♦ جزء نوزدهم ♦

 

 

فرقان، آیه ۳۰

وَ قَالَ الرَّسُولُ يَارَبّ‏إِنَّ قَوْمِى اتخذُواْ هَاذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا

و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند».

 

 مهجور بودن قرآن

از آنجا كه در آيات گذشته انواع بهانه‏جوئيهاى مشركان لجوج و افراد بى- ايمان مطرح شده بود، نخستين آيه مورد بحث، ناراحتى و شكايت پيامبر اسلام ص را در پيشگاه خدا از كيفيت برخورد اين گروه با قرآن بازگو مى‏كند، مى‏گويد:

" پيامبر به پيشگاه خدا عرضه داشت:" پروردگارا! اين قوم من قرآن را ترك گفتند و از آن دورى جستند" (وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً)

اين سخن و اين شكايت پيامبر ص امروز نيز هم چنان ادامه دارد، كه از گروه عظيمى از مسلمانان به پيشگاه خدا شكايت مى‏برد كه اين قرآن را به دست فراموشى سپردند، قرآنى كه رمز حيات است و وسيله نجات، قرآنى كه عامل پيروزى و حركت و ترقى است، قرآنى كه مملو از برنامه‏هاى زندگى مى‏باشد، اين قرآن را رها ساختند و حتى براى قوانين مدنى و جزائيشان دست گدايى به سوى ديگران دراز كردند!

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۷۶

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان:  ۱۰  دقیقه

 


 

فرقان، آیه۴۸

وَ هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرَا بَين يَدَىْ رَحْمَتِهِ  وَ أَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا

او كسى است كه بادها را بشارتگرانى پيش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاك‏كننده نازل كرديم ...

 

طاهر و مطهر بودن آب

بعد از بيان اين مواهب عظيم كه از اساسى‏ترين پايه‏هاى زندگى انسانها است به موهبت بسيار مهم ديگرى پرداخته مى‏فرمايد:" او كسى است كه بادها را بشارتگرانى پيش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاك كننده نازل كرديم" (وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً).

نقش بادها به عنوان پيش‏قراولان نزول رحمت الهى بر كسى پوشيده نيست چرا كه اگر آنها نبودند هرگز قطره بارانى بر سرزمين خشكى نمى‏باريد

قابل توجه اينكه در اينجا" ماء" (آب) توصيف به" طهور" شده است كه صيغه مبالغه از طهارت و پاكيزگى است، و به خاطر همين معنى مفهوم آن پاك بودن و پاك كردن است، يعنى آب هم ذاتا پاك است و هم اشياء آلوده را پاك مى‏كند اما غير از آب، بسيارى از اشياء پاكند، ولى هرگز نمى‏توانند آلوده‏اى را پاك كنند.

و به هر حال آب علاوه بر خاصيت حياتبخشى، خاصيت فوق العاده مهم پاك كننده را دارد،

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۱۱۶-۱۱۷

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان:  ۳  دقیقه

 


فرقان، آیه۵۳

وَ هُوَ الَّذِى مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَاذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَ هَاذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنهَمَا بَرْزَخًا وَ حِجْرًا محَّْجُورًا

او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد؛ يكى گوارا و شيرين، و ديگر شور و تلخ؛ و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويى هر يك به ديگرى مى‏گويد:) دور باش و نزديك نيا!

 

 مرج البحرین(مظهر قدرت خدا)

آیه به استدلال بر عظمت خداوند از طريق بيان نعمتهاى او در نظام آفرينش مى‏پردازد، و به تناسب بيان نزول قطرات حياتبخش باران كه در آيات قبل گذشت اشاره به مخلوط نشدن آبهاى شيرين و شور كرده مى‏فرمايد:" او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد، يكى گوارا و شيرين و ديگرى شور و تلخ، و در ميان آنها برزخى قرار داد، گويى هر يك از آنها به ديگرى مى‏گويد: دور باش و نزديك شدن تو به من حرام است"! (وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً).

اين آيه يكى ديگر از مظاهر شگفت‏انگيز قدرت پروردگار را در جهان آفرينش ترسيم مى‏كند كه چگونه يك حجاب نامرئى، و حائل ناپيدا در ميان درياى شور و شيرين قرار مى‏گيرد و اجازه نمى‏دهد آنها با هم آميخته شوند.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۱۲۴

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان:  ۳  دقیقه

 


فرقان، آیه۵۹

الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فىِ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلىَ الْعَرْشِ  الرَّحْمَانُ فَسَْلْ بِهِ خَبِيرًا

همان (خدايى) كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز [شش دوران‏] آفريد؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است؛ از او بخواه كه از همه چيز آگاه است!

 

 خلقت آسمان و زمین در۶روز

قدرت پروردگار در پهنه جهان هستى است و توصيف ديگرى است از اين تكيه‏گاه مطمئن، مى‏فرمايد:" او كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را در ميان اين دو است در شش روز (شش دوران) آفريد" (الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ‏).

" سپس بر عرش قدرت قرار گرفت"، و به تدبير عالم پرداخت (ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ‏).

كسى كه داراى اين قدرت وسيع است مى‏تواند متوكلان بر خود را در برابر هر خطر و حادثه‏اى حفظ كند، كه هم آفرينش جهان به وسيله او بوده و هم اداره و رهبرى و تدبير آن در اختيار ذات پاك او است.

ضمنا آفرينش جهان به صورت تدريجى اشاره‏اى به اين واقعيت است كه خدا در هيچ كارى عجله ندارد، اگر دشمنان تو را سريعا مجازات نمى‏كند براى همين است كه به آنها ميدان و مهلت مى‏دهد تا به اصلاح خويش بپردازند

و در پايان آيه اضافه مى‏كند" او خداوند رحمان است" (الرَّحْمنُ‏).

كسى كه رحمت عامش همه موجودات را در برگرفته، و مطيع و عاصى و مؤمن و كافر از خوان نعمت بى دريغش بهره مى‏گيرند.

اكنون كه خدايى دارى بخشنده و قادر و توانا،" اگر چيزى مى‏خواهى از او بخواه كه از خواست همه بندگانش آگاه است" (فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً).

در حقيقت اين جمله نتيجه مجموع بحثهاى گذشته است كه مى‏گويد به آنها اعلام كن كه من از شما پاداش نمى‏خواهم و بر خدايى توكل كن كه جامع اينهمه صفات است، هم قادر است، هم رحمن، هم خبير است و هم آگاه، حال كه چنين است هر چه مى‏خواهى از او بخواه.

درباره آفرينش جهان در شش روز، در قرآن شش مرتبه سخن به ميان آمده است. مراد از شش روز، يا شش دوره ومرحله و يا مدّتى برابر شش روز طبيعى مى‏باشد

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۱۳۵ -تفسير نور، ج‏۶، ص: ۲۷۴

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان: ۳  دقیقه

 


شعراء، آیه۸۳-۸۹

رَبّ هَبْ لىِ حُكْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِينَ(۸۳)

پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق كن! (۸۳)

وَ اجْعَل لى لِسَانَ صِدْقٍ فىِ الاخِرِينَ(۸۴)

و براى من در ميان امّتهاى آينده، زبان صدق (و ذكر خيرى) قرار ده! (۸۴)

وَ اجْعَلْنىِ مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ(۸۵)

و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان! (۸۵)

وَ اغْفِرْ لِأَبىِ إِنَّهُ كاَنَ مِنَ الضَّالِّينَ(۸۶)

و پدرم [عمويم‏] را بيامرز، كه او از گمراهان بود! (۸۶)

وَ لَا تخزِنىِ يَوْمَ يُبْعَثُونَ(۸۷)

و در آن روز كه مردم برانگيخته مى‏شوند، مرا شرمنده و رسوا مكن! (۸۷)

يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُون(۸۸)

در آن روز كه مال و فرزندان سودى نمى‏بخشد، (۸۸)

إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيم(۸۹)

مگر كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد!» (۸۹)

 

 دعاهای حضرت ابراهیم

روز رستاخيز روزى است كه هيچ مال و فرزندى سودى نمى‏دهد" (يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ‏).

در حقيقت اين دو سرمايه مهم زندگى دنيا، اموال و نيروهاى انسانى در آنجا كمترين نتيجه‏اى براى صاحبانش نخواهد داشت، و به طريق اولى ساير سرمايه‏هاى اين جهان كه در رتبه‏هاى بعد از اين دو قرار دارند سودى نخواهد بخشيد.

سپس به عنوان استثناء بر اين سخن مى‏افزايد:" مگر كسى كه به حضور خدا بيايد در حالى كه قلب سليم (سالم از هر گونه شرك و كفر و آلودگى به گناه) داشته باشد" (إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ‏).

و به اين ترتيب تنها سرمايه نجاتبخش در قيامت، قلب سليم است‏

در اينجا دعاهاى ابراهيم و تقاضاهاى او از پيشگاه خدا شروع مى‏شود، گويى پس از دعوت آن قوم گمراه به سوى پروردگار، و بيان جلوه‏هاى ربوبيت او در عالم هستى يكباره از آنها بريده و رو بدرگاه خدا مى‏آورد و هر چه مى‏خواهد از او مى‏خواهد تا به قوم بت‏پرست نشان دهد هر چه براى دنيا و آخرت مى‏خواهيد بايد از او بطلبيد ضمنا تاكيد ديگرى است بر ربوبيت مطلقه خداوند.

نخستين تقاضايى كه از پيشگاهش مى‏كند اين است:" پروردگارا! به من علم و دانش و حق بينى مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق كن" (رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ‏).

در اينجا نخست مقام" حكم" مى‏خواهد، و سپس" ملحق شدن به صالحان".

صالحان".

" حكم" و" حكمت" از يك ريشه است‏ اما به نظر مى‏رسد كه" حكم" مفهومى برتر از" حكمت" داشته باشد، يعنى آگاهى توأم با آمادگى براى اجرا، و به تعبير ديگر قدرت بر داورى صحيح كه خالى از هوا- پرستى و خطا باشد.

آرى ابراهيم ع قبل از هر چيز از خدا" شناخت عميق و صحيح" توأم با حاكميت تقاضا مى‏كند، چرا كه هيچ برنامه عملى بدون چنين زير بنائى امكان پذير نيست.

و به دنبال آن ملحق شدن به صالحين را از خدا تقاضا مى‏كند كه اشاره به جنبه‏هاى عملى و به اصطلاح" حكمت عملى" است، در مقابل تقاضاى قبل كه ناظر به" حكمت نظرى" بود.

بعد از اين دو تقاضا، درخواست مهم ديگرى با اين عبارت مى‏كند:" خداوندا براى من در ميان امتهاى آينده لسان صدق و ذكر خير قرار ده" (وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ‏).

آن چنان كن كه ياد من در خاطره‏ها بماند و خط و برنامه من در ميان آيندگان ادامه يابد،" اسوه" و الگويى باشم كه به من اقتدا كنند، و پايه‏گذار مكتبى باشم كه بوسيله آن راه تو را بياموزند، و در خط تو حركت كنند.

سپس افق ديد خود را از اين دنيا برگرفته و متوجه سراى جاودانه آخرت مى‏كند و به دعاى چهارمى پرداخته چنين مى‏گويد:" خداوندا مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده" (وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ‏).

بهشتى كه نعمتهاى معنوى و مادى در آن موج مى‏زند، نعمتهايى كه نه زوالى دارد، و نه ملالى، نعمتهايى كه براى ما زندانيان جهان دنيا حتى قابل درك نيست نه از مغزهايمان گذشته و نه چشمهايمان ديده و نه گوشهايمان شنيده است!.

در پنجمين دعا نظرش را متوجه عموى گمراهش كرده و طبق وعده‏اى كه به او قبلا داده بود كه من براى تو استغفار مى‏كنم چنين مى‏گويد:" خداوندا! پدرم (عمويم) را بيامرز كه او از گمراهان بود" (وَ اغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ‏).

سرانجام ششمين و آخرين دعاى خود را كه آن هم پيرامون روز بازپسين است اين چنين به پيشگاه خدا عرضه مى‏دارد:" خداوندا مرا در روزى كه مردم برانگيخته مى‏شوند رسوا مكن" (وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ‏).

اين تعبير از ناحيه ابراهيم ع، علاوه بر اينكه درس و سرمشقى است براى ديگران، نشانه نهايت احساس مسئوليت و اعتماد بر لطف پروردگار است.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۲۶۱-۲۶۸

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۸۳)

مدت زمان:  ۶  دقیقه

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۸۴ و ۸۵)

مدت زمان:  ۷  دقیقه

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه۸۶-۸۹)

مدت زمان:  ۱۰  دقیقه

 


شعراء، آیه۲۱۴

وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِين

و خويشاوندان نزديكت را انذار كن!

 

 انذار

" خويشاوندان نزديكت را انذار كن، و از شرك و مخالفت فرمان پروردگار بترسان" (وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ‏)

بدون شك براى دست زدن به يك برنامه انقلابى گسترده بايد از حلقه‏هاى كوچكتر و فشرده‏تر شروع كرد، و چه بهتر اينكه پيامبر ص نخستين دعوت‏ خود را از بستگانش شروع كند كه هم سوابق پاكى او را بهتر از همه مى‏شناسند و هم پيوند محبت خويشاوندى نزديك ايجاب مى‏كند كه به سخنانش بيش از ديگران گوش فرا دهند، و از حسادتها و كينه‏توزيها و انتخاب موضع خصمانه، دورترند.

بعلاوه اين امر نشان مى‏دهد كه پيامبر ص هيچگونه مداهنه و سازشكارى با هيچكس ندارد حتى بستگان مشرك خود را از دعوت به سوى توحيد و حق و عدالت استثنا نمى‏كند.

به هنگامى كه اين آيه نازل شد، پيغمبر گرامى اسلام ص براى اجراى اين فرمان برنامه‏اى ترتيب داد كه شرح آن را در نكات همين آيات به خواست خدا مى‏خوانيد.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۳۶۷

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۲۱۴-۲۱۷)

مدت زمان:  ۱۲  دقیقه

 


شعراء، آیه۲۱۵

وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِين

و بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏كنند بگستر!

 

 خفض جناح

با محبت و تواضع از مؤمنانى كه پيروى تو مى‏كنند استقبال كن،" و بال و پر خود را براى آنها بگستر" (وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‏).

اين تعبير زيبا كنايه از تواضع توأم با محبت و مهر و ملاطفت است، همانگونه كه پرندگان هنگامى كه مى‏خواهند به جوجه‏هاى خود اظهار محبت كنند، بالهاى خود را گسترده و پائين آورده و آنان را زير بال و پر مى‏گيرند، تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون مانند و هم از تشتت و پراكندگى حفظ شوند، پيامبر ص نيز مامور است مؤمنان راستين را زير بال و پر خود بگيرد.

اين تعبير پر معنى دقايق مختلفى را در مورد محبت با مؤمنان بيان مى‏كند كه با كمى دقت روشن مى‏شود.

ضمنا ذكر اين جمله بعد از مساله انذار و بيم دادن بيانگر اين واقعيت است كه اگر يك جا به خاطر مسائل تربيتى تكيه بر خشونت و بيم شده است بلافاصله‏ تكيه بر محبت و مهر و عاطفه مى‏شود تا از اين دو معجون مناسبى فراهم گردد.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۵، ص: ۳۶۸

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( آیه ۲۱۴-۲۱۷)

مدت زمان:  ۱۲  دقیقه

 


نمل، آیه۳۴

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً  وَ كَذَالِكَ يَفْعَلُون

گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى‏كشند، و عزيزان آنجا را ذليل مى‏كنند؛ (آرى) كار آنان همين گونه است!

 

 جنگ، عامل نابودی شهرها

" إفساد قريه‏ها" به معناى تخريب و آتش زدن و ويران كردن بناهاى آن است و" إذلال عزيزان اهل قريه"، اين است كه آنان را بكشند و اسير كنند و تبعيد نمايند، يا به ايشان زور بگويند.

و خلاصه: بعد از مشورتش(ملکه سبا) با درباريان خود به طورى كه از اين دو آيه استفاده مى‏شود نظرش اين شد كه در باره سليمان تحقيق بيشترى كند و كسى را نزد او بفرستد كه از حال او و مظاهر نبوت و سلطنتش اطلاعاتى به دست آورده، برايش بياورد، تا او به يكى از دو طرف جنگ يا تسليم رأى دهد.

و از ظاهر كلام درباريان، كه كلام خود را با جمله‏" نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ" آغاز كردند، برمى‏آيد كه آنان ميل داشتند جنگ كنند و چون ملكه هم همين را فهميده بود لذا نخست شروع كرد از جنگ مذمت كردن، در آخر رأى خود را ارائه داد، اول گفت:" إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها ..." يعنى، جنگ عاقبتى ندارد، مگر غلبه يكى از دو طرف و شكست طرف ديگر، يعنى فساد قريه‏ها و شهرها و ذلت عزيزان آن و چون چنين است، نبايد بدون تحقيق اقدام به جنگ كرد، بايد نيروى خود را با نيروى دشمن بسنجيم، اگر تاب نيروى او را نداشتيم، تا آنجا كه راهى به صلح و سلم داريم اقدام به جنگ نكنيم، مگر اينكه راه، منحصر به جنگ باشد و نظر من اين است كه هديه‏اى براى او بفرستيم، ببينيم فرستادگان ما چه خبرى مى‏آورند، آن وقت تصميم به يكى از دو طرف جنگ يا صلح بگيريم.

منبع: الميزان في تفسير القرآن، ج‏۱۵، ص: ۳۶۰

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

مدت زمان:  ۲  دقیقه