شیخ فضل الله نوری
گاه خورشید از پی عشق خدا بر نیزه ها/ گاه از شوق خدا خورشید بر بالای دار- پرتو خورشید فضل اللّه نوری تافته است/ جاودان از مشرق خونین و خون بالای دار

فضل الله کجوری، مشهور به شیخ فضل‌الله نوری فرزند  ملا عباس کجوری( از روحانیان صالح و مورد اعتماد مردم)، در سال ۱۲۵۹ ق . در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران متولد شد.

وی به تحصیل علوم دینی پرداخت و پس از اتمام دوره سطح در تهران راهی نجف اشرف سامرا گشت و از اساتیدی همچون میرزای شیرازی و میرزا حبیب الله رشتی بهره جست.

ایشان در سال ۱۳۰۳ ق  با توجه به موقعیت حساس سیاسی و اجتماعی ایران ، با اشاره میرزای شیرازی، روانه تهران شد و به اقامه جماعت و تالیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت.

نقش فعال و موثر در نهضت تنباکو و قضایای مشروطه، پیشنهاد ذکر مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور و اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس شورای ملی، از جمله فعالیت های سیاسی- دینی ایشان به شمار می آید.

این فقیه مجاهد، پس از به انحراف کشیده شدن مشروطه و دوره استبداد صغیر و فتح تهران، به‌ دست مشروطه‌ خواهان، در دادگاهی (که اتهام ‌های وارده به شیخ منتشر ولی صورتجلسه دفاعیات وی منتشر نشد) محاکمه و سرانجام اعدام شد.

شناختنامه

• تحلیل امام خميني (ره) درباره علت شهادت آيت الله شيخ فضل الله نوري

" در مشروطه ديدند كه يك ملا يا چند ملا درنجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حكومت خودكامه اي كه در آن وقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر كردند و در اين مسائل آنهايي كه مخالف هم بودند از پا ننشستند. آنها هم فعاليت خودشان را مي كردند كه حالا بخواهيم همه را بگوييم طولاني است. لكن راجع به همين مشروطه و اينكه مرحوم شيخ فضل الله نوري ـ رحمه الله عليهم ايستاد كه «مشروطه بايد مشروعه باشد، بايد قوانين موافق اسلام باشد.» در همان وقت كه ايشان اين امر را فرمود و متمم قانون اساسي هم از كوشش ايشان بود، مخالفين، خارجي ها كه يك همچون قدرتي را در روحانيت مي ديدند كاري كردند در ايران كه شيخ فضل الله مجاهد مجتهد داراي مقامات عاليه را، يك دادگاه درست كردند و يك نفر منحرف روحاني نما او را محاكمه كرد و در ميدان توپخانه شيخ فضل الله را در حضور جمعيت به دار كشيدند. ( صحيفه نور، جلد ۱۳، ص ۱۷۵)

دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيده اند يك عده اي كه نمي خواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشد و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوي طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازي كردند به طوري كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آن وقت يك آدم شاخصي در ايران بود و مورد قبول بود همچون جوسازي كردند كه در ميدان علني ايشان را به دار زدند و پاي آن هم كف زدند و اين نقشه اي بود براي اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطه اي باشد كه علماي نجف مي خواستند، حتي قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدي منعكس كردند، كه آنجا هم صدايي از آن در نيامد. اين جوي كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضي از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند و در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاي آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتي علما هم غفلت داشتند. ( صحیفه نور، جلد ۱۸، ص ۱۸۱)

دسته بندی: