشركان غالبا به آن معترف بوده‏اند چنان كه در آيه ۳۸ همين سوره خوانديم كه" اگر از مشركان سؤال كنى چه كسى آسمان و زمين را آفريده است مى‏گويند اللَّه".

ولى آنها در توحيد ربوبيت گرفتار انحراف شده بودند، گاه حافظ و نگهبان و مدبر كارهاى خود را بتها مى‏دانستند و در مشكلات به آنها پناه مى‏بردند، قرآن با بيان فوق در واقع به اين حقيقت اشاره مى‏كند كه تدبير امور عالم و حفظ و نگهدارى آن به دست كسى است كه آن را آفريده، بنا بر اين در همه حال بايد به او پناه برد.

آيه بعد با ذكر توحيد مالكيت خداوند بحث توحيدى آيه قبل را تكميل كرده، مى‏گويد:" كليدهاى آسمانها و زمين از آن او است" (لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏).

" مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏" به معنى كليدهاى آسمانها و زمين مى‏باشد که اين تعبير معمولا كنايه از مالكيت و يا سلطه بر چيزى است لذا آيه فوق مى‏تواند هم اشاره به توحيد مالكيت خداوند بوده باشد، و هم توحيد تدبير و ربوبيت و حاكميت او بر عالم هستى.

به همين دليل بلافاصله بعد از اين جمله چنين نتيجه‏گيرى مى‏كند:" كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارند" (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ‏).

چرا كه منبع اصلى و سرچشمه واقعى همه خيرات و بركات را رها كرده و در بيراهه‏ها سرگردان شده‏اند، از كسى كه تمام كليدهاى آسمان و زمين به دست او است روى برتافته و به سراغ موجودات ناتوانى رفته‏اند كه مطلقا كارى از آنها ساخته نيست.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۹، ص: ۵۲۱-۵۲۴

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۶۲ و ۶۳)

مدت زمان: ۳ دقیقه


زمر، آیه ۶۸

وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَن فىِ الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ  ثم نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى‏ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُون

و در «صور» دميده مى‏شود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مى‏ميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مى‏شود، ناگهان همگى به پا مى‏خيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.

 

 مرگ و حیات مجدد همه موجودات به فرمان خدا

در آخرين آيات بحث گذشته سخن از قيامت در ميان آمد، در آيه مورد بحث همين مساله را با ذكر بسيارى از خصوصيات تعقيب مى‏كند، نخست از پايان دنيا شروع كرده، مى‏فرمايد:" و در صور دميده مى‏شود، تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند مى‏ميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد (وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ‏).

" سپس بار ديگر در صور دميده مى‏شود، ناگهان همگى بپا مى‏خيزند و در انتظار حساب و جزا و سرنوشت خويشند"! (ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ‏).

از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه در پايان جهان و آغاز رستاخيز دو حادثه ناگهانى رخ مى‏دهد: در حادثه اول همه موجودات زنده فورا مى‏ميرند، و در حادثه دوم كه با فاصله‏اى صورت مى‏گيرد همه انسانها ناگهان زنده مى‏شوند، و بپا مى‏خيزند و در انتظار حسابند.

قرآن مجيد از اين دو حادثه به عنوان" نفخ صور" تعبير كرده است كه تعبير كنايى زيبايى است از حوادث ناگهانى و همزمان‏.

اين تعبير ضمنا بيانگر سهولت امر است و نشان مى‏دهد كه خداوند بزرگ با يك فرمان كه به سادگى دميدن در يك شيپور است اهل آسمان و زمين را مى‏ميراند و با يك فرمان كه آنهم شبيه به" شيپور رحيل و حركت" است همه را زنده مى‏كند.

از مجموع اين آيات استفاده مى‏شود كه در پايان جهان صيحه عظيمى اهل آسمانها و زمين را مى‏ميراند و اين" صيحه مرگ" است.

و در آغاز رستاخيز با صيحه و فرياد عظيمى همه زنده مى‏شوند، و بپا مى‏خيزند، و اين" فرياد حيات و زندگى" است.

اما اين دو فرياد دقيقا چگونه است؟ چه اثرى در صيحه اول، و چه تاثيرى در صيحه دوم است؟ جز خدا كسى نمى‏داند.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۹، ص: ۵۳۴

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۴ دقیقه


 

زمر، آیه ۷۱-۷۲

وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلىَ‏ جَهَنَّمَ زُمَرًا  حَتىَّ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءَايَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَاذَا  قَالُواْ بَلىَ‏ وَ لَكِنْ حَقَّتْ كلمَةُ الْعَذَابِ عَلىَ الْكَفِرِينَ(۷۱)

و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده مى‏شوند؛ وقتى به دوزخ مى‏رسند، درهاى آن گشوده مى‏شود و نگهبانان دوزخ به آنها مى‏گويند: «آيا رسولانى از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند؟!» مى‏گويند: «آرى، (پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت كرديم!) ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلّم شده است.

قِيلَ ادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا  فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبرِينَ(۷۲)

به آنان گفته مى‏شود: «از درهاى جهنّم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد؛ چه بد جايگاهى است جايگاه متكبّران!»

 فرستادگان کافران به جهنم به فرمان خدا

اين آيات نيز هم چنان بحثهاى معاد را ادامه مى‏دهند، و آنچه را به صورت‏ اجمال در آيات گذشته در مورد پاداش و كيفر مؤمنان و كافران آمده به طور تفصيل بيان مى‏كند.

نخست از دوزخيان شروع مى‏كند و مى‏گويد:" آنها كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مى‏شوند"! (وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ زُمَراً).

چه كسانى كه آنها را مى‏رانند؟ فرشتگان عذاب كه مامورند آنها را تا مقابل درهاى دوزخ ببرند.

تعبير به" زمر" به معنى گروه اندك، نشان مى‏دهد كه آنها در دسته‏هاى كوچك و پراكنده به سوى جهنم رانده مى‏شوند.

سپس مى‏افزايد:" اين امر ادامه پيدا مى‏كند تا هنگامى كه به دوزخ مى‏رسند در اين موقع درهاى دوزخ گشوده مى‏شود و نگهبانان دوزخ از روى ملامت به آنها مى‏گويند: آيا پيامبرانى از شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند"؟! (حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا)

آنها با يك جمله كوتاه و دردآلود به آنها پاسخ داده" مى‏گويند:

آرى پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند و به قدر كافى انذار كردند، ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلم شد" و عذاب او دامان ما را گرفت (قالُوا بَلى‏ وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ‏).

اين گفتگوى كوتاه در آستانه جهنم پايان مى‏گيرد" به آنها گفته مى‏شود از درهاى جهنم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد، چه بد جايگاهى است جايگاه متكبران"؟! (قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‏) درهاى جهنم چنان كه قبلا هم اشاره كرده‏ايم ممكن است به معنى درهايى باشد كه بر حسب اعمال انسانها تنظيم شده است و هر گروهى را به تناسب عمل خود به دوزخ مى‏برند، همانگونه كه درهاى بهشت نيز چنين است‏

جالب اينكه فرشتگان عذاب از ميان تمام اوصاف رذيله انسان كه او را به دوزخ مى‏برد روى مساله" تكبر" تكيه مى‏كنند، اشاره به اينكه سرچشمه‏ اصلى كفر و انحراف و گناه بيش از همه كبر و غرور و عدم تسليم در برابر حق است آرى كبر است كه پرده‏هاى ضخيم بر چشم انسان مى‏افكند و او را از ديدن چهره تابناك محروم مى‏سازد.

در روايتى از امام صادق و امام باقر ع مى‏خوانيم:

لا يدخل الجنة من فى قلبه مثقال ذرة من كبر: كسى كه به مقدار ذره‏اى از كبر در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمى‏شود"!

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۹، ص: ۵۴۹-۵۵۱

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(آیات ۷۰-۷۲)

مدت زمان: ۱۰ دقیقه


زمر، آیه ۷۳-۷۴

وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا  حَتىَّ إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لهمْ خَزَنَتها سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَلِدِينَ(۷۳)

و كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مى‏شوند؛ هنگامى كه به آن مى‏رسند درهاى بهشت گشوده مى‏شود و نگهبانان به آنان مى‏گويند: «سلام بر شما! گوارايتان باد اين نعمتها! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد!»

وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ  فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَمِلِينَ(۷۴)

آنها مى‏گويند: «حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه به وعده خويش درباره ما وفا كرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد كه هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ چه نيكوست پاداش عمل كنندگان!»

 روانه شدن مؤمنان به بهشت به فرمان خدا

اين آيات كه آخرين آيات سوره" زمر" است هم چنان بحثهاى مربوط به معاد را ادامه مى‏دهد، و چون در آيات پيشين سخن از چگونگى ورود كافران به جهنم بود در اينجا سخن از چگونگى ورود مؤمنان پرهيزگار در بهشت است، تا به قرينه مقابله مسائل روشنتر و آشكارتر گردد.

نخست مى‏گويد:" كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مى‏شوند" (وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً).

" زمر" كه به معنى گروه كوچك است نشان مى‏دهد كه بهشتيان در گروه‏هاى مختلف كه نشانگر سلسله مراتب مقامات معنوى آنهاست به سوى بهشت مى‏روند.

" تا اينكه آنها به بهشت مى‏رسند در حالى كه درهاى آن از قبل براى آنها گشوده شده است، و در اين هنگام خازنان و نگهبانان بهشت، آن فرشتگان رحمت به آنها مى‏گويند: سلام بر شما! گوارا باد اين نعمتها برايتان، داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد"! (حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ‏)

اينجاست كه خازنان بهشت به آنها مى‏گويند" سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ‏"

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۹، ص: ۵۴۹-۵۵۶

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۷۳)

مدت زمان: ۳  دقیقه

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۷۴)

مدت زمان: ۲  دقیقه


غافر: آیه ۱-۳

حم(۱)

تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ(۲)

اين كتابى است كه از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است.

غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِى الطَّوْلِ  لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ  إِلَيْهِ الْمَصِيرُ(۳)

خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست.

 حقانیت معارف قرآن

در آغاز اين سوره نيز به" حروف مقطعه" برخورد مى‏كنيم‏.

در آيه بعد همانگونه كه روش قرآن است بعد از ذكر" حروف مقطعة" سخن از عظمت مقام" قرآن" به ميان مى‏آورد، اشاره به اينكه اين كتاب با اينهمه عظمت از حروف ساده الفبا تركيب يافته، بنائى چنان عظيم از مصالحى چنين كوچك، و اين خود دليل بر اعجاز آن است.

مى‏فرمايد:" اين كتابى است كه از سوى خداوند قادر دانا نازل شده است"

آيه بعد خدا را به پنج وصف ديگر از صفات بزرگش كه بعضى اميد آفرين و بعضى خوف آفرين است توصيف كرده، مى‏گويد:" خداوندى كه گناهان را مى‏آمرزد (غافِرِ الذَّنْبِ‏).

" توبه‏ها را مى‏پذيرد" (قابِلِ التَّوْبِ‏)

" مجازاتش شديد است" (شَدِيدِ الْعِقابِ‏).

" نعمتش فراوان است" (ذِي الطَّوْلِ‏)

" خداوندى كه معبودى جز او نيست" (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

" و بازگشت همه شما به سوى او است" (إِلَيْهِ الْمَصِيرُ).

آرى كسى كه واجد اين اوصاف است فقط او شايسته عبوديت است و مالك پاداش و كيفر.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۹-۱۰

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۹  دقیقه


غافر، آیه ۵۵-۵۶

فَاصْبر إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشىِ وَ الْابْكَرِ(۵۵)

پس (اى پيامبر!) صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حقّ است، و براى گناهت استغفار كن، و هر صبح و شام تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور!

إِنَّ الَّذِينَ يجدِلُونَ فىِ ءَايَتِ اللَّهِ بِغَير سُلْطَنٍ أَتَئهُمْ  إِن فىِ صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبرْ مَّا هُم بِبَلِغِيهِ  فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ  إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ(۵۶)

كسانى كه در آيات خداوند بدون دليلى كه براى آنها آمده باشد ستيزه‏جويى مى‏كنند، در سينه‏هايشان فقط تكبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد، پس به خدا پناه بر كه او شنوا و بيناست!

وعده پیروزی پیامبر بر مجادله‌کنندگان متکبر

سه دستور مهم به پيامبر اسلام ص مى‏دهد كه در حقيقت دستوراتى است عمومى و همگانى هر چند مخاطب شخص پيامبر ص است.

نخست مى‏گويد:" صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حق است" (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ‏).

در برابر عناد و لجاجت دشمنان و كارشكنى آنان صبر كن.

در مقابل نادانى جمعى از دوستان و سستى و سهل‏انگارى و احيانا آزار آنان صبر كن.

و در برابر تمايلات نفس و هوسهاى سركش و خشم و غضب نيز شكيبايى نما.

خلاصه كليد پيروزى تو در تمام زمينه‏ها صبر و استقامت است.

بدان كه وعده خداوند در مورد پيروزى تو و امتت تخلف ناپذير است، اين ايمان به حقانيت وعده الهى تو را در مسيرت دلگرم و پر استقامت مى‏كند، و تحمل ناملايمات را بر تو و مؤمنان آسان مى‏سازد.

در دستور دوم مى‏فرمايد:" و براى گناهت استغفار كن" (و استغفر لذنبك).

مسلم است پيامبر بخاطر مقام عصمت مرتكب گناهى نمى‏شد، ولى چنان كه گفته‏ايم اين گونه تعبيرات در قرآن مجيد در مورد پيغمبر اسلام ص و ساير انبياء ع اشاره به گناهان نسبى است، چرا كه گاهى اعمالى كه در مورد افراد عادى عبادت و حسنات است در مورد انبياى بزرگ گناه محسوب مى‏شود چرا كه" حسنات الأبرار سيئات المقربين".

در آخرين دستور مى‏فرمايد:" تسبيح و حمد پروردگارت را هر عصر و صبح بجا آور" (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ).

اين سه دستور جامع در زمينه خودسازى و آمادگى براى پيروزيها در سايه لطف الهى است، و اين زاد و توشه‏اى است در مسير وصول به اهداف بزرگ.

قبل از هر چيز تحمل و شكيبايى در برابر شدائد و موانع، سپس پاك ساختن صفحه دل از زنگار گناه و از هر گونه آلودگى، و بعد آراستن آن با ياد پروردگار، آراستنى كه تسبيح و حمد به معنى منزه دانستن خداوند از هر گونه عيب و نقص و ستايش او بر هر حسن و كمال را شامل مى‏گردد.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۱۳۳-۱۳۵

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۵۵)

مدت زمان: ۱۱  دقیقه

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۵۶)

مدت زمان: ۴  دقیقه

 


غافر، آیه ۵۹-۶۰

إِنَّ السَّاعَةَ لاتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَ لَاكِنَّ أَكْثر النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ(۵۹)

روز قيامت به يقين آمدنى است، و شكّى در آن نيست؛ ولى اكثر مردم ايمان نمى آورند!

وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكم  إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ(۶۰)

پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبّر مى‏ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏شوند!»

 حتمی‌بودن عذاب کافران متکبر

در آيه مورد بحث با قاطعيت و صراحت خبر از وقوع قيامت مى‏دهد مى‏گويد:" ساعت (روز قيامت) به طور مسلم خواهد آمد، و شك و ترديدى در آن نيست، ولى اكثر مردم ايمان نمى‏آورند" (إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ‏).

از آنجا كه در آيات گذشته تهديداتى نسبت به افراد بى‏ايمان و متكبر و مغرور آمده بود، در اين آيات آن را با لطف و مهربانى مى‏آميزد، و آغوش رحمتش را به روى توبه كنندگان مى‏گشايد، نخست مى‏گويد:" پروردگار شما گفته است كه مرا بخوانيد تا دعاى شما را اجابت كنم" (وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏).

از آيه فوق چند نكته استفاده مى‏شود:

۱- دعا كردن محبوب الهى و خواست خود او است.

۲- بعد از دعا وعده اجابت داده شده است، ولى مى‏دانيم اين وعده وعده‏اى است مشروط، و نه مطلق، دعائى به هدف اجابت مى‏رسد كه شرائط لازم در" دعا" و" دعا كننده" و" مطلبى كه مورد تقاضا" است جمع باشد.

۳- دعا خود يك نوع عبادت است‏.

و در ذيل آيه تهديد شديدى نسبت به كسانى كه از دعا كردن ابا دارند كرده، مى‏گويد:" كسانى كه از عبادت من استكبار مى‏ورزند به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مى‏شوند" (إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ‏)

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۱۴۲-۱۴۶

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۵۹)

مدت زمان: ۵  دقیقه

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۶۰)

مدت زمان: ۷  دقیقه


غافر، آیه۶۰

وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكمُ‏ْ  إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِين‏

پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبّر مى‏ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏شوند!»

 استجابت دعا

از آنجا كه در آيات گذشته تهديداتى نسبت به افراد بى‏ايمان و متكبر و مغرور آمده بود، در اين آيات آن را با لطف و مهربانى مى‏آميزد، و آغوش رحمتش را به روى توبه كنندگان مى‏گشايد، نخست مى‏گويد:" پروردگار شما گفته است كه مرا بخوانيد تا دعاى شما را اجابت كنم" (وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏).

از آيه فوق چند نكته استفاده مى‏شود:

۱- دعا كردن محبوب الهى و خواست خود او است.

۲- بعد از دعا وعده اجابت داده شده است، ولى مى‏دانيم اين وعده وعده‏اى است مشروط، و نه مطلق، دعائى به هدف اجابت مى‏رسد كه شرائط لازم در" دعا" و" دعا كننده" و" مطلبى كه مورد تقاضا" است جمع باشد.

۳- دعا خود يك نوع عبادت است‏.

و در ذيل آيه تهديد شديدى نسبت به كسانى كه از دعا كردن ابا دارند كرده، مى‏گويد:" كسانى كه از عبادت من استكبار مى‏ورزند به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مى‏شوند" (إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ‏)

روايات متعددى كه از پيغمبر گرامى اسلام ص و ساير پيشوايان بزرگ ع نقل شده اهميت دعا را كاملا روشن مى‏سازد:

۱- در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام ص آمده است:

الدعاء هو العبادة:" دعا عبادت است‏"

۲- يكى از يارانش سؤال كرد ما تقول فى رجلين دخلا المسجد جميعا كان احدهما اكثر صلاة، و الآخر دعاء فايهما افضل؟ قال كل حسن:" چه مى‏فرمايى در باره دو نفر كه هر دو وارد مسجد شدند يكى نماز بيشترى بجا آورد، و ديگرى دعاى بيشترى، كداميك‏ از اين دو افضلند؟

فرمود: هر دو خوبند.

سؤال كننده مجددا عرض كرد: قد علمت، و لكن ايهما افضل؟:" مى‏دانم هر دو خوبند ولى كداميك افضل است".

امام فرمود: اكثرهما دعاء، اما تسمع قول اللَّه تعالى‏ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ‏:

" آن كس كه بيشتر دعا مى‏كند افضل است، مگر سخن خداوند متعال را نشنيده‏اى كه مى‏فرمايد: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏ ...

سپس افزود هى العبادة الكبرى:" دعا عبادت بزرگ است"

۳- در حديث ديگرى از امام باقر ع نقل شده است كه در جواب اين سؤال كه كدام عبادت افضل است؟ فرمود:

ما من شى‏ء افضل عند اللَّه من ان يسئل و يطلب مما عنده، و ما احد ابغض الى اللَّه عز و جل ممن يستكبر عن عبادته، و لا يسئل ما عنده:

" چيزى نزد خدا افضل از اين نيست كه از او تقاضا كنند و از آنچه نزد او است بخواهند، و هيچكس مبغوض‏تر و منفورتر نزد خداوند از كسانى كه از عبادت او تكبر مى‏ورزند و از مواهب او تقاضا نمى‏كنند نيست"!

۴- در روايتى از امام صادق ع آمده است:" مقاماتى نزد خداوند است كه راه وصول به آن تنها دعاست:"

۵- در بعضى از روايات دعا كردن حتى از تلاوت قرآن هم افضل شمرده شده، چنان كه از پيامبر ص و امام باقر ع و امام صادق ع نقل شده كه فرمودند:الدعاء افضل من قراءة القران‏

در يك تحليل كوتاه مى‏توان به عمق مفاد اين احاديث رسيد، زيرا دعا از يك سو انسان را به شناخت پروردگار (معرفة اللَّه) كه برترين سرمايه هر انسان است دعوت مى‏كند.

" نكته مهمى" كه در پايان اين بحث فشرده لازم است ياد آورى شود اينكه دعا طبق روايات اسلامى مخصوص مواردى است كه تلاشها و كوششهاى انسان اثرى نبخشد، و يا به تعبير ديگر آنچه انسان در توان دارد انجام دهد، و بقيه را از خدا بخواهد.

بنا بر اين اگر انسان دعا را جانشين تلاش و كوشش كند قطعا مستجاب نخواهد شد.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۱۴۶-۱۵۳

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۶۰)

مدت زمان: ۷  دقیقه


فصلت، آیه ۲۶

وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لهاذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَوْاْ فِيهِ لَعَلَّكمُ تَغْلِبُون‏

كافران گفتند: «گوش به اين قرآن فراندهيد؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال كنيد، شايد پيروز شويد!»

 تلاش کافران برای جلوگیری از استماع قرآن

به تناسب بحثهايى كه در باره بعضى اقوام پيشين، قوم عاد و ثمود، در آيات گذشته آمد، و نيز به تناسب همنشينان بد سيرتى كه حقايق را در نظر انسان وارونه جلوه مى‏دهند، آيات مورد بحث گوشه‏اى از انحراف و بد انديشى مشركان عصر پيامبر ص را مجسم مى‏سازد.

در بعضى از روايات آمده است كه هر گاه پيامبر ص در مكه صداى خود را به تلاوت قرآن مجيد و كلمات شيرين و جذاب و پر محتواى خداوند بلند مى‏كرد مشركان مردم را از او دور مى‏كردند، و مى‏گفتند: سوت و صفير بكشيد، و صدا را به شعر بلند كنيد تا سخنان او را نشنوند!

قرآن مجيد در آيات فوق به اين معنى اشاره كرده، مى‏گويد:" كافران گفتند: گوش به اين قرآن فرا ندهيد و به هنگام تلاوت آن لغو و باطل سر دهيد و جنجال كنيد تا غالب شويد"! (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ‏).

اين يك روش قديمى براى مبارزه در برابر نفوذ حق است كه امروز نيز به صورت گسترده‏تر و خطرناكترى ادامه دارد كه براى منحرف ساختن افكار مردم‏ و خفه كردن صداى مناديان حق و عدالت، محيط را آن چنان پر از جنجال مى‏كنند، كه هيچكس صداى آنها را نشنود.

گاه با جار و جنجال و سوت و صفير.

گاه با داستانهاى خرافى و دروغين.

گاه با افسانه‏هاى عشقى و هوس‏انگيز

و از همه بدتر اينكه گاه بحثهاى بيهوده‏اى در ميان دانشمندان يك قوم مطرح مى‏كنند و چنان آنها را به قيل و قال در باره آن وا مى‏دارند كه هر گونه مجال تفكر در مسائل بنيادى از آنها گرفته شود.

ولى آيا مشركان توانستند با اين اعمالشان بر قرآن غلبه كنند؟ نه! آنها و شيطنتهايشان بر باد رفت، و قرآن روز به روز گسترده‏تر و پربارتر شد و در سراسر جهان درخشيدن گرفت.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۲۶۴-۲۶۵

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیات ۲۶-۲۸)

مدت زمان: ۹  دقیقه


فصلت، آیه۴۲

لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَينْ‏ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ  تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيد

كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است!

 عدم تحریف قرآن

به توصيف مهم و گويايى در باره عظمت اين كتاب آسمانى پرداخته مى‏گويد:" هيچگونه باطلى، نه از پيش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمى‏آيد"! (لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ‏).

چرا كه" از سوى خداوند حكيم و حميد نازل شده است" (تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ).

خداوندى كه افعالش روى حكمت و در نهايت كمال و درستى است و لذا شايسته هر گونه حمد و ستايش مى‏باشد.

در تفسير جمله" لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ‏ ..." مفسران سخنان بسيار گفته‏اند كه جامعتر از همه آنها اين است" هيچگونه باطل، از هيچ نظر، و از هيچ طريق، به سراغ قرآن نمى‏آيد" يعنى:

نه تناقضى در مفاهيم آن است.

نه چيزى از كتب و علوم پيشين بر ضد آن مى‏باشد، و نه اكتشافات علمى آينده با آن مخالفت خواهد داشت.

نه كسى مى‏تواند حقايق آن را ابطال كند، و نه در آينده منسوخ مى‏گردد.

نه در معارف و قوانين و اندرزها و خبرهايش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا كشف مى‏شود.

نه آيه و حتى كلمه‏اى از آن كم شده، و نه چيزى بر آن افزون مى‏شود، و به تعبير ديگر دست تحريف كنندگان از دامان بلندش كوتاه بوده و هست.

در حقيقت اين آيه تعبير ديگرى است از آيه ۹ سوره حجر:" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏":" ما قرآن را نازل كرديم و ما حافظ آنيم"

از آنچه گفتيم چنين مى‏توان نتيجه گرفت كه جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ‏" (نه از پيش رو و نه از پشت سر) كنايه از همه جانبه بودن است، يعنى از هيچ سو و از هيچ طرف و ناحيه، بطلان و فساد به سراغ اين كتاب بزرگ نيامده، و نخواهد آمد

جمله آخر آيه (تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ) در حقيقت دليل روشن و گويايى است براى عدم راه يابى باطل در هيچ شكل و صورت به قرآن مجيد، زيرا باطل به سخنى راه مى‏يابد كه از شخصى صادر شده است.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۲۹۸-۲۹۹

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۹  دقیقه


فصلت، آیه۴۶

مَّنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ  وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا  وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّمٍ لِّلْعَبِيد

كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست؛ و هر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى‏كند!

بازگشت نتیجه اعمال به انسان

در آیه يك قانون كلى را كه قرآن بارها روى آن تاكيد كرده در ارتباط با اعمال انسانها بيان مى‏كند، كه تكميلى است بر بحث گذشته در زمينه بهره‏گيرى مؤمنان از قرآن، و محروم ماندن افراد بى‏ايمان از اين سرچشمه فيض الهى.

مى‏فرمايد:" هر كسى عمل صالحى انجام دهد نفعش براى خود او است،

و هر كسى بدى كند به خويشتن بدى كرده، و پروردگار تو به بندگان هرگز ظلم و ستم نمى‏كند" (مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).

بنا بر اين اگر آنها به اين كتاب و اين آئين بزرگ ايمان نياورند نه بخداوند زيانى مى‏رسانند، و نه به تو، چرا كه خوبيها و بديها همه به صاحبانش باز مى‏گردد و آنها هستند كه ميوه شيرين يا تلخ اعمال خويش را مى‏چينند.

گناه و سلب نعمت‏

امير مؤمنان على ع مى‏فرمايد:

و ايم اللَّه! ما كان قوم قط فى غض نعمة من عيش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان اللَّه ليس بظلام للعبيد:

" به خدا سوگند هيچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد مگر به واسطه گناهانى كه مرتكب شدند، زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى‏دارد"! سپس افزود:

و لو ان الناس حين تنزل بهم النقم، و تزول عنهم النعم، فزعوا الى ربهم بصدق من نياتهم، و وله من قلوبهم، لرد عليهم كل شارد و اصلح لهم كل فاسد:

" هر گاه مردم موقعى كه بلاها نازل مى‏شود، و نعمتهاى الهى از آنها سلب مى‏گردد، با صدق نيت رو به درگاه خدا آورند، و با قلبهايى آكنده از عشق و محبت به خدا از او درخواست حل مشكل كنند، خداوند آنچه را از دستشان رفته به آنها باز مى‏گرداند، و هر گونه فسادى را براى آنها اصلاح مى‏كند "(نهج البلاغه خطبه ۱۸۸)

و از اين بيان رابطه گناهان با سلب نعمتها به خوبى آشكار مى‏شود.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۲۰، ص: ۳۰۸۳۱۰

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۵  دقیقه