انتخاب اصلح

امام خمینی ره:

«امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مساحمه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند رای ندهند مسئولیت متوجه خود آنهاست عیناً، و اگر بروند و در تشخیص مساحمه نکنند و اشخاص متعهد مسلم کسانی که برای کشور و اهالی کشور ارج قائل هستند کسانی که نمی خواهند زمام امور کشور ما به دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد، این اشخاص را چنان چه تعیین کنند به تکلیف خودشان عمل کرده اند و اگر چنان چه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید تمام مسئولیت متوجه شماست.»( امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۶)

 

امام خامنه ای مدظله العالی:

« همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهی است انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهی است.»(۱۳۷۶/۰۲/۳۱- بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌‌های ایثارگران)

 

انتخاب اصلح

حضرت علی علیه السلام: «هر که به کردار عده ای راضی باشد، مانند کسی است که همراه آنان کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد، گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن».

 

خصوصیات اصلح به طور عام

اول، تخصص: یعنی توانایی و کارایی لازم را برای کاری که انتخاب شده است، دارا باشد.

دوم، تعهد: به این معنی که از تقوای بالایی برخوردار بوده تا نسبت به اسلام و کشور تعهد لازم را داشته باشد.

باید گفت که همراه داشتن هر دو مورد بالا، لازم و ضروری می باشد، زیرا در غیر این صورت شخص مورد نظر،

نخواهد توانست برای خدمت به اسلام و کشور مفید واقع گردد و شاید خسارات جبران ناپذیری وارد نماید.

 

خصوصیات اصلح به طور خاص

 

اصلح از دیدگاه قرآن و روایات ائمه علیهما السلام

۱ـ سعه صدر:

 قال علی علیه السلام: «اله الریاسه سعه الصدر[۱۰]؛ ابزار ریاست سعه صدر است.»

۲ـ حلم:

قال علی علیه السلام: «الحلم راس الرئاسه[۱۱]؛ بردباری مهم ترین رکن ریاست است.»

۳ـ متانت:

قال علی علیه السلام: «و لا تکن عند النغماء بطراً[۱۲]؛ در هنگامی که نعمت ها به تو رو آرند، مغرور و خوشحال مشو.»

۴ـ استقامت:

قرآن مجید می فرماید: «لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا أذی کثیراً و إن تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور[۱۳]؛ به طور مسلم در اموال و نفوس خود آزمایش می شوید، و از آنها که پیش از شما کتاب [آسمانی] داده شدند [یعنی یهود و همچنین] از آنها که راه شرک پیش گرفتند، سخنان آزار دهنده و فراوان خواهید شنید، و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، پس به درستی که آن از عزم امور است.»

۵ـ صبر:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الصبر عون علی کل امرٍ[۱۴]؛ صبر و پایداری بر هر کاری یاور است.»

۶ـ تحمل افکار دیگران:

قرآن مجید می فرمایند: «و لو شاء ربک لجعل الناس امه واحده و لا یزالون مختلفین[۱۵]؛ و اگر پروردگارت می خواست، همه ی مردم را امت واحد بدون هیچگونه اختلاف قرار می داد، ولی آنها همواره مختلف اند.»

۷ـ هوشیاری:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من امارات الدوله الیقظه [التیقظ] لحراسه الامور[۱۶]؛ از دلایل بقای دولت بیداری آگاهی و هوشیاری در حفظ و حراست امور می باشد.»

«من دلائل الدوله قله الغفله[۱۷]؛ از دلایل موفقیت کم غفلتی است.»

۸ـ سعی و کوشش:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «ما ادرک المجد من فاته الجد[۱۸]؛ کسی که کوشش نکرد به مجد و عظمت نرسید.»

۹ـ پشت کار:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «قلیل یدوم خیر من کثیر ینقطع[۱۹]؛ [چیز] کمی که مداوم باشد، بهتر از زیادی است که تداوم ندارد.»

۱۰ـ شجاعت:

امیرالمومنین علی علیه السلام در توصیف ارزش های اخلاقی مالک اشتر با توجه به انتصاب او به عنوان فرماندار مردم مصر چنین می فرمایند: «اما بعد فقد بعثت الیکم عبداً من عباد الله لاینام ایام الخوف و لا ینکل عن العداء ساعات الروع اشد علی الفجار من حریق النار[۲۰]؛ اما بعد، یکی از بندگان خداوند را به سوی شما فرستادم که به هنگام خوف(مردم از جنگ) خواب به چشم راه نمی دهد، در ساعات ترس و وحشت از دشمن هراس نخواهد داشت و نسبت به بدکاران از شعله آتش سوزنده تر است.»

۱۱ـ سخنوری:

اهمیت سخن گفتن به حدی است که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «رب کلام انفذ من سهام[۲۱]؛ چه بسیار سخنانی که از تیر موثرترند.»

«و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی؛ و گره از زبانم بگشا تا سخنان مرا بفهمند.»

۱۲ـ دشمن ستیزی:

قرآن مجید می فرمایند: «لا تجد قوماً یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباء هم او ابناء هم او اخوانهم او عشیرتهم[۲۲]؛ قومی را نمی یابی که با داشتن ایمان، به خدا و روز قیامت، با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران، فرزندان، برادران و یا خویشاوندان آنان باشند.»

۱۳ـ ایمان و عمل صالح:

قرآن مجید می فرماید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن و داً[۲۳]؛ کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند.»

۱۴ـ محبت داشتن:

قرآن مجید می فرماید: «لقد جاء کم من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم [۲۴]؛

رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت، و بر هدایت شما اصرار دارد و نسبت به مومنین رئوف و مهربان است.»

۱۵ـ خوش اخلاقی:

محبت و مهر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به حدی است که قرآن مجید آن را منبعث از رحمت پروردگار به حساب آورده می فرماید: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فطا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم[۲۵]؛ از پرتو رحمت الهی در برابر آنها، نرم(و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند، بنابراین آنها را عفو کن و برای آنها طلب آمرزش نما.»

۱۶ـ تولی و تبری:

عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «الحب فی الله فریضه و البغض فی الله فریضه[۲۶]؛ از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا تکلیف است.»

امام صادق علیه السلام می فرماید: «کل من لم یحب علی الدین و لم یبغض علی الدین، فلا دین له؛ کسی که دوستی و دشمنی بر دین نداشته باشد، دین ندارد.»

۱۷ـ مدارا:

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: «راس السیاسه استعمال الرفق[۲۷]؛ مهم ترین رکن سیاست به کارگیری رفق و مدار است.»

و در جایی دیگر آن حضرت می فرماید: «ثمره العقل مداراه الناس[۲۸]؛ ثمره ی عقل مدارا کردن با مردم است.»

«مداراه الرجال من افضل الاعمال[۲۹]؛ مدارا کردن با مردم از بهترین اعمال است.»

۱۸ـ درخواست عمل در حد توان:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «اذا اردت ان تطاع فاسئل ما یستطاع [۳۰]؛اگر خواستی تو را اطاعت کنند، چیزی که مقدور باشد، طلب کن.»

۱۹ـ دوری از مخالفت:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الخلاف یهدم الرای [۳۱]؛ مخالفت تصمیم گیری را نابود می کند.

۲۰ـ شدت عمل در مواقع لازم:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «و اخلط الشده بضغث من اللین و ارفق ما کان الرفق ارفق و اعتزم بالشده حین لا یغنی عنک الا الشده[۳۲]؛ شدت و سخت گیری را، با کمی نرمش درهم آمیز، در آنجا که مدارا کردن بهتر است، مدار کن! اما آنجایی که جز با شدت عمل، کار از پیش نمی رود، شدت را به کار بند.»

۲۱ـ پرهیز از جزیی نگری:

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: «ان رایک لا یتسع لکل شیء ففرغه للمهم[۳۳]؛ رای و فکر تو گنجایش همه چیز را ندارد، پس او را برای پرداختن به امور مهم آزاد گذار.»

۲۲ـ استفاده از فرصت ها:

امام علی علیه السلام می فرمایند: «و لا کل فرصه تصاب[۳۴]؛ هر فرصتی باز نمی گردد.»

در همین مورد امام حسن علیه السلام می فرمایند: «الفرصه سریعه الفوت بطیئه العود[۳۵]؛ فرصت با سرعت از بین می رود و به کندی باز می گردد.»

امام صادق علیه السلام از امیر المومنین علیعلیه السلام نقل می کند: «ایاکم و التسویف فی العمل بادروا به اذا امکنکم[۳۶]؛ بر حذر باشید از عقب انداختن کارها، هنگامی که امکان کاری برایتان به وجود آمد، اقدام کنید.»

۲۳ـ پرهیز از لجاجت:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «اللجاج یفسد الرای[۳۷]؛ لجاجت، فکر و اندیشه انسان را فاسد می کند.» و باز می فرمایند: «لیس للجوج تدبیر[۳۸]؛ افراد لجوج عاقبت اندیشی ندارند.»

۲۴ـ کنترل و نظارت: امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ی خود به مالک اشتر می فرمایند:

سپس با فرستادن ماموران مخفی، راستگو و با وفا، کارهای آنان ا زیر نظر بگیر، زیرا بازرسی مداوم پنهانی سبب می شود که آنها به امانت داری و مدارا کردن با زیر دستان ترغیب شوند. [۳۹]

در این مورد امام رضا علیه السلام فرموده اند: «پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم همواره هنگامی که لشگریان را برای جنگ اعزام می نمودند و به امیران اطمینان نداشتند، فردی مورد اعتماد به همراه او می فرستادند که از او به آن حضرت خبر برساند»[۴۰]

۲۵ـ ارزیابی نیروها:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «افه الاعمال عجز العمال [۴۱] آفت و بلای کارها ناتوانی کارگزاران است.»

۲۶ـ تشویق نیکوکاران:

از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است: «هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند، زیرا این کار سبب می شود که افراد نیکوکار در نیکی هایشان بی رغبت شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند، و هر کدام از اینها را مطابق کارش پاداش بده». [۴۲]

۲۷ـ تنبیه خطاکاران:

اگر یکی از آنها دست به خیانت زد و ماموران سری تو متفقاً چنین گزارشی را دادند، به همین مقدار از شهادت قناعت کن و او را زیر تازیانه ی کیفر بگیرد و به مقدار خیانتی که انجام داده، او را کیفر نما، سپس وی را در مقام خواری و مذلت بنشان و نشان خیانت را بر او بنه و گردن بند ننگ و تهمت را بر گردنش بیفکن و او را به جامعه معرفی کن. [۴۳]

۲۸ـ عفو و گذشت:

قرآن مجید می فرماید: «و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیرٍ لکم[۴۴]؛ از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند و می گویند او خوش باور و گوشی است بگو خوش باور بودن او به نفع شماست.»

حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر چنین می فرمایند:

«گاه از آنها لغزش و خطا سر می زند، ناراحتی هایی به آنان عارض می گردد، به دست آنان عملاً یا به طور اشتباه کارهایی انجام می شود در این مورد از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن، که دوست داری خداوند از عفوش به تو عنایت کند، زیرا تو مافوق آنها و پیشوایت مافوق تو و خداوند ما فوق کسی است که تو را زمامدار قرار داده است»[۴۵]

۲۹ـ استفاده از تجربه:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «العقل غریزه یزید بالعلم بالتجارب؛ [۴۶]عقل غریزه ای است که با علم و تجربه زیاد می شود.» آن حضرت در جای دیگری می فرمایند: «کسی که کم تجربه بود فریب خورد و کسی که تجربه اش زیاد بود لغزش هایش کم گردید».

۳۰ـ مشورت کردن:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در موارد بسیاری با اصحاب مشورت نموده و نظر آنها را عمل می نمایند: «حق علی العاقل ان یستدیم الاسترشاد و یترک الاستبداد[۴۷]؛ بر عاقل حق است که همواره از دیگران راهنمایی بخواهد و استبداد را ترک کند».

۳۱ـ در نظر داشتن رضایت الهی:

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: «و هرگز خداوند را به خاطر رضایت احدی از مخلوقاتش به خشم نیاور، چرا که خداوند جای همه کس را می گیرد و کسی نمی تواند جای خداوند را بگیرد»[۴۸]

۳۲- عدالت داشتن:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من عدل نفذ حکمه[۴۹]؛ کسی که عادل باشد، حکمش نفوذ خواهد کرد.»

۳۳ـ رسیدگی به مشکلات:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «همانا خداوند بندگان را در مورد آبرویشان مورد سوال قرار می دهد، همان گونه که در مورد اموالشان سوال می کند و می فرماید: ای بنده ی من! به تو نعمت آبرو دادم، پس آیا با این آبرو مظلومی را کمک کردی؟ و به فریاد غمگینی رسیدی؟»[۵۰]

۳۴ـ دوری از خائین:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من خانه وزیره فسد تدبیره»[۵۱]؛ هیچ گاه خود را در زمانی طولانی از رعیت پنهان مدار! چرا که دور بودن زمامداران از چشم رعایا، موجب نوعی محدودیت و بی اطلاعی نسبت به امور مملکت است، و این چهره پنهان داشتن زمامداران،

آگاهی آنها را از مسائل نهایی قطع می کند. در نتیجه بزرگ در نزد آنان کوچک، و کوچک بزرگ و کار نیک زشت و کار بد خوب و حق با باطل آمیخته می شود. اما اگر مدیر به شکلی دوستانه و مهرآمیز به محل کار افراد رفته، آنها را جمع کند و ساعتی با آنها نشسته، حرف ها و سخنان شان را بشنود، به حدی در روحیه ی کارکنان تاثیر مثبت می گذارد و دوستی و صمیمیت بین آنها حاکم می کند که قابل توصیف نیست»[۵۲]

 

اصلح از دیدگاه امام خمینی(ره):

 

خدمت گذاری و مردمی بودن: حاکم باید مردمی باشد، خودتان را حاکم مردم ندانید، خدمتگذار بدانید.

تعهد به موازین و معیارهای اسلامی: باید مجریان امور در هر کجا هستند متعهد به اسلام باشند.

رسیدگی به امر متخلفین: در رسیدگی به امر متخلفین باید با کمال جدیت و قاطعیت عمل شود.

تواضع در مقابل مردم: وقتی قدرت دست تان آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید.

عدم تضعیف یکدیگر: کارشکنی و تضعیف یکدیگر موجب انحطاط و سقوط می شود.

پرهیز از قدرت طلبی: قدرت طلبی انسان را در دنیا و آخرت به تباهی می کشاند.

خضوع در مقابل قانون: عمل نکردن به قانون خدا خلاف تعهد اسلامی است.

ارزش برای مردم: ما رهین منت این توده های بزرگوار و ایثارگر هستیم.

تزکیه: تزکیه نفس ضرورت زمامداری و تزکیه عامل طاغوت زدایی است.

رفتارهای اسلامی با زیردستان: جفای به زیر دست استکبار است.

رعایت عدالت: پاسدار عدالت باید خودش دارای عدالت باشد.

ساده زیستی: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی که از دنیا رفت هیچ چیز نداشت.

اعتماد به نفس: تزلزل در تصمیم، کارها را شکست می دهد.

انجام تکلیف: همه ی ما مامور به ادای تکلیف هستیم.

تقوی: تقوی برای مسئولین لازم است.

انتقادپذیری: انتقاد برای اصلاح امور لازم است.

ارائه کار به مردم: خدمت تان را به مردم بگویید.

حکومت بر قلوب: فتح قلوب بالاتر از فتح کشورها است.

صبر و استقامت: استقامت در کارها در راس امور است.

حفظ آبروی نظام: حفظ حیثیت نظام به شماها بسته است.

اهمیت به بیت المال: بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید.

حفظ وحدت: اختلاف سلیقه خوب است ولی دشمنی نباید باشد.

پرهیز از کم کاری: اجرت کسانی که کم کاری می کنند حرام است.

خوش برخوردی: با خوشرویی و احترام کار مردم را انجام دهید.

جلب رضای الهی: باید تمام هم خود را برای رضای خدا به کار گرفت.

اشاعه ی معنویت: تا معنویات محفوظ است جمهوری اسلامی محفوظ است.

اعتراف به اشتباه: اگر در مسئله ای اشتباه کردید صریحاً بگویید اشتباه کردیم.

حسن انجام وظیفه: بهترین مامور کسی است که ماموریت خودش را خوب عمل کند.

ایمان: مملکت ما نیاز به انسان مومن دارد، کسانی که ایمان ندارند نمی توانند به مردم خدمت کنند.

 

اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری با الگوبرداری از رهبری حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ویژگی های اصلح را این چنین بیان می فرمایند:

ارزش گرا در رفتار و گفتار: یک مسئول باید سعی کند در رفتار و گفتار خود ارزش ها را ملاک عمل قرار دهد.

رعایت پیمان در همه حال با تمام افراد: وفاداری به پیمان ها باعث جلب اعتماد مردم و عمل به دستور شرع مقدس است.

تدبیر در اداره امور: یک مسئول باید سعی کند در امور خود تدبیر نماید تا با سامان دادن به امور به اهداف تعیین شده دست یابد.

سرعت در عمل: یک مسئول باید سعی کند تا در عمل خود سرعت داشته تا ازفرصت ها استفاده ی لازم را ببرد.

درست عمل کردن: یک مسئول باید سعی کند مسئولیت محوله ی خود را به درستی انجام داده و خود را از هر گونه ضعف و کاستی نگه دارد.

اثرگذاری با عمل: یک مسئول باید سعی کند به گونه ای عمل کند که دیگران از او تاثیر بپذیرند و به حرف اکتفا نکند.

صداقت در عمل و گفتار با خودی ها: مسئول باید به افراد خودی از روی صداقت و صراحت برخورد نماید.

حضور فیزیکی در امور: یک مسئول باید خود عملاً در جریان امور قرار بگیرد و از نزدیک با مسائل آشنا باشد.

سیاست با دشمنان: یک مسئول باید با افراد غیر خودی و دشمنان با سیاست رفتار کرده و از حماقت دوری کند.

مدارا با افراد در موارد لازم: یک مسئول باید سعی کند در مواردی که لازم می آید با افراد مدارا نماید زیرا در غیر این صورت نمی تواند مشارکت داشته و کارها را به سامان برساند.

محکم کردن ارتباط با خداوند متعال: مسئول باید در عین قاطعیت در عمل، بر خداوند متعال توکل و تضرع داشته باشد.

استفاده از نیروهای مادی و معنوی در مبارزات: یک مسئول باید سعی کند در مبارزات خود از تمام نیروها از مادی و معنوی بهره گیری کرده تا بتواند بر دشمن فائق آید.

دوری از ترس و تردید در مبارزات: یک مسئول باید سعی کند در مبارزات خود تردید نکرده ترس را از خود دور نماید.

پناه گاه نیروهای خود در سختی ها: یک مسئول باید سعی کند در سختی هایی که پیش می آید پناه گاهی برای نیروهای خود باشد تا به این وسیله آنها نیز مقاوم گشته و به وظایف خود به خوبی عمل نمایند.

الگو بودن در کارها: مسئول باید در تمام کارها برای نیروها و زیردستان خود به عنوان یک الگو مطرح باشد.

شاداب بودن: مسئول باید در تعملات و برخوردهای اجتماعی خود شاداب بوده و از خمودگی دوری گزیند.

وجود محبت و اعتقاد در بین مردم: مسئول باید به گونه ای عمل نماید که مردم دوست دار او بوده و به او اعتقاد داشته باشند تا همیشه از پشتوانه ی مردمی برخوردار باشد.

ادای حق زیردستان: یک مسئول باید سعی کند حقوق زیر دستان خود را ادا کرده و این کار را بر خود وظیفه شرعی و الهی بداند.

جهت دار عمل کردن: یک مسئول باید سعی کند به تمام اعمال و رفتار و گفتار خود جهت الهی بدهد و باید قیامش قیام الله باشد.

محور وحدت بودن: یک مسئول باید سعی کند از هر گونه گرایش به جناح یا گروه خاصی دور بوده و محور وحدت دیگران قرار گیرد.

برنامه ریزی در انجام امور: یک مسئول باید سعی کند در انجام امور خود برنامه ریزی داشته و از هر گونه هرج و مرج جلوگیری نماید، تا بتواند به اهداف تعیین شده دست یابد.

حراست از انحراف برنامه ها: یک مسئول باید سعی کند بر برنامه های انجام شده برای دستیابی به اهداف تعیین شده نظارت و کنترل داشته باشد تا به موقع از هر گونه انحرافی جلوگیری نماید.

روحیه ی سازندگی: یک مسئول باید سعی کند روحیه ی سازندگی را در خود هر چه بیشتر پرورش داده تا هر روز پیشرفت کرده و موفقیت های بیشتری کسب نماید.

تداوم در انجام برنامه ها: مسئول باید در انجام برنامه هایش تداوم داشته باشد زیرا کار مقطعی اگر چه با ارزش باشد کارایی نخواهد داشت.

داشتن علم و دانش و تخصص: یک مسئول باید سعی کند نسبت به مسئولیتی که به او محول می شود، علم و آگاهی لازم را داشته باشد. تا کارها را به صورت تخصصی به انجام رساند.

روحیه ی خدمتگذاری: مسئول باید دارای روحیه خدمتگذاری بوده و خود را وقف مردم کند و این باید شعار همیشه ی مسئولین باشد.


پی نوشت ها:

[۱۰] نهج البلاغه، حکمت ۱۷۶.

[۱۱] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۱۲.

[۱۲] نهج البلاغه، ج ۵، نامه ی ۳۳.

[۱۳] آل عمران، ۱۸۶.

[۱۴] تصنیف غرر الحکم، ص ۲۸۰.

[۱۵] هود، ۱۱۸.

[۱۶] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۱.

[۱۷] همان.

[۱۸] همان، ص ۴۴۳.

[۱۹] همان، ص ۴۸۱.

[۲۰] نهج البلاغه، ص ۴۱۱.

[۲۱] تصنیف غررالحکم، ص ۲۰۹.

[۲۲] مجادله، ۲۲.

[۲۳] مریم، ۹۶.

[۲۴] توبه، ۱۲۸.

[۲۵] آل عمران، ۱۵۹.

[۲۶] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۳۳.

[۲۷] تصنیف غرر الحکم، ص ۴۳۲.

[۲۸] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۹.

[۲۹] همان، ج ۳، ص ۳۴۱.

[۳۰] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۱.

[۳۱] نهج البلاغه، حکمت ۲۵۱.

[۳۲] نهج البلاغه، نامه ی ۴۶.

[۳۳] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۴۰.

[۳۴] الحیاه، ج۱، ص ۳۵۵.

[۳۵] همان، ص ۳۵۶.

[۳۶] همان، ص ۳۵۹.

[۳۷] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۸، ص ۴۸۴.

[۳۸] همان.

[۳۹] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[۴۰] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۴.

[۴۱] تصنیف غررالحکم، ص ۳۴۵.

[۴۲] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[۴۳] همان.

[۴۴] توبه، ۶۱.

[۴۵] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[۴۶] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۴۲۶.

[۴۷] تصنیف غرر الحکم، ص ۵۵.

[۴۸] نهج البلاغه، نامه ی ۲۷.

[۴۹] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۰.

[۵۰] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۹۵.

[۵۱] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۵.

[۵۲] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

 

 

منبع: hawzah.net

دسته بندی: