نوشته شده توسط dabir در ۱. مهٔ ۲۰۱۹ - ۱۴:۳۱
پی نوشت ها:
درآمدی بر سیره اقتصادی معصومین علیهم السلام
پيامبر اکرم-صلی الله عليه و آله:
الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءً أَفْضَلُهَا جُزْءً طَلَبُ الْحَلَال.( بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۰)
عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگ ترین جزء آن کسب حلال است.
برسی سیره معصومین علیهم السلام، پرداختن به فعالیت های اقتصادی و تلاش در این زمینه را از برجسته ترین خصایص حضرات علیهم السلام را بیانگر است.آیه شریفه: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعي»( نجم- آیه ۳۹) روشنگر ترغیب انسان به کار و تلاش است و سیره معصومین علیهم السلام برگرفته از این مکتب نیز موید آن می باشد که درس بزرگی و عزت نفس را به پیروان خویش به ارمغان آورده است.
♦ ارزش کار
کار و تلاش رمز بقای یک جامعه است. در سیره پیشوایان معصوم (ع) فعالیت های اقتصادی افراد ارزش بالایی دارد. آن بزرگواران کارگران و تولید کنندگان را بسیار تشویق می کردند. سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش می کشیدند و هیچ گاه برای تأمین ضروریات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمی کردند، این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان به دنیا و رابطه آن با آخرت است و بر اندیشه های انحرافی زهد مآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوی و مصالح اخروی در تضاد می دانستند و یا افکار باطل ارباب مآبانه که کار را وظیفه افراد پست و پایین جامعه می دانستند، خط بطلان می کشد. «انس بن مالک» می گوید: هنگامی که رسول خدا (ص) از جنگ تبوک بر می گشت، «سعد انصاری» یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. وقتی پیامبر (ص) با او دست داد، احساس کرد که دستان وی زبر و خشن است! نبی مکرم (ص) سؤال کرد: چرا دستان تو این قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبری دستان من به خاطر کار کردن با بیل و طناب است تا مخارج خانواده ام را تأمین کنم. پیامبر (ص) دستان او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد.[۲] وقتی ابعاد گوناگون شخصیتی هم چون حضرت علی (ع) را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم، می بینیم که ایشان در عین حال که زاهدترین فرد زمان خود است، فعال ترین آن ها نیز هست. شهید آیت الله مطهری (ره) می گوید: «شخصیت علی (ع) شخصیتی جامع الاضداد است. وقتی خلوت شب فرا می رسد، هیچ عارفی به پای او نمی رسد و روز که می شود گویی این آدم آن آدم نیست. با اصحابش که می نشیند چنان چهره اش باز و خندان است که از جمله اوصافش این است که همیشه قیافه اش باز و شکفته است.»[۳] امام موسی بن جعفر (ع) به یکی از یارانش که کاسب و فروشنده بود، فرمود: «اغد الی عزک [۴] صبح زود به سوی عزت و سر بلندی خود بشتاب» منظور آن حضرت همان کسب و تجارت است. عزت انسان در سایه تلاش او در جهت تولید به دست می آید. از این رو پیشوایان معصوم (ع) با تمام مشکلات و مسئولیت های طاقت فرسای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در عرصه کار و تلاش های اقتصادی کوشا و فعال بودند و در کنار کارگران و غلامان به کار و تولید می پرداختند.
♦ نکوهش افراد تنبل
بیکاری نه تنها ضربه اقتصادی به فرد و جامعه می زند، بلکه ضرر و خطر بزرگ تر آن متوجه آسیب های روحی و روانی فرد می شود، زیرا انسان را از لحاظ حیثیت و شخصیت واقعی تنزل می دهد و او را از خوشبختی و سعادت محروم می سازد. در مکتب حیات بخش اسلام انسانی که صاحب حرفه است و از دسترنج خود مخارج خانواده اش را تأمین می کند، جایگاه والایی دارد: «ان الله یحب المحترف الامین»[۵] و بر عکس آن کسی که توان کار کردن دارد و مخارج خود را بر دیگری تحمیل می کند، ملعون خوانده می شود. رسول گرامی اسلام (ص) در گفتاری حکیمانه افراد تنبل را مورد نکوهش و سرزنش قرار داده و می فرماید: «ملعون ملعون من القی کله علی الناس ملعون ملعون من ضیع من یعول [۶]ملعون است ملعون است! کسی که بار زندگی خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است ملعون است! کسی که خانواده اش را در اثر ندادن نفقه ضایع و تباه کند.» امام محمد باقر (ع) در نکوهش بیکاری و تنبلی می فرماید: «ایاک و الکسل و الضجر فانهما مفتاح کل شر من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر علی حق[۷] به پرهیز از کاهلی و افسردگی، زیرا این دو کلید تمام بدی هاست. آدم تنبل حقش را نمی تواند به دست آورد و آدم افسرده حال نمی تواند در کار حق برد باری ورزد.» آن بزرگوار باز هم در مذمت تنبلی خاطرنشان نموده اند که: «انی لابغض الرجل ان یکون کسلان عن امر دنیاه و من کسل عن امر دنیاه فهو عن امر آخرته اکسل؛[۸] همانا من دشمن می دارم فردی را که در کارهای خوب زندگی دنیوی اش تنبل است؛ زیرا هر کس در کار دنیوی کاهلی کند، نسبت به کار آخرتش کاهل تر خواهد بود.»
♦ تلاش در عرصه تولید
با مطالعه در رفتارهای اقتصادی پیشوایان معصوم (ع) می توان به اصول کلی در زمینه تولید دست یافت. آنان نه تنها خود علاقه زیادی به کارهای تولیدی و اقتصادی داشتند، بلکه با استفاده از فرصت های مناسب برای شکوفایی نیروهای درونی و استعدادهای نهفته افراد زمینه سازی می نموده و از این طریق در آنان انگیزه تولید و کسب در آمد را تقویت می کردند. تاکید آن بزرگواران بر تولید بیانگر آن است که اسلام اقتصاد بر محور تولید مخصوصاً کشاورزی را بر سایر موارد ترجیح می دهد. بررسی زندگی امام علی (ع) نشان می دهد که آن حضرت در دوران ۲۵ سال فاصله از امور حکومتی، بیش تر وقتشان را به باغداری و کشاورزی و کارهایی مربوط به آن نظیر حفر چاه و قنات می گذراندند. اخبار و روایات متعدد تاریخی نشان می دهد که مهم ترین و اصلی ترین منبع مالی امام موسی کاظم (ع) کشاورزی بوده است «علی بن ابی حمزه» می گوید: امام کاظم (ع) را دیدم که در زمین کشاورزی خود کار می کرد و عرق می ریخت. عرض کردم: قربانت گردم! پس کارگران کجا هستند؟ فرمود: ای علی! بهتر از من و پدرم در این زمین با بیل کار می کردند. عرض کردم: آنان را معرفی نما! حضرت فرمود: رسول خدا (ص)، امیرالمؤمنین (ع) و پدرانم همه با دست خود کار می کردند. کشاورزی شغل پیامبران خدا و جانشینان آنان و مردان شایسته است.[۹]
♦ حمایت از تولیدکنندگان
پیشوایان معصوم (ع) علاوه بر اینکه خود در عرصه تولید و تلاش های اقتصادی پیش گام بودند، از تولید کنندگان و کشاورزان حمایت می کردند و به آسیب دیدگان و ورشکستگان و قرض دارانی که زندگی اقتصادی آن ها به دلیل مشکلات طبیعی مختل شده بود، کمک های فراوانی می کردند. امام علی (ع) به تولید کنندگان و کشاورزان عنایت ویژه ای داشت. امام صادق (ع) در این باره می فرماید: «کان امیرالمؤمنین یکتب و یوصی بفلاحین خیرا؛ [۱۰]امیرمومنان همیشه به عمال و کارمندان شان سفارش کشاورزان را می نمود.» امام موسی کاظم (ع) از کشاورزان و تولید کنندگان مدینه زیاد حمایت می کرد، شخصی می گوید: در نزدیکی مدینه صیفی کاری داشتم. موقعی که فصل برداشت محصول نزدیک می شد، ملخ ها آن را نابود کردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر بدهکار بودم. نشسته بودم و فکر می کردم. ناگهان امام موسی بن جعفر (ع) را دیدم که در حال عبور از آن جا بود و مرا دید، فرمود: چرا ناراحتی؟ عرض کردم: به خاطر این که ملخ ها کشاورزی مرا نابود کرده اند. حضرت فرمود: چه قدر ضرر کرده ای؟ عرض کردم: یک صد و بیست دینار با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: یک صد و پنجاه دینار به او بده سی دینار سود به اضافه اصل مخارج و دو شتر هم به وی تحویل بده! آن مرد می گوید: وقتی این کمک را تحویل گرفتم، عرض کردم: وارد زمین من شوید و در حق من دعا کنید. حضرت وارد زمین شد و دعا کرد، سپس از رسول خدا (ص) نقل کرد و فرمود: از بازماندگان مشکلات محکم نگه داری کنید.[۱۱] بدینسان امام به مسئولان و افراد جامعه می آموزد که چگونه به افراد آسیب دیده کمک کنند. حضرت موسی بن جعفر (ع) در کمک به کشاورزی که زراعت او دچار خسارت شده بود، علاوه بر اصل سرمایه، مقدار سودی که انتظار داشت به او می پردازد، ضمن این که حمایت معنوی خود را نیز اعلام می دارد و برای آن کشاورز دعا می کند و با ذکر روایتی از پیامبر (ص) او را مشمول هدایت فکری و معنوی خود قرار می دهد.
♦ تأمین نیازهای محرومان
گرفتاری ها و نیازمندی ها به طور طبیعی ممکن است به سراغ هر انسانی بیاید. در چنین مواقعی که فرد در جامعه دچار مشکل شده و به یاری دیگران نیازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمی در جهت حل مشکل وی بردارند. اسلام نهایت کوشش و تلاش خود را به خرج می دهد که در تمام جامعه اسلامی حتی یک فقیر و نیازمند هم پیدا نشود، اما بدون شک در هر جامعه ای افرادی از کار افتاده آبرومند، کودکان یتیم، بیماران و مانند این ها وجود دارند که باید به وسیله بیت المال و نیز افراد متمکن با نهایت ادب و احترام تأمین شوند. توجه به امور معیشتی فقرا و نیازمندان جامعه در سیره پیشوایان معصوم جایگاه ویژه ای دارد. حضرت علی (ع) حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزء برنامه های اصلاحی خویش قرار داده بود. آن حضرت (ع) در عهدنامه خویش به«مالک اشتر نخعی» به وی مأموریت می دهد که هیچ گاه از اقشار محروم غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند:...«ثم الله الله فی الطبقه السفلی...»[۱۲] امام متقین علاوه بر فرمان هایی که به کارگزاران خویش جهت تأمین اجتماعی جامعه می دهد، خود عملاً نیز به تأمین این قشر در جامعه اقدام می کند. آن حضرت خود را پدر یتیمان معرفی می کند و هم چون پدر با آنان رفتار می نماید.[۱۳] در حدیثی آمده است که امام سجاد (ع) در شب های تاریک از خانه خارج می شد و انبانی را که در آن کیسه های درهم و دینار بود بر دوش خویش حمل می کرد و بر در خانه فقرا می آورد و به آنان می بخشید. زمانی که آن حضرت به شهادت رسید و آن عطایا به مردم نرسید، تازه متوجه شدند که آورنده آن بخشش ها امام سجاد (ع) بوده است.[۱۴] «ابوهاشم جعفری» - یکی از اصحاب خاص امام حسن عسگری (ع) می گوید: از فقر و تنگدستی به امام حسن عسگری (ع) شکایت کردم. آن حضرت با تازیانه خود خطی بر روی زمین کشید و شمشی از طلا که نزدیک پانصد اشرفی بود از آن بیرون آورد و فرمود: ای اباهاشم! این را بگیر و ما را معذوردار[۱۵] «حسن بن کثیر» می گوید: در محضر امام محمد باقر (ع) از نداری خویش و بی توجهی برادران شکایت کردم. حضرت خود دستور داد کیسه ای را که در آن هفتصد درهم بود، بیاورند و فرمود: این ها را خرج کن وقتی تمام شد، مرا با خبر ساز.[۱۶]«صفوان بن ساربان» می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودم. مردی از اهالی مکه به نام«میمون» نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: کرایه راه سفر تمام شده، نیاز به کرایه دارم. امام بی درنگ به من فرمود: برخیز و به کار برادرت رسیدگی کن. برخاستم و به حل مشکلات او پرداختم. خداوند کمک کرد و نیاز او بر طرف شد. در این هنگام به محضر امام صادق (ع) رسیدم، از من پرسید: در مورد نیاز و مشکل برادرت چه کردی؟ عرض کردم به یاری خدا مشکل او حل شد. آن حضرت فرمود: آگاه باش! که حتماً برادر دینی ات را یاری کنی. این کار در نزد من محبوب تر و بهتر از آن است که یک هفته خانه کعبه را طواف نمایی.[۱۷]
♦ اعتدال و قناعت در مصرف
حد مطلوب بهره مندی و استفاده از نعمت های الهی آن است که همراه با رعایت اعتدال و به قدر کفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقای نعمت و پدید آورنده زمینه مناسبی برای رشد صفات و کمالات معنوی در انسان است. از جمله آموزه های سیره معصومین (ع) این است که انسان تولید و انفاق زیاد داشته باشد ولی در مصرف شخصی به حداقل قناعت نماید. روحیه تولید و تلاش در سیره آن بزرگواران چنان است که تولید را برای ارتقای سطح معیشت مردم می خواستند. آنان با تولید بیش تر کم ترین استفاده شخصی را می نمودند. «ابن عباس» می گوید: در زمان جنگ جمل هنگامی که در منطقه«ذی قار» برای جمع آوری نیرو اردو زده بودیم، یک روز به خیمه مولای متقیان (ع) رفتم. دیدم حضرت مشغول دوختن کفش خویش است سلام کردم، امام جواب دادند. پرسیدند: ابن عباس! این نعلین و صله خورده چقدر می ارزد؟ گفتم: ارزشی ندارد. امام فرمودند: حکومت بر شما نزد من از این نعلین بی ارزش تر است، مگر آن که حقی را برپا سازم و یا باطلی را از میان بردارم.[۱۸]امام باقر (ع) در این زمینه می فرماید: «من قنع بما رزقه الله فهو من اغنی الناس؛[۱۹]هر کس به مقدار رزقی که خداوند به او داده قانع باشد پس او بی نیازترین مردم می باشد.» امام کاظم (ع) در مورد اعتدال در مصرف می فرماید: «من اقتصد وقنع بقیت علیه النعمه و من بذر و اسرف زالت عنه النعمه؛[۲۰] هر کس میانه روی و اعتدال را رعایت کند و قانع باشد، نعمت برای او باقی خواهد ماند و هر کس اسراف کند، نعمت از دستش خواهد رفت.» نوع لباس، مرکب، منزل و غذای آن حضرت نمونه ای عالی از اعتدال و میانه روی بود و در برخی موارد امام تصریح می کرد که علت انتخابش معتدل بودن آن بوده است.
♦ اجرای عدالت اقتصادی
پیشوایان معصوم برای زدودن شرایط ناعادلانه زندگی و دستیابی به عدالت اقتصادی آن هم با توجه به بی عدالتی جامعه آنان، شعار عدالت اقتصادی را مطرح می کردند و در راه تحقق آن سیاست هایی را در پیش می گرفتند. در زمان حضرت علی (ع) مهم ترین منبع درآمد حکومت، بیت المال بود که از راه های گوناگون مانند غنایم جنگی و اخذ مالیات به دست می آمد، بنابراین بیت المال که به منزله درآمد ملی حکومت ایشان و وسیله رفاه مردم بود از ناحیه ایشان نسبت به آن دقت و دلسوزی می شد، چنان که وقتی شبی «طلحه» و«زبیر» بر او وارد شدند، امام چراغی را که در برابرش بود، خاموش کرد و فرمود تا چراغی از خانه برایش آوردند. طلحه و زبیر سبب آن را پرسیدند. امام فرمودند: روغن چراغ از بیت المال است. سزاوار نیست با شما، با روشنایی آن هم نشینی کنم.[۲۱] امام متقین هرگز اجازه نمی دادند مسئولان حکومتی کوچک ترین تعرضی نسبت به اموال بیت المال مسلمانان داشته باشند. به«زیاد بن ابیه» در این مورد نامه نوشت و فرمود: «به خدا قسم! اگر به من خبر رسد که در اموال مسلمانان خیانتی کوچک یا بزرگ از تو سر زده است، چنان با تو برخورد خواهم کرد که خوار و ذلیل و از هزینه زندگی درمانده و پریشان حال گردی»[۲۲] آن حضرت از یک سو به زمامداران درباره توجه به اقشار تولید کنندگان، توزیع کنندگان و خدمتگزاران و مصرف کنندگان سفارش می کردند و از سوی دیگر جهت امنیت اقتصادی و تأمین همه جانبه زندگی مردم، نظارت مستقیم بر بازار را مورد تاکید قرار می دادند.[۲۳] هم چنین به کارگزاران خود دستور دادند که نرخ ها را در سطحی نگه دارند که برای همه گروه های مردم قابل تحمل باشد و به فروشندگان نیز زیانی نرساند.[۲۴]از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) درآمد حکومت اسلامی از آن خداست از این رو حتی حاکم اسلامی نیز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافیان خود ببخشد، بلکه باید در میان بندگان مؤمن خدا یعنی مسلمانان به عنوان عیال الله به تساوی تقسیم شود. در اواخر دوران حکومت علی (ع) یاران آن حضرت به دلیل سخت گیری های آن بزرگوار در تقسیم بیت المال یکی پس از دیگری از ایشان جدا شدند، برخی به معاویه و برخی دیگر به گوشه خانه هایشان خزیدند و دنبال زندگی شخصی خود رفتند، برخی از دوستان حضرت از این وضع ناراحت بودند؛ بدین روی پس از تامل و چاره جویی از حضرت خواستند قدری تسامح به خرج دهد و به قریش و اشراف عرب بیش از غیر عرب و موالی حق بپردازد تا قدری اوضاع حکومت سامان پیدا کند، سپس مطابق گذشته رفتار کند. حضرت در پاسخ آن ها فرمودند: «آیا به من می گویید پیروزی را با ظلم بر کسانی که به ولایت و حکومت بر آن ها برگزیده شده ام به دست آورم؟ و الله تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پی یکدیگر طلوع و غروب می کنند، چنین نخواهم کرد! اگر آن مال از آن من هم بود در میانشان به صورت متساوی تقسیم می کردم، چه رسد به این که آن مال خداست.»[۲۵] این جملات صریحا نشان می دهد که از منظر علی بن ابی طالب و فرزندانش جلب رضایت خواص با اعطای امتیازات ویژه از بیت المال به آن ها خیانت به توده مسلمان و ستم در حق سایر اقشار مملکت است. جایگاه یک مسئول در نظام اسلامی چنان حساس است که حتی هنگام انفاق اموال شخصی خود به دیگران نیز باید همه را به یک چشم بنگرد و اموالش را یکسان و عادلانه انفاق کند.
پی نوشت ها:
[۱]. سوره نجم، آیه ۳۹.
[۲]. اسدالغابه، ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۶۹.
[۳]. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص ۴۱۰.
[۴]. مسند الامام الکاظم(ع)،عزیز الله عطاردی، ج ۲، ص ۳۵۹.
[۵]. وسایل الشیعه، حر عاملی، ج ۱۲، ص ۱۳.
[۶]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص ۳۷.
[۷]. همان، ص ۲۹۵.
[۸]. الحکم الزاهره، علی رضا صابری یزدی، ترجمه محمد رضا انصاری، ج۲، ص ۴۶۹.
[۹]. بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۸، ص۱۱۵.
[۱۰]. وسایل الشیعه، ج ۱۳، ص ۲۱۶.
[۱۱]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ۱۵، ص ۱۶.
[۱۲]. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه ۵۳، ص ۵۸۲.
[۱۳]. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج ۱، ص ۴۰۶.
[۱۴]. همان، ج ۱، ص ۳۸۹.
[۱۵]. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص۳۲۸.
[۱۶]. ارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۶۶.
[۱۷]. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۹۸.
[۱۸]. بحارالانوار، ج ۴۰، ص۳۲۸.
[۱۹]. الحکم الزاهره، ج ۱، ص۶۵۰.
[۲۰]. بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۳۲۷.
[۲۱]. سیاست نامه امام علی(ع)، محمد محمدی ری شهری، ترجمه مهدی مهری، ص ۴۴۴.
[۲۲]. نهجالبلاغه، نامه ۲۰، ص ۵۰۰ – ۴۹۹.
[۲۳]. نک: نهجالبلاغه،، نامه ۵۳.
[۲۴]. همان.
[۲۵]. نهج السعاده فی مستدرک نهجالبلاغه، محمد باقر محمودی، ج ۲، ص ۴۵۲ – ۴۵۰.
برگرفته از: حوزه نت
دسته بندی: