۱.ابتكار: پژوهش در هر حال متضمن نوعی نوآوری است و از تكرار و تقلید و كهنه‌آموزی به دور است. تقلید كوركورانه، اصالت، وحدت و شخصیت را به خطر می‌اندازد و خلاقیت را می‌زداید.

 

۲.هندسه فكری محقق: پژوهش در خلأ روی نمی‌دهد و جهان‌بینی محقق در انجام پژوهش تأثیرگذار است. پژوهنده واقعی كسی است كه در پرتوی علمی‌ترین جهان‌بینی عصر خود به فلسفه و منطق واقع‌گرا مجهز شود و با یادگیری روش‌های پژوهش، با شخصیتی علم‌پرور به كار بپردازد. (همان، ص۵)

 

۳. نقشه پژوهش

هر پژوهشگری باید نقشه و برنامه‌ای سنجیده داشته باشد و بتواند به این پرسش‌ها پاسخی درست بدهد: چرا تحقیق می‌كند؟ هدف او چیست؟ درباره چه تحقیق می‌كند؟ مسئله پژوهشی، كدام و مرزهای آن چگونه است؟ بر اساس چه روش و شیوه‌هایی تحقیق می‌كند؟ از چه كسانی در پژوهش كمك می‌گیرد؟ كجا و كی تحقیق می‌كند؟

پژوهشگر برای انجام پژوهش، باید موضوع را بشناسد، اطلاعات گردآوریكند و نتیجه‌گیری شایسته داشته باشد.

 

نخستین گام پژوهش، مسئله‌گزینی است.مسئله مناسب دارای این ویژگی‌هاست:

۱. برای بهبود جامعه یا تكامل علم سودمند است؛

۲. ناگشوده یا گشوده، اما گسترش نیافته یا از جهتی گشوده و گسترده، اما از جهات دیگر ناگشوده و ناگسترده است؛

۳. با توجه به توانایی پژوهنده و امكان علمی عصر او، گشودنییا گستردنی است؛

۴. مورد علاقه و توان پژوهنده است. اگر مسئله‌ای از لحاظ مصلحت اجتماعییا سیر علمی، بی‌اهمیت یا كم اهمیت باشد، گذران عمر و كشتی به خشكی راندن است. (همان، ص۷)

گام دوم، مسئله‌كاوییا تحلیل مسئله است. ابتدا آن را تعریف و وجوه و مسائل فرعی آن را استخراج می‌كنیم.

سومین قدم، شیوه‌گزینی است و اینكه كدام شیوه و روش مناسب است.باید به یاری روش‌شناسی، شیوه‌های گوناگون نظری و عملی را بررسیكنیم و پس از مقایسه شیوه‌ها، آنهایی را برگزینیم كه برای حل مسئله خود شایسته می‌یابیم.

چهارمین قدم، سندگزینی است،یعنی گزینش و ارزیابی نوشته‌هایی كه به طور مستقیم یا غیر مستقیم درباره مسئله نوشته شده است.برای این منظور باید به اتكایكتاب‌نامه‌ها و كتاب‌شناسان، صورتی از نام و ویژگی‌های سندهای مهم را فراهم آوریم و اولویت‌بندیكنیم.

گام پنجم: گردآوری اطلاعات (یافته‌اندوزی): در این مرحله با خواندن كتاب‌ها باید ویژگی‌های آن اثر را استخراج كنیم. هر چه بیشتر با پژوهش‌های پیشینیان آشنا شویم، برای پژوهش ژرف ابتكارآمیز امكان بیشتریخواهیم داشت. معمولاً با اینكه ابتكار از اندیشه یك نفر می‌تراود، اما نتیجه منطقی اندیشه‌های گروهی از مردم است. در پهنه شناخت، متأخران با بهره‌برداری از یافته‌های متقدمان، از آنان پیش می‌افتند.از این رو، با آنكه از حیث زمان متأخرند، از نظر دانش، متقدم به شمار می‌روند. (آریانپور،۱۳۵۴، ص۱۶ـ۱)

 

قدم ششم: یادداشت‌برداری ضمن مطالعه است.درباره یاداشت‌برداریاین نكات مهم است:

۱. همه مطالب و مضامین كتاب یا نوشته برای خواننده ارزش یكسان ندارد، بلكه برخی از آنها ارزندهو لازمند؛

۲. خواننده همراه با مطالعه باید قلم و كاغذیبراینگارش نكات لازم و سودمند به همراه داشته باشد.گاهی هم با علامت گذاشتن در حاشیه یا متن،مطالب مهم كتاب را مشخص ‌كند؛

۳. برای یادداشت‌برداری، بهتر است از برگه یا كارت یادداشت به اندازه تقریبی(۱۰×۷ یا ۱۰×۱۵ یا ۲۰×۱۲) استفاده كند؛

۴. مطالب را به طور خلاصه یادداشت كنیم و آدرس دقیق منبع را بیاوریم تا به مراجعه مجدد نیاز نداشته باشیم؛

۵. بهتر است عنوان تحقیق را در بالای كارت یادداشت بیاوریم و مطالب هم‌سنخ را در یك جا قرار دهیم تا هنگام تهیه گزارش، مراجعه به آسانی صورت بگیرد؛

۶. بهتر است برای هر قسمت از پژوهش‌هایمان، كارت یا كارت‌های جداگانه‌ای اختصاص دهیم؛

۷. بی‌اعتنایی به یادداشت‌برداریهنگام مطالعه، خواه از روی سستی و كاستی باشد، خواه از روی اعتماد به حافظه، روا نیست؛ زیرا ممكن است مطلب در آینده از صفحه خاطر زدوده شود؛

۸. در هر شرایطی حتی هنگام خواندن داستان‌ها نیز باید یادداشت‌برداریكنیم و آن را در پوشه‌های مخصوص، ضبط و حفظ كنیم.این یادداشت‌ها می‌تواند در آینده گنجینه‌های مفیدیباشد. بسیاری از محققان و نویسندگان از همین راه به گردآوری مطالب و مضامین جالب دست یافته‌ و با تلفیق و تكمیل آنها، تألیفات جدیدی ارائه كرده‌اند.

۹. نوع یادداشت‌برداری از یك اثر به توجه و علاقه پژوهنده،بستگیدارد. برخی به جنبه‌های ذوقی و ادبی، بعضیبه جنبه‌های دستوری و عده‌ای دیگر به نكات علمی ـ تحقیقی نوشته علاقه‌مند می‌شوند.

۱۰. در یادداشت‌برداری‌ باید مشخص كرد كه از كدام شیوه ضبط پیروی شده است:خلاصه، نقل قولیا تفسیر.در موارد عادی استفاده از نقل قول ضرورتی ندارد، اما هنگام استفاده از كلمات قصار یا سخنان بلند به بزرگان، باید از شیوه نقل قول مستقیم بهره گرفت و قول آنها را داخل گیومه قرار داد.

هفتمین گام، نقد نكته‌هایی است كه از سندها و منابع دریافت كرده‌ایم. این نكته‌ها، اعتبارییكسان ندارند.بنابراین، باید نقد شوند و سپسحذف یا چیزیبه آن اضافه شود.

در قدم هشتم باید به دقت وارسی كرد. پس از آشنایی با موضوع و گردآوری اطلاعات، نوبت نتیجه‌گیرییا مسئله‌گشاییاست. نتیجه‌گیری مستلزم وارسی، رده‌بندی و بازنگری است. در این بخش، برایبهره‌برداری از یافته‌ها و اطلاعات به دست آمده، به تحلیل یادداشت‌ها می‌پردازیم و به این وسیله به راه‌حلی موقت می‌رسیم كه همان فرضیه است؛ سپس برای سنجش و تأیید یا رد فرضیه، به مطالعه انتقادییا تفصیلی می‌پردازیم.

در گام نهم،پژوهشگر به اعتبار فرضیه صادق خود، همه یافته‌ها را به ترتیبی منطقی، رده‌بندیمی‌كند و از یافته‌های خود نتیجه می‌گیرد. اگر نتیجه یا نتیجه‌های پژوهش، عمومیت داشته باشد، قانون علمیخوانده می‌شود و اگر تركیبی نظری از قانون‌های علمی باشد، نظریه به شمار می‌رود.

در گام آخر، جریان پژوهش خود را بازنگریمی‌كنیم و در اصلاح آن می‌كوشیم و با توجه به كاستی‌ها و بازسازی‌های آن، برای راهنمایی پژوهندگانی كه پس از ما به این موضوع روی می‌آورند، پیشنهادهایی را طرح می‌كنیم. (همان، ص۳۴ ـ ۲۸)