♦ جزء چهاردهم

حجر، آیه۹

ما قرآن را نازل كرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!

  

حفظ

 

به دنبال بهانه‏جوئيهاى كفار و حتى استهزاى آنها نسبت به پيامبر ص و قرآن كه در آيات گذشته آمده بود، در آيه مورد بحث يك واقعيت بزرگ و پر اهميت را به عنوان دلدارى به پيامبر از يك سو و اطمينان خاطر همه مؤمنان راستين از سوى ديگر بيان مى‏كند و آن اينكه:

" ما اين قرآن را كه مايه تذكر است نازل كرديم، و ما به طور قطع آن را حفظ خواهيم كرد" (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏).

چنان نيست كه اين قرآن بدون پشتوانه باشد، و آنها بتوانند آفتاب وجودش را با گل بپوشانند و يا نور و شعاعش را با پف كردن خاموش كنند كه اين چراغى است كه ايزد آن را برافروخته است، و اين آفتابى است كه غروب و افول نخواهد داشت.

اين گروه اندك و ناتوان كه سهل است، اگر همه جباران و زورمندان و سياستمداران ستمگر و انديشمندان منحرف و رزم‏آوران جهان دست به دست هم بدهند كه نورش را خاموش كنند، توانايى نخواهند داشت، چرا كه خداوند حفظ و پاسدارى از آن را به عهده گرفته است.

حق اين است كه، خداوند طبق ظاهر آيه فوق وعده داده كه آن را از هر نظر حفظ و پاسدارى كند: محافظت از هر گونه تحريف و محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطه‏هاى دشمنان وسوسه‏گر.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۷-تفسير نور، ج‏۴، ص: ۴۴۳

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(حجر، آیه۹)

مدت زمان:  ۱۱  دقیقه

 


 

♦ حجر، آیه۸۸

(بنا بر اين،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادّى)، كه به گروه‏هايى از آنها [كفّار] داديم، ميفكن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگين مباش! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنين فرود آر!

  

تواضع

 

و به دنبال بيان موهبت بزرگ به پیامبر (ص)، چهار دستور مهم به پيامبر ص مى‏دهد، نخست مى‏گويد،" هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى كه به گروه‏هايى از كفار داده‏ايم ميفكن" (لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ‏)

اين نعمتهاى مادى نه پايدارند، نه خالى از درد سر، حتى در بهترين حالاتش نگاهدارى آن سخت مشكل است، بنا بر اين چيزى نيست كه چشم تو را به سوى خود جلب كند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) كه خدا به تو داده است، قابل اهميت باشد، سپس اضافه مى‏كند" هرگز به خاطر اين مال و ثروت و نعمتهاى مادى كه در دست آنهاست، غمگين مباش" (وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ‏).

در حقيقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمتهاى مادى است، و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محروميت از آنست.

دستور سومى كه به پيامبر مى‏دهد در زمينه تواضع و فروتنى و نرمش در برابر مؤمنان است مى‏فرمايد:" بالهاى خود را براى مؤمنان بگستر و پائين بياور" (وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ‏).

اين تعبير كنايه زيبايى از تواضع و محبت و ملاطفت است همانگونه كه پرندگان به هنگامى كه مى‏خواهند نسبت به جوجه‏هاى خود اظهار محبت كنند آنها را زير بال و پر خود مى‏گيرند، و هيجان‏انگيزترين صحنه عاطفى را مجسم مى‏سازند، آنها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ مى‏كنند و از پراكندگى نگه مى‏دارند! در حقيقت اين تعبير كنايى فشرده كوتاه مطالب فراوانى را در خود نهفته دارد!.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۳۱-۱۳۲

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(حجر، آیه ۸۸)

مدت زمان:  ۱۰  دقیقه

 

 

♦ حجر، آیه۹۸

(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبيح و حمد گو! و از سجده كنندگان باش!

  

تسبیح

 

در ادامه خطاب به پیامبر(ص) خداوند می فرماید که ولى ناراحت مباش براى زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان" به تسبيح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاكش سجده كن" (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ‏)! چرا كه اين تسبيح خداوند اولا اثرات بد گفتار آنها را از دلهاى مشتاقان اللَّه مى‏زدايد، و از آن گذشته به تو نيرو و توان مى‏بخشد، نور و صفا مى‏دهد، روشنايى و جلا مى‏آفريند، پيوندت را با خدا محكم مى‏كند، اراده‏ات را نيرومند مى‏سازد، و به تو قدرت تحمل بيشتر و جهاد پى‏گيرتر و قدم را سختر مى‏بخشد.

لذا در روايات از ابن عباس مى‏خوانيم: هنگامى كه پيامبر (ص) غمگين مى‏شد به نماز برمى‏خاست و" آثار اين حزن و اندوه را در نماز از دل مى‏شست‏.

پ تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۴۲
 

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(حجر، آیات ۹۷ الی ۹۹)

مدت زمان:  ۹  دقیقه

 


 

♦ حجر، ایه۹۹

و پروردگارت را عبادت كن تا يقين [مرگ‏] تو فرا رسد!

  

عبادت

 

خداوند در آخرین آیه شریفه سوره حجر، بیان می دارد که دست از عبادت پروردگارت در تمام عمر بر مدار" و همواره او را بندگى كن تا يقين فرا رسد" (وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ‏).

معروف و مشهور در ميان مفسران اين است كه منظور از" يقين" در اينجا همان مرگ است و به اين جهت مرگ، يقين ناميده شده كه يك امر مسلم است، و انسان در هر چيز شك كند در مرگ نمى‏تواند ترديد به خود راه دهد.

و يا اينكه به هنگام مرگ پرده‏ها كنار مى‏رود و حقايق در برابر چشم انسان آشكار مى‏شود، و حالت يقين براى او پيدا مى‏گردد.

مى‏دانيم انسان موجودى است كه بالاترين استعداد تكامل را دارد، از نقطه عدم آغاز به حركت كرده، و به سوى بى‏نهايت هم چنان پيش مى‏رود و هرگز چرخ تكامل او (هر گاه در مسير باشد) متوقف نخواهد شد.

از طرفى مى‏دانيم عبادت مكتب عالى تربيت است، انديشه انسان را بيدار و فكر او را متوجه بى‏نهايت مى‏سازد، گرد و غبار گناه و غفلت را از دل و جان مى‏شويد، صفات عالى انسانى را در وجود او پرورش ميدهد، روح ايمان را تقويت و آگاهى و مسئوليت به انسان مى‏بخشد.

و به همين دليل ممكن نيست انسان لحظه‏اى در زندگى از اين مكتب بزرگ تربيتى بى‏نياز گردد، و آنها كه فكر مى‏كنند، انسان ممكن است به جايى برسد كه نيازى به عبادت نداشته باشد يا تكامل انسان را محدود پنداشته‏اند، و يا مفهوم عبادت را درك نكرده‏اند.

علامه طباطبائى در تفسير" الميزان" در اين زمينه بيانى دارد كه فشرده و خلاصه آن را ذيلا مى‏آوريم:" همه موجودات اين جهان به سوى تكامل مى‏روند، و نوع انسان تكاملش در دل اجتماع صورت مى‏گيرد، به همين دليل ذاتا اجتماعى آفريده شده است.

از طرفى اجتماع در صورتى مى‏تواند پرورش و تكامل انسان را تضمين كند كه داراى احكام و قوانين منظمى باشد، و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانين، امور خود را سامان دهند و از تصادمها پيشگيرى كنند و حدود مسئوليتها را مشخص نمايند.

و به تعبير ديگر اگر جامعه انسانى صالح گردد، افراد مى‏توانند به هدف نهايى خويش در آن برسند و اگر فاسد شود افراد از اين تكامل باز ميمانند.

اين احكام و قوانين، اعم از قوانين اجتماعى و يا عبادى، در صورتى مؤثر خواهد بود كه از طريق نبوت و وحى آسمانى گرفته شود.

اين را نيز مى‏دانيم كه احكام عبادى بخشى از اين تكامل فردى و اجتماعى را تشكيل مى‏دهد:

و از اينجا روشن مى‏شود، تا جامعه انسانى بر پا است و زندگى او در اين جهان ادامه دارد تكاليف الهى هم ادامه خواهد داشت، و بر چيده شدن بساط تكليف از انسان مفهومش فراموش كردن احكام و قوانين و نتيجه‏اش فساد مجتمع انسانى است!.

اين نكته نيز قابل توجه است كه اعمال نيك و عبادات سرچشمه حصول ملكات فاضله نفسانى است، و هنگامى كه اين اعمال به حد كافى انجام گرفت و آن ملكات فاضله در نفس انسان قوت يافت، آن ملكات نيز به نوبه خود سرچشمه اعمال نيك بيشتر و اطاعت و بندگى خدا خواهد شد.

و از اينجا روشن مى‏شود آنها كه گمان كرده‏اند هدف از تكليف، تكميل انسان است بنا بر اين هنگامى كه انسان به كمال خود رسيد، بقاء تكليف معنى ندارد مغالطه‏اى بيش نيست چرا كه اگر انسان دست از انجام تكاليف بردارد فورا جامعه رو به فساد خواهد گذاشت، و در چنان جامعه‏اى چگونه يك فرد كامل مى‏تواند زندگى كند و اگر با داشتن ملكات فاضله دست از عبادت و بندگى خدا بردارد مفهومش تخلف اين ملكات از آثار قطعى آنها است (دقت كنيد)

منبع: تفسير الميزان ج ۱۲، ص ۲۱۰- تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۴۶

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(حجر، آیات ۹۷ الی ۹۹)

مدت زمان:  ۹  دقیقه

 


 

♦ نحل، آیه۱۴

او كسى است كه دريا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد؛ و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد؛ و كشتيها را مى‏بينى كه سينه دريا را مى‏شكافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد؛ شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد!

  

نعمت دریا

 

آیه شریفه به سراغ بخش مهمی از نعمتهاى بى‏پايان خداوند در مورد انسانها یعنی درياها كه منبع بسيار مهم حيات و زندگى است آغاز مى‏كند می رود و مى‏گويد:

" و او كسى است كه درياها را براى شما تسخير كرد و به خدمت شما گمارد"

مى‏دانيم قسمت عمده روى زمين را درياها تشكيل مى‏دهند، و نيز مى‏دانيم نخستين جوانه حيات در درياها آشكار شده، و هم اكنون نيز دريا منبع مهمى براى ادامه حيات انسان و همه موجودات روى زمين است، و قرار دادن آن در خدمت بشر يكى از نعمتهاى بزرگ خدا است:

سپس به سه قسمت از منافع درياها اشاره كرده مى‏فرمايد:

" تا از آن گوشت تازه بخوريد"

گوشتى كه زحمت پرورش آن را نكشيده‏ايد تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقيانوسها پرورش داده و رايگان در اختيارتان گذارده است.

ديگر از منافع آن مواد زينتى است كه از درياها استخراج مى‏شود لذا اضافه مى‏كند:" تا از آن زينتى براى پوشيدن استخراج كنيد"

انسان مانند چهارپايان نيست كه ذوق نداشته باشد، بلكه يكى از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زيبايى تشكيل مى‏دهد كه سرچشمه پيدايش شعر و هنر اصيل و مانند آنها است.

بالآخره سومين نعمت دريا را حركت كشتى‏ها به عنوان يك وسيله مهم براى انتقال انسان و نيازمنديهاى او، ذكر مى‏كند، و مى‏فرمايد:" كشتى‏ها را مى‏بينى كه آبها را بر صفحه اقيانوسها مى‏شكافند"

صحنه‏اى كه در برابر سرنشينان كشتى به هنگام حركت بر صفحه اقيانوسها ظاهر مى‏شود چقدر ديدنى است" خدا اين نعمت را به شما داد تا از آن بهره گيريد و از فضل او در مسير تجارت خود از كشتى‏ها استفاده كنيد"

با توجه به اينهمه نعمت، حس شكرگزارى را در شما زنده كند" شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد"

توجه به اين نكته كه راههاى دريايى از جاده‏هاى خشكى بسيار وسيعتر، كم‏خرج‏تر و آماده‏تر است، و نيز توجه به اينكه كشتيهاى غول‏پيكر كه گاهى به عظمت يك شهر مى‏باشند، عظيمترين وسيله نقليه بشر را تشكيل مى‏دهند عظمت نعمت درياها را براى كشتيرانى واضحتر مى‏كند.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۸۲- ۱۸۱

 

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(نحل، آیه۱۴)

مدت زمان:   ۵  دقیقه

 


 

♦ نحل، آیه۱۵

و در زمين، كوه‏هاى ثابت و محكمى افكند تا لرزش آن را نسبت به شما بگيرد؛ و نهرها و راه‏هايى ايجاد كرد، تا هدايت شويد.

  

 نعمت کوه و رودها

پس از بيان نعمت درياها در آیات گذشته، در آیه شریفه به سراغ كوه‏هاى سخت و سنگين مى‏رود و مى‏گويد:" در زمين كوه‏هاى ثابت و مستقرى افكند تا از لرزش و حركت آن جلوگيرى كند، و به شما آرامش بخشد"

در گذشته نيز گفته‏ايم كوه‏ها از ريشه به هم پيوسته‏اند و همچون زرهى كره زمين را در بر گرفته‏اند، و اين سبب مى‏شود كه از لرزشهاى شديد زمين كه بر اثر فشار گازهاى درونى هر لحظه ممكن است رخ دهد تا حد زيادى جلوگيرى شود.

و از آنجا كه كوه‏ها يكى از مخازن اصلى آبها (چه به صورت برف و يخ و چه به صورت آبهاى درونى) مى‏باشند بلافاصله بعد از آن، نعمت وجود نهرها را بيان كرده، مى‏گويد" و براى شما نهرهايى قرار داديم"

و از آنجا كه وجود كوه‏ها ممكن است اين توهم را به وجود آورد كه بخشهاى زمين را از يكديگر جدا مى‏كند، و راهها را مى‏بندد، چنين اضافه مى‏كند" و براى شما راهها قرار داد تا هدايت شويد"

اين مساله قابل توجه است كه در ميان بزرگترين سلسله جبال دنيا غالبا بريدگيهايى وجود دارد كه انسان مى‏تواند راه خود را از ميان آنها پيدا كند، و كمتر اتفاق مى‏افتد كه اين كوه‏ها به كلى بخشهاى زمين را از هم جدا كنند.

منبع: حضرت على عليه السلام درباره كوهها مى‏فرمايد: خداوند، جنبش زمين را با سنگ‏هاى بزرگ و كوههاى استوار، پايدار نمود. بُن كوهها در جاى‏جاى آن فرو رفته و در سوراخ‏هاى آن خزيده است.

همان‏گونه كه اضطرابِ زمين، نياز به كوههاى عميق واستوار دارد، اضطرابِ ساكنان زمين نيز، نياز به انسان‏هاى استوار وخدايى دارد، تا مايه آرامش جامعه شوند. چنانكه در روايات آمده:

«جعلهم الله اركان الارض ان تميد باهلها»

خداوند اهل‏بيت پيامبر عليهم السلام را اركانِ زمين قرار داد تا اهل زمين را از اضطراب نجات دهند.

 

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۸۳- ۱۸۲، تفسير نور، ج‏۴، ص: ۵۰۱

 

 

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی( نحل، آیه۱۵)

مدت زمان:  ۵  دقیقه

 


 

♦ حجر، آیه۱۶

و (نيز) علاماتى قرار داد؛ و (شب هنگام) به وسيله ستارگان هدايت مى‏شوند.

  

نعمت ستارگان

 

در ادامه بیان نعمت دریا و کوه و اینکه در پایان آیه گذشته سخن از آن است که براى شما راهها قرار داد تا هدايت شويد، از آنجا كه راه بدون نشانه و علامت و راهنما، انسان را به مقصد نمى‏رساند بعد از ذكر نعمت" راه" به اين" نشانه‏ها" اشاره كرده مى‏گويد:

" و علاماتى قرار داد" (وَ عَلاماتٍ‏).

اين علامتها انواع زيادى دارد: شكل كوه‏ها و دره‏ها و بريدگيهاى آنها، فراز و نشيبهاى قطعات مختلف زمين، رنگ خاكها و كوه‏ها، و حتى چگونگى وزش بادها هر يك، علامتى براى پيدا كردن راههاست.

براى حركت در بيابان‏ها و پيدا كردن راهها، نياز به علائم داريم. علائم طبيعى در روز، و ستارگان در شب، كه خداوند در اين آيه به اين دو امر اشاره مى‏نمايد.

نه فقط براى شناخت راه از بيراهه، دربيابان‏ها، نياز به علامت داريم، بلكه براى شناخت حقّ از باطل نيز در لابلاى هوس‏ها و غرائز و طاغوت‏ها، به نشانه‏هاى روشن نيازمنديم.

براى اينكه بدانيم وجود اين علامات تا چه حد به رهروان كمك مى‏كند و آنها را از دور گشتن و گم شدن رهايى مى‏بخشد، كافى است وضع بعضى از بيابانهاى يك نواخت را كه در پاره‏اى از مناطق وجود دارد در نظر بگيريم كه عبور از آنها فوق العاده مشكل و خطرناك است، و چه بسيار كسانى كه از آنها رفتند و هيچگاه باز نگشتند، فكر كنيد اگر همه روى زمين اين چنين يك نواخت بود كوه‏ها به يك اندازه، دشتها يك رنگ، درها شبيه هم، آيا انسانها مى‏توانستند به آسانى راه خود را پيدا كنند؟! ولى از آنجا كه در پاره‏اى از اوقات در بيابانها، در شبهاى تاريك، يا هنگامى كه انسان شبانه در دل اقيانوسها سفر مى‏كند از اين علامات خبرى نيست، خداوند علامات آسمانى را به كمك فرستاده تا اگر در زمين علامتى نيست، از علامت آسمان استفاده كنند و گمراه نشوند! لذا اضافه مى‏كند" و بوسيله ستارگان، مردم هدايت مى‏شوند" (وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ‏).

 

منبع:تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۱۸۴- تفسير نور، ج‏۴، ص: ۵۰۲

 

 

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(حجر، آیه۱۶)

مدت زمان:  ۴  دقیقه

 


 

 

♦ نحل، آیه۷۰

خداوند شما را آفريد؛ سپس شما را مى‏ميراند؛ بعضى از شما به نامطلوب‏ترين سنين بالاى عمر مى‏رسند، تا بعد از علم و آگاهى، چيزى ندانند (و همه چيز را فراموش كنند)؛ خداوند دانا و تواناست!

  

 حالات انسان در دوران سالمندی

 

از آنجا كه در آيات گذشته بخشى از نعمتهاى مهم الهى و مواهب گوناگونى كه در جهان گياهان و حيوانات آفريده شده است بيان گرديد، تا از اين راه مردم به آفريننده اينهمه نعمتها و نظام دقيق آنها آشنا شوند، آيات مورد بحث نيز از طريق ديگرى مساله اثبات خالق يكتا را تعقيب مى‏كند و آن از طريق دگرگونى و تغييرات نعمتها است كه از اختيار انسان بيرون است و نشان مى‏دهد از ناحيه ديگرى مقدر مى‏شود.

نخست مى‏گويد:" خداوند شما را آفريد" (وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ‏).

" سپس روح شما را مى‏گيرد" و مرگتان فرا مى‏رسد (ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ‏).

هم حيات از ناحيه او است، و هم مرگ، تا بدانيد اين شما نيستيد كه آفريننده مرگ و حياتيد.

مقدار طول عمر شما نيز در اختيارتان نيست، بعضى در جوانى يا نزديك به پيرى از دنيا مى‏روند ولى" بعضى از شما به بالاترين و بدترين ساليان عمر يعنى نهايت پيرى باز مى‏گردند"

" و نتيجه اين عمر طولانى آن خواهد شد كه بعد از علم و دانش و آگاهى‏ چيزى نخواهد دانست" و همه را بدست فراموشى مى‏سپارد

درست مانند آغاز عمر و سنين كودكى كه يكپارچه نسيان بود و فراموشكارى و ناآگاهى، آرى" خداوند آگاه و قادر است"

همه قدرتها در اختيار او است و به هر مقدار كه صلاح بداند مى‏بخشد و به هر موقع كه لازم ببيند مى‏گيرد.

«أَرْذَلِ» از «رذل» به معناى پست و بى‏ارزش است. پست‏ترين دوران عمر، همان دورانى‏ است كه ضعف و فراموشى به حدّ اعلى مى‏رسد.

فراموشى دوران كهولت، مربوط به افراد عادّى است، وگرنه اولياى خدا نظير حضرت نوح و حضرت مهدى عليهما السلام كه براى مسئوليّتى عمر طولانى دارند، هرگز گرفتار غفلت و سستى و فراموشى نمى‏شوند.

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۳۱۱- تفسير نور، ج‏۴، ص: ۵۴۹

 

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(نحل، آیات ۶۷  الی ۷۱)

مدت زمان:  ۹  دقیقه

 


 

♦ نحل، آیه۷۱

خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر از نظر روزى برترى داد (چرا كه استعدادها و تلاشهايتان متفاوت است)! اما آنها كه برترى داده شده‏اند، حاضر نيستند از روزى خود به بردگانشان بدهند و همگى در آن مساوى گردند؛ آيا آنان نعمت خدا را انكار مى‏نمايند (كه شكر او را ادا نمى‏كنند)؟!

  

متفاوت بودن رزق انسان

 

درر آيه شریفه بیان می گردد که حتى روزى‏هاى شما بدست شما نيست،" اين خداوند است كه بعضى از شما را بر بعض ديگرى از نظر روزى برترى ميدهد"

" اما آنها كه برترى يافته‏اند به خاطر تنگ‏نظرى حاضر نيستند از آنچه در اختيار دارند به بندگان مملوك خود بدهند و آنها را در اموال خويش شريك سازند تا آنها نيز با شما مساوى گردند"

و از آنجاکه نبايد تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ايجاد جامعه طبقاتى گردد در پايان آيه مورد بحث مى‏فرمايد:" آيا آنها نعمت خدا را انكار مى‏كنند"

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۳۱۴

 

 

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(نحل، آیات ۶۷ الی ۷۱)

مدت زمان:  ۹  دقیقه

 


 

♦ نحل، آیه۷۸

و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد!

  

 ابزار درک انسان

 

قرآن به عنوان يك درس توحيد و خداشناسى به مساله نعمتهاى گوناگون پروردگار پرداخته، و در اين بخش از نعمتها، نخست به نعمت علم و دانش و ابزار شناخت اشاره كرده، مى‏گويد:" خداوند شما را از شكم مادران بيرون فرستاد در حالى كه هيچ نمى‏دانستيد"

البته در آن محيط محدود و تاريك و وابسته، اين جهل و بى‏خبرى قابل‏ تحمل بود، ولى به هنگامى كه در فراخناى اين عالم پهناور گام گذارديد، ديگر ادامه آن جهل امكان پذير نبود، لذا ابزار درك حقايق و شناخت موجودات، يعنى" گوش و چشم و عقل در اختيار شما گذارد"

تا اين نعمتهاى بزرگ را درك كنيد، و حس شكرگزارى شما در برابر بخشنده اينهمه موهبت تحريك گردد" شايد شكر او را بجاى آوريد"

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۳۳۵

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(نحل، آیات ۷۵ الی ۷۹)

مدت زمان:  ۸  دقیقه

 


 

خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى‏دهد؛ و از فحشا و منكر و ستم، نهى مى‏كند؛ خداوند به شما اندرز مى‏دهد، شايد متذكّر شويد!

  

احسان

 

اين آيه منشور جهانى اسلام است كه امام باقر عليه السلام آنرا در خطبه‏هاى نماز جمعه مى‏خواندند. و به گفته فيض كاشانى در تفسير صافى؛ اگر در قرآن همين يك آيه بود، كافى بود كه بگوييم: قرآن، «تبيان كل شى» است، اوامر و نواهى اين آيه در همه اديان بوده و هرگز نسخ نشده است.

در تعقيب آيه گذشته كه قرآن را بيانگر همه چيز مى‏شمرد، در اين آيات نمونه‏اى از جامعترين تعليمات اسلام در زمينه مسائل اجتماعى، و انسانى و اخلاقى بيان شده است.

در نخستين آيه به شش اصل مهم كه سه اصل، جنبه مثبت و مامور به، و سه اصل جنبه منفى و منهى عنه دارد، ديده مى‏شود.

در آغاز مى‏گويد:" خداوند فرمان به عدل و احسان مى‏دهد و (همچنين) بخشش به نزديكان" (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏).

عدل به معنى واقعى كلمه آنست كه هر چيزى در جاى خود باشد، بنا بر اين هر گونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق ديگران بر خلاف اصل عدل است.

مساله نيكى به نزديكان (إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏) در واقع بخشى از مساله احسان است با اين تفاوت كه احسان در كل جامعه است، وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ در خصوص خويشاوندان و بستگان كه جامعه كوچك محسوب مى‏شود

بعد از تكميل اين سه اصل مثبت به سه اصل منفى و منهى مى‏پردازد و مى‏گويد:" خداوند از فحشاء و منكر و بغى، نهى مى‏كند" (وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ‏).

" فحشاء" اشاره به گناهان پنهانى" منكر" اشاره به گناهان آشكار، و بغى، هر گونه تجاوز از حق خويش و ظلم و خود برتربينى نسبت به ديگران است.

خداوند با تعبيرهاى سه گانه فوق نسبت به طغيان اين غرائز، هشدار داده و با يك بيان جامع كه همه انحرافات اخلاقى را در بر مى‏گيرد به راه حق، هدايت نموده است.

و در پايان آيه، به عنوان تاكيد مجدد روى تمام اين اصول ششگانه مى‏فرمايد:" خداوند به شما اندرز مى‏دهد شايد متذكر شويد" (يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ‏).

منبع: تفسير نمونه، ج‏۱۱، ص: ۳۷۰- ۳۶۹، تفسير نور، ج‏۴، ص: ۵۷۰

 

تفسیر قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی(نحل،  آیات ۸۹ الی ۹۱)

مدت زمان:  ۹  دقیقه