جهاد با نفس
دومین جلسه کلاس اخلاق عمومی با حضور استاد، سرکارخانم دکتر شاکری، در حوزه حضرت عبدالعظیم ع برگزار گردید.

سرکار خانم استاد دکتر شاکری در دومین جلسه از سلسله مباحث شرح حدیث جهاد با نفس از کتاب گرانقدر ۴۰ حدیث امام خمینی ره، به تبیین أمارات( نشانه ها) و ثمره های إنقیاد( به اطاعت درآوردن) دو قوه شهویه و غضبیه و حکومت عقل بر انسان به شرح ذیل پرداختند.

أمارات إنقیاد قوه شهویه و حکومت عقل بر انسان

تحصیل ملکه عفت

در ابتدای راه، « حال» است که بر انسان عارض می گردد و در طی مسیر و به مرور زمان به ملکه مبدّل می گردد.

عفت جنسی یکی از ابعاد ملکه ی عفت است.

- بُعد دیگرش، عفت نسبت به شهوت مال است؛ که آن هم لزوما به مال زیاد نیست، بلکه چه بسا انسان به بی ارزش ترین چیز هم شهوت مالی داشته باشد.

لذا انسان دریغ دارد از آن مال، تمام حواسش به این است که فلان مال را چرا به فلان شخص داد؟ چرا انقدر داد؟ و ...

البته باید بیان شود که قناعت و مدیریت یک چیز است و شهوت مال چیز دیگر.

- از دیگر ابعادش، شهوت نسبت به شهرت و مقام است.

انسانی که قوه شهویه اش را به إنقیاد عقل درآورده است دیگر برایش مهم نیست که:

فلان کار من را کسی دید یا ندید.

دو سال روی کار تحقیقی زمان گذاشتم اما فلانی دو ماهه انجام داد، حال نمره او ۱۹ شده و نمره من ۱۸ ...

چنین شخصی چشمش از همه چیز بریده شده است. اگر خانم منزل است، جهاد در منزل می کند( جهاد المرأة حسن التبعل: جهاد زن خوب شوهرداری کردنش است)

لذا دیگر از همسرش توقع ندارد که در قبال خوب همسرداری اش از او تعریف شود و ...

امام علی علیه السلام می فرماید:« من لم یعط نفسه شهوتها أصاب رشده»

لذا می خواهی به کمال برسی؟ به هرآنچه نفست به تو گفت گوش نده؛ نفس می خواهد تو برترین ها در چشم ها باشی، بهش بگو: من نمی خواهم کسی بفهمد ...

« امام صادق علیه السلام می فرماید: إِنَّمَا شِيعَةُ جَعْفَرٍ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اِشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ.»

بعضی از رزمندگان ما نَصتوح بودن( خستگی ناپذیر)

چرا ذکرم نمی آید؟

چرا نماز شب، با توجه و حال خوب نمی تونم بخونم؟

چرا این همه قرآن می خونم اما بازهم نمی شود؟

...

« إِذَا تَخَلَّى اَلْمُؤْمِنُ مِنَ اَلدُّنْيَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلاَوَةَ حُبِّ اَللَّهِ »

هرچه در دنیا هست کنار بگذاری بالا می روی ... آن وقت شیرینی حب الله را می فهمی.

آثار إنقیاد شهوت و دستیبابی به ملکه عفت:

۱- حیاء

حیا در محضر حق، حیا در محضر خودتان، حیا در محضر خلق

در محضر خدا حیا دارد و عفت به خرج می دهد.

در محضر خودش حیا دارد، خیلی کرامت دارد.

در محضر خلق هم حیا دارد؛ حتی اگر به او اهانت کردن، او اهانت نمی کند.

« تلک حدود الله»

اگر اهانت کنیم و حیا را رعایت نکنیم حدود الهی را شکسته ایم، از مرز حیا گذشته ایم، خیلی حواسمان باشد.

۲- صبر

صبر درجاتی دارد:

صبر در برابر مصائب: سختی ها

« وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ 
الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ 
أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.»

یک ترم زحمت کشیدم و درس خواندم، شب امتحان یکباره اقوام همسر مهمانی منزلمان می آیند، همین امتحان است، حال کسی که قوه شهویه را به انقیاد عقل خویش درنیاورده، شروع به بداخلاقی و ترش رویی می کند و ...

لذا کسی که در مقام صبر در مصائب است، دعایش، دعای استعجار نیست(دعای به همراه بی تابی)، دعای احتمال نیست( دعای اهل معرفت که دعا را در اسباب وقوع امور هستی دخیل می دانند)، بلکه دعایش، دعای امتثال است، یعنی دعا می کند چون خدایا خودت گفتی در مصائب دعا کن و من دعا کردم و دیگر هیچ.

صبر بر طاعت

یک مصداقش: احسان به والدین« فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ»

چقدر در مقابل بدخُلقی و ناسپاسی و هرچه گفتند، ما سر بالا نیاوردیم؟

چقدر با وجودیکه غیر معروف عمل کردند ما به معروف عمل کردیم؟ ...

صبر بر معصیت

« الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ، صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَة، وَ صَبْرٌ عَلَی الطّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ المَعْصِیَة.»

باید حرکت کنیم و خومان را بسازیم.

أماره إنقیاد قوه غضبیه

تحصیل ملکه شجاعت

علی علیه السلام، شجاع است، زیرا مالک غضبش است. نمونه اش هم در برخورد کریمانه اش با بی احترامی عمربن عبدود است.

چقدر دیگران تورا به غضب آوردن، اما شجاعانه مقابله به مثل نکردی و دلت هم نگرفت؟

...

آثار شجاعت:

حِلم

« إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا»

صفت خداوند است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:« ‏ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشْبَهِکُمْ بِی قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ‏ قَالَ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ أَلْیَنُکُمْ کَنَفاً وَ أَبَرُّکُمْ بِقَرَابَتِهِ ...»

اگر اهل حِلم نباشد، اصلا نمی شود که اهل برّ به أقرِبا باشیم.

باید اهل حِلم باشیم و نبینیم، اگر اهل حِلم نباشیم قطع رحم می کنیم.

فلانی فلان حرف را زد.

فلانی این طور برخورد کرد ...

اینها سخت است. انقدر اُفت و خیز دارد تا انسان برسد.

خیز دلا کشان کشان        رو سوی بزم بی‌نشان.

بی نشان شو،  کشان کشان برو، اما از میدان بیرون نرو و ترک نکن، نگو زمین می خورم.

با خدا خلوت داشته باش و بگو.

بیا تا با خدا خلوت گزینیم         چو عیسی با چنین مریم بسازیم      ...     به پیش کعبه رویش بمیریم

شما آمدید هاجر عمرتون بشید، مریم عمرتون بشید، و زهرا سلام الله علیها را دارید، چه ترسی از شکست داردی.

امام صادق علیه السلام می فرماید:« إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ ...»

یعنی خودت را به سختی به حِلم بزن، بالاخره یک جایی بلند می شود.

۲- دومین آثار شجاعت، طمأنینه و تواضع است

« وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»

چقدر جاهلون با الفاظی که سزاوارمون نبود، ما را خطاب کردن و ما در جوابشون گفتیم: سلام.

این سلام، یعنی اینکه با اینکه هرچه خواستی گفتی اما، از جانب امن در امن هستی، نه در فتار، نه در نگاه، نه در کردارم از من به تو آسیبی نمی رسه.

بالاخره ما آمدیم عبادالرحمن بشیم یا نیامدیم؟

حال که به اینجا رسیدیم، و به إنقاید درآوردیم قوه ناطقه، شهویه و غضبیه را و حکمت و عفت و شجاعت، حاصل شد، می شود: عدالت

پیامبران آمده اند که شما را به اینجا بکشند.

به عدالت عمل کنی.

اهل حکت و عفت و شجاعت شوی.

«  لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»

آمدیم، مریم و هاجر و زهرا سلام الله علیها، شویم. اما سخته.

اما نگوییم، سخته و نمیشه، بلکه بگویید مردانه می ایستم.

فقط به فکر درس خواندن نباشیم بلکه به فکر تهذیب نفس باشیم.

از امروز شروع کنیم و برنامه ریزی کنیم. ۲۰ بار تبعیت از نفس کردیم و افتادیم اما یک بارش رو تونستیم مقاومت کنیم.

« مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ»

صدقوا: یعنی در این مسیر صادق است

قضی نحبه: یعنی دیگر غضب و شهوت در او مُرد

ینتظر: یعنی به مرحله کمال نرسید، اما مثل ما، در جهاد است و منتظر که غضب و شهوت بمیرد و خدا حاکم شود.

اگر آن قُوی را به أنقیاد درآوردیم، نماز شب مان، نماز شب می شود.

در غار فتم چون دل و دلدار حريفند

« وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ»

دیگر بنده ی غضب و شهوت نیست.

« رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَ يُهَيىْ لَكم مِّنْ أَمْرِكم مِّرْفَقاً»

خوش آمدی، خیلی خسته شدی، عُمری مبارزه کردی، حالا بیا ...

لطف خیال شمس دین از تبریز در کمین

آشکارا بگو من با غضب و شهوت، قهرم، دیگه کار ندارم قدرم شناخته نشد، کی بُرد ...

پیامبر عزیز خدا، ۴۰ سال سختی کشید تا آنکه مورد خطالب« أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ- وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ - الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ - وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ» شد.