خطبه کوبنده عالمه غیرمعلمه

بازماندگان حادثه خون بار کربلا در قالب کاروان اسیران وارد شهر کوفه شدند؛ از قبل، مردم کوفه را برای تماشای پیروزی های این زیاد و عمربن سعد، به میدان شهر دعوت کرده بودند، جمعیت در کوچه ها و میادین موج می زد، مردمی که تا چند روز پیش برای ورود فرزند زهرا س آماده می شدند اکنون به استقبال سرهای بریده حسین بن علی ع و یارانش می روند و با آزادگان در بند اسارت روبرو می شوند!

وضع شهر کوفه با ورود اهل بیت ع غیرعادی بود، برخی از مردم به جهت پیروزی یزید خوشحالی می کردند و برخی آگاهان به واقعه از شکست حسین علیه السلام اظهار ناراحتی می کردند.

در میدان شهر و در میان انبوه جمعیت تماشاگر، زینب کبری آماده ایراد خطبه شد.

« وَ نَظَرْتُ الى زَیْنَبَ اِبْنَهِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ، فَلَمْ اءَرْ خَفِرَهً قَطُّ اءَنْطَقَ مِنْها، کَاءَنَّها تُفْرَغُ مِنْ لِسانِ اءَمِیرِ الْمُؤ مِنینَ ع ،

راوی می گوید: آن روز زینب، دختر علی علیه السلام، توجه مرا به خود جلب کرد، زیرا تا آk روز زنی را ندیده بودم که سراپا شرم و حیا باشد و آنگونه محکم خسن بگوید، گویی از زبان امیرالمؤمنین علی علیه السلام سخن می گفت!

وَ قَدْ اءَوْمَاءَتْ الَى النّاسِ اءَنِ اسْکُتُوا،

زینب کبری سلام الله علیها، ابتدا با اشاره، فرمان سکوت داد:

 

فَارْتَدَّتِ الانْفاسُ وَ سَکَنَتِ الاجْراسُ، ثُمَّ قالَتْ:

ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.

 

آنگاه فرمود :

اءَلْحَمْدُ لِلّهِ، وَ الصَّلاهُ عَلى جَدّى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الاخْیارِ.

ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکو کارش.

 

اءَمّا بَعْدُ:

یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ، یا اءَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ،

اما بعد :

ای مردم کوفه ، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !!

 

اءَتَبْکُونَ؟!

فَلا رَقَاءَتِ الدَّمْعَهُ، وَ لا هَدَاءَتِ الرَّنَّهُ،

گریه می کنید ؟؟

اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.

 

اِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ اءَنْکاثا، تَتَّخِذونَ

اءَیْمانَکُمْ دَخَلا بَیْنَکُمْ.

همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم بافتن، یکی یکی از هم می گسست ، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.

 

اءَلا وَ هْلْ فیکُمْ الا الصَّلَفُ وَ النَّطَفُ، وَالصَّدْرُ الشَّنِفُ، وَ مَلَقُ الاماءِ، وَ غَمْزُ الاعْداءِ؟!

آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه ، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود؟

 

اءَوْ کَمَرْعى عَلى دِمْنَهٍ.

یاگیاهى را مانید که در منجلابها مى روید که قابل خوردن نیست

 

اءَوْ کَفِضَّهٍ عَلى مَلْحُودَهٍ،

یا به نقره اى مانید که گور مرده را به آن آرایش دهند.

 

اءَلا ساءَ ما قَدَّمْتُمْ لِاءَنْفُسِکُمْ اءَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیْکُمْ وَ فى الْعَذابِ اءَنْتُمْ خالِدوُنَ.

چه بدتوشه ای برای آخرت فرستاده اید؛توشه ای که همان خشم وسخط خدا است و درعذاب جاویدان خواهید بود.

 

اءَتَبْکُونَ وَ تَنْتَحِبونَ؟!

گریه می کنید ؟ زار می زنید ؟

 

ایْ وَ اللّهِ فَابْکُوا کَثیرا، وَاضْحَکُوا قَلیلا.

آری به خدا سوگندکه بایدگریه کنید،پس بسیاربگرییدوکمتربخندید.

 

فَلَقَدْ ذَهَبْتُمْ بِعارِها وَ شَنارِها، وَ لَنْ تَرْحَضُوها بِغَسْلٍ بَعْدَها اءَبدا.

چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.

 

وَ اءَنّى تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلیلِ خاتَمِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسالَهِ، وَ سَیِّدِ شَبابِ اءَهْلِ الْجَنَّهِ،

و چگونه می توانیدننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)،خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید ؟

 

وَ مَلاذِ خِیَرَتِکُمْ،

کسی که پناه مومنان شما،

 

وَ مَفْزَعِ نازِلَتِکُمْ،

فریادرس در بلایای شما،

 

وَ مَنارِ حُجَّتِکُمْ، وَ مِدْرَهِ سُنَّتِکُمْ.

مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در

هنگام قحطی و خشکسالی بود.

 

اءَلا ساءَ ما تَزِرونَ،

چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید ،

 

وَ بُعْداً لَکُمْ وَ سُحْقاً، فَلَقَدْ خَابَ السَّعْیُّ، وَ تَبَّتِ، الایْدی ، وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَهُ، وَ بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ،

پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، و خود را به خشم خدا گرفتار نموده اید

 

وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ.

و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.

 

وَیْلَکُمْ یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ،

وای بر شما ای مردم کوفه !

 

اءَتَدْرُونَ اءَیَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللّه فَرَیْتُمْ؟!

آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید ؟

 

وَ اءَیَّ کَریمَهٍ لَهُ اءَبْرَزْتُمْ؟!

چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!

 

وَ اءَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ؟!

چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!

 

وَ اءَیَّ حُرْمَهٍ لَهُ انْتَهَکْتُمْ؟!

و چه حرمتی از او شکسته اید؟!

 

لَقَدْ جِئْتُمْ بِها صَلْعاءَ عَنْقاءَ سَوْداءَ فَقُماءَ.

شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛

 

خَرْقاءَ شَوْهاءَ، کَطِلاعِ الارْضِ وَ مِلاءِ السَّماءِ.

جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بوده ، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.

 

اءَفَعَجِبْتُمْ اءَنْ مَطَرَتِ السَّماءُ دَما،

آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟

 

وَ لَعَذَابُ الاخِرَهِ اءَخْزى وَ اءَنْتُمْ لا تُنْصَرُونَ،

در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.

 

فَلا یَسْتَخِفَّنَّکُمْ الْمَهْلُ،

پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب خوشی شما نگردد،

 

فَاءنَّهُ لا یَحْفُزُهُ البِدارُ وَ لا یَخافُ فَوْتَ الثّارِ،

چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد

 

وَ انَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمَرْصادِ.

و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.

 

قَالَ الرّاوى :

فَوَ اللّهِ لَقَدْ رَاءَیْتُ النّاسَ یَوْمَئِذٍ حِیارى یَبْکُونَ، وَ قَدْ وَضَعُوا اءَیْدیهُمْ فى اءَفْواهِهِمْ.

روای گوید :

به خدا سوگند در آن روز مردم را دیدم که حیرت زده گریه می کردند و گاه دست در دهان گرفته و پشت دست به دندان می گزیدند.

 

وَ رَاءَیْتُ شَیْخا واقِفا الى جَنْبى یَبْکى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ:

از ان میان پیرمردی در کنار من ایستاده و می گریست، چنانکه محاسن او از اشکش تر شده بود.

هر کلمه ای از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها، هم چون صاعقه ای بر کاخ ستم یزید فرود می آمد.

مردم کوفه غیر از مردم شام بودند، کوفیان سالها پای منبر امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بودند و با اهل بیت در ارتباط بودند، لذا هیچ گونه عذری مبنی عدم شناخت اهل بیت ع نداشتند بلکه آنان از منش و بزرگواری آنان مطلع بودند و به درستی راه آن بزگوارن یقین داشتند، از این رو هر تصمیمی که می گرفتند توأم با آگاهی بود و حجت بر آنها تمام شده بود.

و بدون تردید این خطبه و سخنرانی های دیگری که توسط امام سجاد ع، ام کلثوم س وفاطمه بنت الحسین ع ایراد شد، در بیداری مردم کوفه و بیداری وجدان آنان تأثیر فراوانی داشت و جمع توّابین، ماحصل همین ایراد خطبه های کاروان اسرای آل الله بود.

منابع: لهوف، ابن طاووس- امالی، شیخ مفید- مناقب، ابن شهرشوب- الاحتجاج، طبرسی- بحارالانوار، مجلسی- شهادت نامه امام حسین علیه السلام، ری شهری.