هل اتی
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا

۲۵ ذی الحجه سالروز نزول سوره "هل اتی" (انسان - دهر) است که بنا بر روایات شیعه و اهل تسنن، در ستایش از حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است در راستای ایثار این انوار مقدس در تقدیم بی شائبه افطار خویش به مسکین و یتیم و اسیر، وافطار خویشتن با آب می باشد. این روز نیز به عنوان روز خانواده و تکریم بازنشستگان نامگذاری شده است.

به همین بهانه، ضمن بیان ماوقع این روز گرامی، به بررسی اسناد سببب نزول سوره مبارکه« انسان- دهر»، در منابع شیعه و اهل تسنن، پرداخته می گردد.

 

صاحب تفسیر کشاف در ذیل یات فوق چنین مینویسد:

ابن عباس گوید: روزی فرزندان امام علی (ع) ـ حسن و حسین ـ در دوران طفولیت بیمار شدند، پیامبر اکرم (ص) به همراه تنی چند از اصحاب به عیادت آنان رفتند و به حضرت علی(ع) پیشنهاد فرمودند تا برای شفای آن دو بزرگوار نذر کند که روزه بگیرد.

حضرت علی (ع)، فاطمه زهرا (س) و فضه ـ کنیزشان ـ چنین نذر کردند: اگر حسن و حسین بهبودی یافتند برای خدا سه روز روزه میگیریم.۱

حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ شفا یافتند. حضرت علی (ع) و اهل او برای انجام نذرشان غذایی در خانه نداشتند، امام (ع) از شمعون خیبری به مقدار نه کیلو جو قرض کردند، حضرت فاطمه (س) مقداری از جو را آرد کرده و پنج قرص نان ـ به تعداد افراد خانواده ـ پختند.

روز اول را روزه گرفتند، هنگام افطار مسکینی درب خانه آمد و گفت:

سلام علیکم یا اَهل بیت محمّد (ص)…؛ سلام بر شما ای خاندان رسول خدا (ص)، من مسکینی مسلمان هستم. به من غذا بدهید، خدا از سفره های بهشت به شما غذا دهد.

خانواده حضرت علی (ع) افطاری خود را به آن مسکین دادند، در حالیکه خودشان نیاز به غذا داشتند. آنان ایثار کردند و با آب افطار نموده و شب را سپری کردند.

فردای آن روز، دومین روزه نذری خود را گرفتند، شب هنگام، آنگاه که خواستند با نان جو افطار کنند، یتیمی درب خانه آمد و درخواست غذا کرد. آنان دیگر بار ایثار کرده و افطاری خود را به او دادند.

افطاری روزه روز سوم هم با آمدن اسیری به درب خانه و درخواست کردن غذا از آنان ، ایثارگرانه در راه خدا دادند.

صبح هنگام، امام علی (ع) دست حسن و حسین را گرفت و به منظور دیدار با رسول خدا(ص) به راه افتاد. وقتی پیامبر خدا (ص) دید که آنان از شدت گرسنگی به خود میلرزند؛ چنین فرمودند: چقدر بر من سخت و گران است که شما را به این حال می بینم.

پیامبر خدا (ص) بیدرنگ برخاست و همراه آنان به خانه حضرت علی (ع) وارد شد، پیامبر(ص) دخترش فاطمه را دید که در محراب عبادت است و چشمانش از گرسنگی در حدقه فرو رفته، اندوه پیامبر (ص) دو چندان شد.

پیامبر خدا (ص) هنوز ازخانه امام علی (ع) خارج نشده بود که ناگاه فرشته وحی الهی ـ جبرییل ـ نازل گردید و به پیامبر گرامی اسلام (ص) به خاطر داشتن چنین خاندان ایثارگری، تبریک گفت و سپس سوره انسان را به حضرت تقدیم کرد.

«و َ جَزاهُم بِما صَبَروا جنةً و حریراً». (سوره انسان، ایه ۱۰)

( تفسیر کشاف، جار اللّه زمخشری، جلد ۴، صفحه ۶۷۰.)


بررسی سبب نزول سوره« انسان» 

• سبب نزول سوره از دیدگاه اهل سنت
بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت سبب نزول این سوره را همان اطعام اصحاب کساء می دانند و این سوره را در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) و فضه خادمه حضرت زهرا(س) می دانند. برخی از آنان عبارت اند از: مقاتل بن سلیمان (م ۱۵۰ق)،۱۶ ابوجعفر اسکافی (م۲۴۰ق)،۱۷ ابن مردویه (م۴۱۶ ق)،۱۸ ثعلبی (م۴۲۷ق)،۱۹ ماوردی (م۴۵۰ق)،۲۰ واحدی (م۴۶۸ق)،۲۱ حسکانی (م۴۷۱ق)،۲۲ قشیری (م۴۶۵ق)،۲۳ زمخشری (م۵۳۸ق)،۲۴ فخر رازی (م۶۰۴ق)،۲۵ ابن اثیر (م۶۳۰ق)،۲۶ سلیمی (م۶۶۰ق)،۲۷ سبط ابن جوزی (م۶۵۴ق)،۲۸ قرطبی (م۶۷۱ق)،۲۹ احمد طبری (م۶۹۴ق)،۳۰ نسفی (م۷۱۰ق)،۳۱ خازن (م۷۲۵ق)،۳۲ نظام الدین نیشابوری (م۷۲۸ق)،۳۳ کلبی (م۷۴۱ق)،۳۴ ابن حیان اندلسی (م۷۴۵ق)،۳۵ بیضاوی (م۷۹۱ق)،۳۶ حداد یمنی (م قرن هشتم)،۳۷ مهایمی (م۸۳۵ق)،۳۸ ابن عادل حنبلی (م۸۸۰ق)،۳۹ بقاعی (م۱۲۷۰ق)،۴۰ سیوطی (م۹۱۱ق)،۴۱ محمد الحنفی (م۱۱۹۵ق)،۴۲ آلوسی (م۱۲۷۰ق)،۴۳ الصاوی (م۱۲۴۱ق)،۴۴ ابن عجیبه (م۱۲۲۴ق)،۴۵ قنوجی (م۱۳۰۷ق)،۴۶ بروسوی (م۱۳۳۷ق)،۴۷ جوهری طنطاوی (م۱۳۵۸ق)۴۸ و محمدعلی خالدی.۴۹

البته باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از مفسران سابق الذکر اهل سنت، کل سوره دهر را در شأن اهلبیت(ع) به ویژه اصحاب کساءG می دانند. برخی نیز از « ان الابرار» تا « وکان سعیکم مشکوراً» را در شأن آنان و برخی آیه اطعام را درباره آنان می دانند.

بسیاری از مفسران و محدثان فریقین این قصه را با طرق معتبر و صحیح و گوناگون در کتابهای تفسیری و حدیثی نقل نموده اند. زمخشری، استاد ادبیات عرب و مفسر معروف و صاحب نام اهل سنت، در کتاب با ارزش تفسیری خود می نویسد:

ابن عباس می گفت: به درستی که حسن و حسین مریض شدند. پیامبر اسلام(ص) با عده ای از مردم از آنها عیادت نمود. و سپس فرمود: یا اباالحسن! اگر برای بهبود فرزندان خود، نذر بکنی بهبود می یابند. سپس علی، فاطمه و فضه خادمه نذر کردند که اگر حسن و حسین از بیماری بهبود یافتند سه روز روزه بگیرند. حسن و حسین شفا یافتند و اهل منزل، روز اول را روزه گرفتند، در حالی که هیچ چیزی از طعام در خانه موجود نبود. علی از شمعون خیبری یهودی سه صاع جو استقراض فرمود. فاطمه زهرا یک صاع از آن را روز اول آرد فرمود و به تعداد افراد خانواده پنج قرص نان آماده نمود. در موقع افطار نانها را روی سفره گذاشتند تا افطار بفرمایند، ناگاه سائلی در زد و گفت: درود و رحمت بر شما ای اهل محمد، مسکین بیچاره ای از بیچارگان مسلمین هستم، مرا اطعام بکنید. خداوند شما را از میوه ها و مائده های بهشتی اطعام و سیر بگرداند. اهل منزل همه ایثار کردند و غذای خود را به مسکین دادند، و شب چیزی نخوردند و نچشیدند مگر آب و صبح کردند در حالی که روزه بودند.

روز دوم وقت افطار طعام را جلوی خود گذاشتند، یتیمی به آنها برخورد و گفت: بی سرپرست هستم، طعامی را به من بدهید. همه اهل خانه باز هم ایثار کردند و غذای خود را به یتیم دادند و روزه را با آب افطار فرمودند و شب را صبح کردند در حالی که روزه بودند.

روز سوم موقع افطار اسیری آمد در زد، غذا را به او دادند و با آب افطار کردند. روز چهارم علی دست حسن و حسین را گرفت و خدمت رسول خدا(ص) رفت. پیامبر(ص) از حال آنها جویا شد و حال آنها را پرسید، در حالی که آقازاده ها از شدت گرسنگی مثل جوجه می لرزیدند. پیامبر(ص) فرمود: این حالت را که بر شما می بینم مرا آزار می دهد. پیامبر و علی و حسن و حسین، به منزل فاطمه رفتند و فاطمه را در محراب عبادت ملاحظه فرمودند در حالی که از گرسنگی شکم به پشتش چسبیده بود و چشمها به گودی رفته بود. این حالت پیامبر اسلام را ناراحت کرد؛ ناگاه جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! این را بگیر که خدا مبارک کرده برای تو و اهل بیت تو، بعد جبرئیل سوره « هل اتی علی الانسان» را قرائت نمود.۵۰

 

• بررسی سند
این حدیث در کتب اهل سنت از بزرگانی همچون امام علی(ع)، امام جعفر صادق(ع)، ابن عباس، زیدبن ارقم (در شواهد التنزیل با نوزده طریق مختلف)، مجاهد، ابی صالح، ضحاک، عطاء، سعیدبن جبیر، ابن مهران، حسن، اصبغ بن نباته و جابر جعفی آمده است.

این حدیث در شواهد التنزیل با نوزده طریق مختلف نقل شده است. اکنون ما به طور نمونه از آن نوزده طریق فقط یکی را بررسی می کنیم. این حدیث را عبدالله بن مبارک، از یعقوب بن قعقاع، از مجاهد، از ابن عباس روایت کرده است.

عبدالله بن مبارک: «امام المسلمین، فقیه، عالم، عابد، زاهد، سخی، شجاع و شاعر»؛۵۱ یعقوب بن قعقاع: ثقه؛۵۲ مجاهدبن جبر المکی: ثقه؛۵۳ ابن عباس: صحابی معروف و مفسر قرآن. نتیجه: این حدیث صحیح است.

برخی دانشمندان علوم قرآن و حدیث اهل سنت این خبر را «مشهور» دانسته اند. سیدمحمود آلوسی۵۴ از جمله آنهاست. برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت اصل این قصه را صحیح دانسته و بر صحت آن تأکید کرده اند. سبط ابن جوزی،۵۵ اسماعیل حقی بروسوی۵۶ و محمدعلی خالدی۵۷ از آن جلمه اند.

در نقل دیگر، عطا از ابن عباس نقل می کند:

علی بن ابی طالبL شب تا صبح برای یک باغدار کار کرد و صبح اجرتش را گرفت و جو خریداری کرد و سپس در همان یک روز با اطعام مسکین و یتیم و اسیر، خوراکی مورد نیاز شدید خود را به آنان بخشید.۵۸

روایتی که اطعام به یتیم و اسیر و مسکین را در یک روز می داند، در منابع شیعه هم آمده است. در این روایت آمده که این اطعام را حضرت فاطمه زهرا(س) از آردی آماده ساخت که در پیش خودش داشت و در سه نوبت به مسکین و یتیم و اسیر بخشید.۵۹

این روایت را علی بن ابراهیم از پدرش ابراهیم بن هاشم و او از عبدالله بن میمون القداح و او از امام صادق(ع) نقل کرده است. علی بن ابراهیم را رجالیان شیعه ثقه دانسته اند.۶۰ اما درباره ابراهیم بن هاشم جرح و تعدیلی نشده است، با وجود اینکه وی از اصحاب امام رضا(ع) بوده است. اما صاحب حاوی الاقوال وثاقت او را بعید ندانسته است.۶۱ عبدالله بن میمون قداح را هم رجالیان ثقه دانسته اند.۶۲ هر دو روایت اصل قصه و وقوع چنین عملی را تأیید می کند.

 

 • سبب نزول سوره از دیدگاه شیعه 
دانشمندان شیعه از قدیم تا امروز بالاجماع و اتفاق آرا، این سوره را در شأن اهلبیت(ع) دانسته و سبب نزول این سوره را همان اطعام آنان دانسته اند. از ابوحمزه ثمالی روایت شده که همه سوره دهر در مدینه در شأن علی و فاطمه(س) نازل شده است.۶۳

امام صادق(ع) در تفسیر آیه « عیناً یشرب بها عبادالله یفجرونها تفجیراً» می فرماید:

«این چشمه در خانه رسول خدا(ص) است که از آنجا به سوی خانه های انبیا و مؤمنین جاری می شود. « یوفون بالنذر» یعنی علی، فاطمه، حسن، حسین(ع) و کنیزشان، به نذر خود وفا کردند.» امام باقر(ع) در مورد « ویخافون یوماً کان شره مستطیراً» فرمود: یعنی روزی که صورتها عبوس می شود. « ویطعمون الطعام علی حبه» یعنی با اینکه اشتهای آن طعام را داشتند ولی آن را ایثار کردند. مراد از « مسکیناً» مسکینان مسلمان، « ویتیماً» ایتام مسلمین، « واسیراً» اسرای مشرکین است. و وقتی داشتند اطعام می کردند می گفتند: « انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکوراً». امامA فرمود: «به خدا سوگند این سخن را به زبان نگفتند ، بلکه این زبانِ دل و ضمیر ایشان بود، و خدا از باطن آنان خبر داده که در باطن چشمداشت تلافی ندارند و حتی انتظار تشکر و ثنا هم ندارند ، تنها هدفشان

« وجه الله» و رضای او و به دست آوردن ثواب اوست.»۶۴

در منابع شیعه روایات زیادی در مورد این سوره به ویژه آیه اطعام نقل شده است.۶۵

 

• بررسی شأن نزولهای دیگر
همان طور که معلوم شد، روایات شیعه و اهل سنت سبب نزول این سوره را همان اطعام اهلبیت(ع) می دانند و این روایات از حیث متن و سند صحیح و با مضمون سوره کاملاً موافق اند. در مقابل این روایات، برخی شأن نزولهای دیگری نیز مطرح شده که مورد بررسی قرار می گیرد.

همان طور که معلوم شد، روایات شیعه و اهل سنت سبب نزول این سوره را همان اطعام اهلبیت(ع) می دانند و این روایات از حیث متن و سند صحیح و با مضمون سوره کاملاً موافق اند. در مقابل این روایات، برخی شأن نزولهای دیگری نیز مطرح شده که مورد بررسی قرار می گیرد.

 

۱. مرد حبشی

روایتی از ابن زید رسیده است که: «پیامبر اکرم(ص) این سوره را قرائت نمود و در آن هنگام نزد آن حضرت مردی حبشی بود. همین که سوره به صفت بهشت رسید، مرد سیاه ناله ای سر داد

و جانش از کالبدش بیرون آمد.»۶۸ مانند همین حدیث از ابن عمر هم روایت شده است.۶۹

 

نقد و بررسی

این روایت اولاً: مرسل است، چنان که خود ابن کثیر هم گفته است که این روایت مرسل و غریب است.۷۰ ثانیاً: این روایت نمی گوید که این مرد حبشی سبب نزول سوره است، بلکه پیامبر اکرم(ص) این سوره را قرائت نمود و مرد حبشی در نزد پیامبر حضور داشت و با شنیدن اوصاف بهشت از دنیا رفت. این روایت با شأن نزول آیه درباره اهلبیت(ع) هیچ تعارض و مشکلی ندارد. ممکن است این سوره بر افراد دیگری هم تأثیر داشته باشد. تأثیر غیر از شأن نزول است. ملاک سبب نزول تقدم حادثه بر نزول است، در حالی که در روایات پس از نزول و تلاوت بر مرد حبشی رخدادی پیش آمد. ثالثاً: این روایت هیچ تناسبی با آیات ندارد، زیرا آیات از وفای به عهد و نذر و از عده مخصوص سخن می گوید.

به علاوه، از ظاهر روایت بر می آید که پسر عمر در داستان مرد سیاه حاضر بوده است. اما پسر عمر وقتی به مدینه هجرت کرد کودکی یازده ساله بوده و این شاهد نزول سوره در مدینه است. به علاوه مضمون این روایت مقارنت با نزول است نه تقدم بر نزول.

 

۲. اسیران اهل شرک

ابن جریح می گوید:

آیه « ویطعمون الطعام» درباره اسیران اهل شرک نازل شده است.۷۱

 

نقد و بررسی

بدون استناد به پیامبر این روایت اعتبار ندارد؛ زیرا ابن جریح شاهد شأن نزول آیه نبوده تا خودش بگوید این آیه درباره اسیران اهل شرک نازل شده است، زیرا او از صحابه نیست. همچنین قول او با روایات صحیح السند و مشهور که شأن نزول را در مورد اهلبیت(ع) می دانند در تعارض است و لذا از اعتبار ساقط است. گذشته از این، قول او اجتهاد در مقابل نص است. قول او دلیل می خواهد، زیرا او هم مانند یک مفسر است و سخنش بدون دلیل حجیت ندارد. اکثریت قاطع از مفسران اهل سنت قول او را حتی به عنوان یک نظریه هم مطرح نکرده اند!

 

به علاوه در خورد روایت ابهام وجود دارد. آیا مراد او این است که اسیر در آیه، اسیران اهل شرک است؟ اگر چنین باشد روایت مفهوم دیگری پیدا می کند. در این صورت این نظریه خلاف نظریه مشهور نیست، بلکه او فقط گویا لفظ اسیر را تفسیر کرده است. اگر مراد او این باشد که آیه در شأن اسیران اهل شرک نازل شده و ربطی به اهل البیت(ع) ندارد، در این صورت سخن او مردود است و نیز خلاف خود ظاهر آیات و خلاف روایات متعدد و صحیح دیگر است. به نظر می رسد منظور او همان اسیر در آیه باشد در این صورت، این روایت مؤید روایات قبلی خواهد بود که سبب نزول را اطعام اهلبیت(ع) می دانند.

 

۳. عده ای از صحابه

ابن عساکر از مجاهد نقل کرده است که ابوبکر، عمر، علی(ع)، زبیر، عبدالرحمن، سعد و ابوعبیده بن الجراح بر اسیران بدر انفاق نمودند، سپس آیه « ان الابرار» تا « سلسبیلا» نازل شد.۷۲

 

نقد و بررسی

اولاً: این روایت به عنوان قیل آمده است و معلوم نیست چه کسی طرفدار این نظریه است. ثانیاً: مخالف روایت خود مجاهد از ابن عباس است. چنان که گذشت، روایت مجاهد از ابن عباس از حیث سند صحیح است و این روایت تاب مقاومت با آن را ندارد. به علاوه، با دهها روایت دیگر در تعارض است. ثالثاً: مجاهد تابعی است نه صحابه و بدون استناد به صحابه روایت او مرسل است، زیرا او در جنگ بدر نبوده و شأن نزول آیه را ندیده است. لذا خبر او حجیت ندارد. رابعاً: روایت مخالف خود آیات است که خبر از نذر و وفا به آن می دهند و از اطعام مسکین و یتیم سخن می گویند. خامساً: برخی از دانشمندان علوم قرآنی اهل سنت به ضعف این روایت تصریح نموده اند. چنان که مفسر معروف سیدمحمود آلوسی درباره این روایت می گوید:

لم أره لفرد غیر ابن عساکر ولاوثوق لی بصحته.۷۳

 

غیر از ابن عساکر کسی دیگر را نیافتم که این روایت را آورده باشد و برای من بر صحت این روایت وثوق و اعتمادی نیست!

مفسر دیگر اهل سنت می گوید:

اعتمادی بر صحت این حدیث نیست و جز ابن عساکر کسی دیگر آن را نقل نکرده است.۷۴

بنابراین، این یک روایت مرسل، ضعیف، مردود و مجعول است.

 

۴. در شأن مطعم بن ورقاء انصاری

برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت این آیه را در شأن یکی از انصار نقل نموده اند. چنان که قرطبی می گوید:

آیه اطعام درباره مطعم بن ورقاء انصاری نازل شده است که او نذری کرد و به آن وفا نمود.۷۵

 

نقد و بررسی

اولاً: اصلاً گوینده معلوم نیست و در برخی منابع به عنوان «قیل» آمده است. ثانیاً: این سخن با روایات صحیح و متعدد گذشته در تعارض است و هیچ سندی ندارد و گوینده مجهول است. به نظر می رسد این گونه روایات برای مخفی نگاه داشتن فضائل اهلبیت(ع) مطرح شده اند. در آیه همه جا از ضمیر جمع استفاده شده است که بر اساس آن یک عده و گروهی این عمل خالصانه را انجام داده اند نه یک نفر.

 

۵. در شأن ابی الدحداح انصاری

برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت می گویند:

این آیه درباره ابی الدحداح انصاری نازل شده است. او یک روز روزه گرفت. هنگام افطار، مسکین، یتیم و اسیر آمدند و او سه قرص نان به آنان داد و برای خودش و خانواده اش یک قرص نان باقی ماند.۷۶

 

نقد و بررسی

اولاً: این سخن یک راوی معتبر نیست و همچنین مستند به پیامبر(ص) و اصحاب هم نیست. این سخن را مقاتل، دشمن اهلبیت(ع) و دروغگویی که احادیث ساختگی را به پیامبر(ص) نسبت می داده،۷۷ مطرح کرده است. او دشمن خاندان پیامبر است و قول وی از اعتبار ساقط است.

ثانیاً: وی خبر از حادثه ای می دهد که خودش در آن هنگام نبوده و به دنیا نیامده بوده است. لذا این خبر مرسل است. وی شاهد نزول آیه نبوده و قول او بدون دلیل و از حجیت ساقط است.

ثالثاً: قول او مخالف دهها روایت صحیح و مشهور است که همگی شهادت می دهند که این آیه و این سوره درباره اهل بیت نبوتG نازل شده است.

رابعاً: چرا مقاتل از آن همه روایات وارد شده درباره اهلبیت(ع) سخن نمی گوید؟ روایات زیادی از اهلبیت(ع) و از اصحاب کرامM نقل شده که همگی حتی سبب نزول کل سوره را درباره پنج تن می دانند. چگونه برای یک فرد مسلمان ممکن است که همه آنها را به خاطر یک روایت مرسل، ضعیف و مجعول رد کند!

 

۶. در شأن یک مسلمان

پیامبر اکرم(ص) از مشرکان یتیمی، مسکینی و اسیری را گرفت و به مسلمانی سپرد و به او توصیه نیکویی با آنان را فرمود. پس آنان نزد آن شخص مسلمان یک یا دو یا سه روز ماندند و مسلمان ایشان را بر نفس خویش ایثار نمود.۷۸

 

نقد و بررسی

اولاً: گوینده این سخن مجهول است و معلوم نیست چه کسی چنین ادعایی را ذکر کرده است. ثانیاً: در متن حدیث اضطراب وجود دارد. راوی در تردید است و می گوید یک روز یا دو روز یا سه روز. از سوی دیگر، صرف ماندن در پیش کسی ارزش ندارد. به علاوه معلوم نیست آن مرد مسلمان چه ایثاری کرده است. ثالثاً: این حدیث با روایات صحیح السند و متعدد در تعارض است. رابعاً: این سخن تناسبی با آیات ندارد. در آیه سخن از نذر است و وفا به آن. خامساً: دانشمندان تفسیری و حدیثی اهل سنت این روایت را قابل اعتماد نمی دانند. چنان که ابن حجر می گوید:

از دانشمندان حدیث کسی که مورد اعتماد باشد این حدیث را ذکر نکرده است.۷۹

 

ابن عراقی هم گفته است:

لم اقف علیه.۸۰

کسی را نشناختم که این حدیث را گفته باشد.

لذا این روایت مجهول و ضعیف است و هیچ اعتمادی بر آن نیست. به علاوه در سوره سخن از نذر و وفای به آن است و در این روایت از نذر خبری نیست.

 

۷. در شأن یک مرد انصاری

ابوحمزه ثمالی می گوید:

به من خبر رسیده که مردی گفت: یا رسولالله(ص) به من غذایی بده، به خدا سوگند گرسنه هستم. مردی از انصار نزد آن حضرت۶ آمد. سپس ماجرا را به زنش بازگو کرد. زنش گفت: به آن مرد آب و غذا بده. همین طور این ماجرا به همین نحو درباره یتیم و اسیری تکرار شد و آیه اطعامی نازل شد.۸۱

 

نقد و بررسی

اولاً: سند حدیث منقطع است و مجهول. معلوم نیست ابوحمزه ثمالی از چه کسانی روایت کرده است. مردی که سؤال کرده و نیز مرد انصاری که انفاق کرده هم مجهول اند. ثانیاً: دادن غذا و آب به یک نفر در حالت عادی خیلی امتیاز ندارد. این روایت با آیات سازگاری ندارد، زیرا آیا مفاهیم بسیار بلندتری را درباره چنین اطعامی قائل شده است. ثالثاً: این روایت با روایات صحیح و متعدد دیگر در تعارض است.

عجیب است مفسران از این دیدگاهها به سادگی رد می شوند و حرفی نمی زنند. آیا این دوری از عترت نیست که در احادیث متواتر ثقلین تأکید فراوان شده که امت از اهلبیت(ع) جدا نشوند. به هر حال، همه این شأن نزولها، مرسل، ضعیف، مجهول و مجعول است و فقط همان روایاتی که سبب نزول را اهلبیت(ع) می دانند صحیح و معتبر و موافق سوره است.

 

پی نوشت:

۱۶. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۴، ص۵۲۵.

۱۷. اسباب النزول، ص۳۷.

۱۸. الدر المنثور، ج۸، ص۳۷۱.

۱۹. الکشف والبیان، ج۱۰، ص۹۸ ـ ۱۰۰.

۲۰. النکت والعیون، ج۶، ص۱۶۸.

۲۱. اسباب النزول، ص۳۷۸.

۲۲. شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۰۰.

۲۳. الجامع لاحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۱۸؛ تفسیر القشیری، ج۳، ص۳۷۸.

۲۴. الکشاف، ج۴، ص۳۰۰.

۲۵. تفسیر فخر رازی، ج۳۰، ص۲۴۴.

۲۶. اسد الغابه، ج۵، ص۲۴۴.

۲۷. تفسیر القرآن، ص۶۲۹.

۲۸. تذکرة الخواص، ص۲۸۳.

۲۹. الجامع لاحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۳۰.

۳۰. ریاض النضرة، ج۳، ص۱۸۰.

۳۱. تفسیر النسفی، ج۲، ص۷۵۸.

۳۲. تفسیر الخازن، ج۴، ص۳۷۸.

۳۳. غرائب القرآن، ج۶، ص۴۱۲.

۳۴. کتاب التسهیل، ج۴، ص۴۱۲.

۳۵. البحر المحیط، ج۸، ص۳۹۵.

۳۶. تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۵۵۳.

۳۷. تفسیر الحداد، ج۷، ص۱۳۱.

۳۸. تبصیر الرحمن وتیسیر المنان، ج۲، ص۳۷۹.

۳۹. اللباب فی علوم الکتاب، ج۲۰، ص۳.

۴۰. نظم الدرر، ج۸، ص۲۶۸.

۴۱. الدر المنثور، ج۸، ص۳۷۱.

۴۲. حاشیة القونوی، ج۱۹، ص۴۸۳.

۴۳. روح المعانی، ج۲۹، ص۱۵۷.

۴۴. حاشیة الصاوی، ج۶، ص۲۲۸۵.

۴۵. البحر المدید، ج۸، ص۱۹۷.

۴۶. فتح البیان، ج۷، ص۲۹۸.

۴۷. روح البیان، ج۱۰، ص۳۱۷.

۴۸. الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲۴، ص۳۲۵.

۴۹. صفوة العرفان، ج۶، ص۸۱۴.

۵۰. محمود زمخشری، همان ، ج۴، ص۱۶۹.

۵۱. یوسف مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۴۷۳.

۵۲. همان، ج۲۰، ص۴۴۵؛ احمد بن حجر عسقلانی، تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۳۹.

۵۳. یوسف مزی، همان ، ج۱۷، ص۴۴۳.

۵۴. روح المعانی، ج۲۹، ص۱۵۷.

۵۵. تذکرة الخواص، ص۲۸۳.

۵۶. روح البیان، ج۱۰، ص۳۱۹.

۵۷. صفوة العرفان، ج۶، ص۸۱۳.

۵۸. شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۱۰.

۵۹. علی قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۹۰ ـ ۳۹۱.

۶۰. ر.ک. ابوعلی حائری، منتهی المقال، ج۴، ص۳۲۴.

۶۱. عبدالنبی جزائری، حاول الاقوال، ج۱، ص۱۳۹.

۶۲. ابوعلی حائری، همان .

۶۳. ابی علی فضل طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۱۰.

۶۴. ابوجعفر محمد صدوق، الامالی، ص۳۲۹ به بعد.

۶۵. ر.ک. عبدعلی حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۴۷۷؛ محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۵، ص۲۶۱؛ فرات کوفی، تفسیر فرات، ص۵۲۸؛ ابوجعفر محمد صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰۵؛ میرزا نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۵۳.

۶۸. اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۴۸۳.

۶۹. جلال الدین سیوطی، همان، ج۶، ص۲۹۷.

۷۰. اسماعیل بن کثیر دمشقی، همان .

۷۱. همان ،

۷۲. جلال الدین سیوطی، همان، ج۸، ص۳۷۰.

۷۳. محمود آلوسی، همان ، ج۲۹، ص۱۵۵.

۷۴. محمد اطفیش، تیسیر التفسیر القرآن الکریم، ص۳۳۹.

۷۵. محمدبن احمد قرطبی، همان ، ج۱۹، ص۱۳۰.

۷۶. مقاتل، همان ، ج۴، ص۵۲۵؛ عبدالرحمن بن جوزی، زاد المسیر، ج۸، ص۱۶۸.

۷۷. یوسف مزی، همان ، ج۱۸، ص۳۴۵.

۷۸. محمد اطفیش، همان ، ص۳۳۸.

۷۹. محمود آلوسی، همان ، ج۲۹، ص۱۵۵.

۸۰. همان .

۸۱. محمدبن احمد قرطبی، همان، ج۱۹، ص۱۳۰.

دسته بندی: