محرومان از عزّت

• منافقان

– محرومیت منافقان از عزت و سرافرازی به دلیل پذیرش ولایت کافران

نساء/ ۱۳۸: بَشرِّ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لهَمْ عَذَابًا أَلِيمًا

به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكى در انتظار آنهاست!

نساء/ ۱۳۹: الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا

همانها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى‏كنند. آيا عزّت و آبرو نزد آنان مى‏جويند؟ با اينكه همه عزّتها از آن خداست؟!

به تناسب بحث آيات قبل از سوره نساء در باره كافران و گمراهى آنها، در اين آيه، اشاره به حالت جمعى از آنان كرده كه هر روز شكل تازه‏اى به خود مي گيرند، روزى در صف مومنان، و روز ديگر در صف كفار، و باز در صف مومنان، و سپس در صفوف كفار متعصب و خطرناك قرار مي گيرند، و خلاصه هر روز به رنگى در مى‏آيند.

و سرانجام در حال كفر و بى‏ايمانى جان مى‏دهند! (بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً).

تعبير به عنوان" بشارت" در موردى كه سخن از" عذاب اليم" است يا بعنوان استهزاء نسبت به افكار پوچ و بى اساس آنها است، و يا به خاطر آن است كه كلمه بشارت كه در اصل از" بشر" به معنى صورت گرفته شده، معنى وسيعى دارد، و هر گونه خبرى را كه در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور يا غم‏آلود كند، شامل ميشود.

و در آيه اخير، اين دسته از منافقان چنين توصيف شده‏اند:" آنها كافران را به جاى مومنان دوست خود انتخاب ميكنند". (الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ).

سپس مي گويد: هدف آنها از اين انتخاب چيست؟" آيا راستى مي خواهند آبرو و حيثيتى از طريق اين دوستى براى خود كسب كنند"؟! (أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ).

در حالى كه تمام عزتها مخصوص خدا است. (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً).

زيرا عزت همواره از" علم" و" قدرت" سرچشمه مي گيرد و اينها كه قدرتشان ناچيز و علمشان نيز همانند قدرتشان ناچيز است، كارى از دستشان ساخته نيست كه بتوانند منشا عزتى باشند؛ و عزت، ذاتی خداوند، لذا هرکس متصل به این دریا باشد، دارای عزت است و کفار هرچند که قدرت ظاهری داشته باشند هیچگاه نمی توانند منشأ عزت باشند، بلکه وابستگی به آنها، چیزی جز ذلت را در پی نخواهد داشت.

«مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ». مقصود از اين مؤمنان كسانى مى‏باشند كه اسلام به وسيله آنان عزت يافت؛ زيرا آنان با جهاد و فداكارى خود به اسلام عزت دادند.

مضمون اين آيه، انتقاد شديد از ايجاد رابطه با كفّار است و تهديدى است براى منافقين كه آنان را به دوستى با كفار و بريدن از مؤمنين توصيف كرده است.

 و اين وصف، از نظر مصداق اعم از منافقين است كه دلهايشان ايمان نياورده و تنها به لقلقه زبان تظاهر به ايمان مى‏كنند و شامل يك عده از مؤمنين نيز مى‏شود، آن مؤمنينى كه همواره مبتلاى به دوستى با كفارند و به ظاهر از جماعت مؤمنين فاصله مى‏گيرند ولى در باطن با آنان اتصال دارند و اينگونه از مؤمنين حتى در زمان رسول خدا (ص) نيز بودند.

در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.

اين آيه به همه مسلمانان هشدار مي دهد كه عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى و فرهنگى و سياسى و مانند آن، در دوستى با دشمنان اسلام نجويند، بلكه تكيه گاه خود را ذات پاك خداوندى قرار دهند كه سرچشمه همه عزتها است، و غير خدا از دشمنان اسلام نه عزتى دارند كه به كسى ببخشند و نه اگر مي داشتند قابل اعتماد بودند، زيرا هر روز كه منافع آنها اقتضا كند فورا صميمى‏ترين متحدان خود را رها كرده و به سراغ كار خويش ميروند كه گويى هرگز با هم آشنايى نداشتند، چنان كه تاريخ معاصر شاهد بسيار گوياى اين واقعيت است!.

چند پيام‏ آیه:

۱- عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. « الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...»

۲- هرگونه ايجاد رابطه با كفار ممنوع است. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

۳- در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»


منابع: جامع البيان فى تفسير القرآن( تفسير الطبرى)، طبرى، محمد بن جرير- الميزان في تفسير القرآن‏، طباطبايى، محمدحسين‏- تفسير نمونه‏، مكارم شيرازى، ناصر- تفسير نور، قرائتى، محسن‏- تفسير السمرقندى المسمى بحر العلوم‏، سمرقندى، نصر بن محمد- التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم( الطبرانى)، طبرانى، سليمان بن احمد- تفسير ابن وهب المسمى الواضح فى تفسير القرآن الكريم‏، دينورى، عبدالله بن محمد- احكام القرآن( جصاص)، جصاص، احمد بن على‏- التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حسن‏- لطائف الاشارات: تفسير صوفى كامل للقرآن الكريم‏، قشيرى، عبدالكريم بن هوازن‏- مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن‏، ابوالفتوح رازى، حسين بن على‏- كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل‏، زمخشرى، محمود بن عمر- التفسير الكبير( مفاتيح الغيب)، فخر رازى، محمد بن عمر- أنوار التنزيل و أسرار التأويل( تفسير البيضاوى)، بيضاوى، عبدالله بن عمر- فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- من وحى القرآن‏، فضل الله، محمد حسين‏؛ ذیل آیه ۱۳۸ و ۱۳۹ سوره مبارکه نساء

• مشرکان

مریم/ ۸۱ : وَ اتخَّذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِّيَكُونُواْ لهُمْ عِزًّا

و به جاى خدا، معبودانى اختيار كردند تا براى آنان [مايه‏] عزت باشد. نه چنين است.

۸۲:  كلاَ  سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِدًّا.

به زودى [آن معبودان‏] عبادت ايشان را انكار مى‏كنند و دشمن آنان مى‏ گردند.

آيه مبارکه، به يكى ديگر از انگيزه‏هاى منکرین آیات الهی در پرستش بتها اشاره كرده، مى‏گويد:" آنها غير از خدا، معبودانى براى خود انتخاب كرده‏اند تا مايه عزتشان باشد" (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا).

 که منظور از اين آلهه، ملائكه و جن و مقدسين از انسانها و جباران از ملوك است، چون بيشتر مشركين براى ملوك قداستى آسمانى قائل بودند.

امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از «آلِهَةً» رؤسايى هستند كه مردم با اطاعت از آنان، در جستجوى عزّتند.

و معناى اينكه فرمود تا عزت آنان باشند، اين است كه تا شفيع آنان باشند و به عزت دنيا برسند، و اين عزت آنها را به سوى خيرات كشانده و از شر دور کند و در مشكلات ياريشان دهند؛

 اما چه پندار نادرست و خيال خامى؟! هرگز آن چنان كه آنها پنداشتند نيست، نه تنها بتها مايه عزتشان نخواهند بود، بلكه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همين جهت" به زودى يعنى در روز رستاخيز معبودها منكر عبادت عابدان مى‏شوند و از آنها بيزارى مى‏جويند بلكه بر ضدشان خواهند بود" و در روز قیامت، حقيقت امر بر مشركين ظاهر مى‏گردد، چون شأن قيامت همين است كه حقايق در آن روز روشن شود. (كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا).

اين جمله اشاره به همان مطلبى است كه در آيه ۶ سوره احقاف مى‏خوانيم: وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً:

" هنگامى كه مردم محشور شوند اين معبودها دشمنان آنها خواهند بود".

چند پيام‏ آیه:

۱- عزّت‏خواهى در فطرت انسان هست، ولى او در مصداق اشتباه مى‏كند و سراغ منبع حقيقى عزّت نمى‏رود. اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ ...

۲- همان كسانى‏كه انسان بجاى خدا به آنان دل بسته، بر ضد او قيام خواهند كرد.«وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا» (تكيه بر غير خدا، سبب دشمنى آنان در قيامت است)

خداوند در این آیه کریمه به روشنی به این امر اشاره داشته اند که، این منکرین آیات الهی هستند که عزّت را در گرفتن الهه های دروغین( عبادت و پرستش آنها) می طلبند در حالیکه این مشرکان، هیچ عزّتی ندارند و تنها راه دستیابی به عزّت حقیقی پرستش خداوند است و هرکس طالب عزت است به جای پیمودن راه باطل و پیروری از دستورات الهه های دروغین( ملائكه و جن و مقدسين از انسانها و جباران از ملوك) باید بداند که راه رسیدن به عزّت، پرستش خداوند است؛ چراکه هر کس، به غیر از راه خدا، عزّت را بجویدف در اصل لباس ذلت را بر تن کرده است.


مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- مجمع البیان، -كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)، ابن‏كثير، اسماعيل بن عمر- التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد- فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- نمونه، - المیزان، - نور، ؛ ذیل آیه ۸۱ و ۸۲ سوره مبارکه مریم

♦ موانع عزّت

• سلطنت و حكومت استبدادى 

نمل/ ۳۴: قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً  وَ كَذَالِكَ يَفْعَلُون

گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند( و هجوم برند،) آن را به فساد و تباهى مى‏كشند، و عزيزان آنجا را ذليل مى‏كنند؛ و اين، سيره‏ى هميشگى آنان است.

این آیه در ادامه جریان ارسال نامه ی سلیمان نبی به ملکه سبا، و دعوت وی و قوم آفتاب پرستش به خداپرستی است که ملکه سبا در طی مشورت با کارگزاران راجع به نامه و پاسخ آنها که اعلام آمادگی جهت مقابله نظامی دادند، هنگامى كه تمايل آنها را به جنگ مشاهده كرد، در حالى كه خود باطنا تمايل به اين كار نداشت براى فرونشاندن اين عطش، و هم براى اينكه حساب شده با اين جريان برخورد كند، چنين" گفت:

 پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه‏ آبادى شوند آن را به فساد و ويرانى مى‏كشانند"! (قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها).

و عزيزان اهل آن را به ذلت مى‏نشانند" (وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً).

جمعى را مى‏كشند، عده‏اى را اسير مى‏كنند، و گروهى را آواره و بى خانمان، و تا آنجا كه مى‏توانند دست به غارت و چپاول مى‏زنند.

سپس براى تاكيد بيشتر گفت:" آرى اين چنين مى‏كنند" (وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ).

" إذلال عزيزان اهل قريه"، اين است كه آنان را بكشند و اسير كنند و تبعيد نمايند، يا به ايشان زور بگويند؛ به آنان اهانت می کنند تا بر آنها چیره شوند، از آنها عزتشان را بگیرند و به ذلت بکشانندشان.

از این آیه  به خوبى استفاده مى‏شود كه سلطنت و حكومت استبدادى همه جا مايه فساد و تباهى، و ذليل كردن عزيزان يك قوم است، چرا كه افراد با شخصيت را كنار مى‏زنند، و متملقان چاپلوس را به خدمت دعوت مى‏كنند، و در همه چيز منفعت و سود خود را مى‏جويند، اهل هديه و رشوه و زر و زيورند و طبعا ظالمان زورگو كه دسترسى به اين امور دارند نزد آنها محبوبترند.

شاهان، فكر و قلبشان در گرو مقام و هدايا و زر و زيورها است، در حالى كه پيامبران، مصلحان و مردان الهی، جز به صلاح امتها نمى‏انديشند.

یک نکته و پیام از آیه:

شيوه‏ى حكومت‏هاى غير الهى، ايجاد فساد و ذلّت در بين منطقه و مردم است. « إِنَّ الْمُلُوكَ  ... وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً  ... كَذلِكَ يَفْعَلُونَ»


منابع: تفسير نمونه‏، مكارم شيرازى، ناصر- تفسير نور، قرائتى، محسن‏- من وحى القرآن‏، فضل الله، محمد حسين‏- فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد- تفسير مقاتل بن سليمان‏، مقاتل بن سليمان‏- جامع البيان فى تفسير القرآن( تفسير الطبرى)، طبرى، محمد بن جرير- التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حسن- الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي‏، ثعلبى، احمد بن محمد- مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل‏، زمخشرى، محمود بن عمر- التفسير الكبير( مفاتيح الغيب)، فخر رازى، محمد بن عمر- البحر المحيط فى التفسير، ابوحيان، محمد بن يوسف‏- تفسير الصافي‏، فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏؛ ذیل سوره نمل، آیه ۳۴

• ایجاد رابطه دوستی با کافران، مانع عزّ و سرافرازی است

نساء/  ۱۳۹: الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ  أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا

همانان كه غير از مؤمنان، كافران را دوستان [خود] مى‏گيرند. آيا سربلندى را نزد آنان مى‏جويند؟ [اين خيالى خام است،] چرا كه عزّت، همه از آنِ خداست.

تفسیر اجمالی آیه:

مضمون اين آيه كه انتقاد شديد از ايجاد رابطه با كفّار است چراکه در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.

خداوند در این آیه منافقان را چنين توصيف داشته اند که:" آنها كافران را به جاى مومنان دوست خود انتخاب مي كنند". (الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‏).

سپس مي گويد: هدف آنها از اين انتخاب چيست؟" آيا راستى ميخواهند آبرو و حيثيتى از طريق اين دوستى براى خود كسب كنند"؟! (أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ).

در حالى كه تمام عزتها مخصوص خدا است. (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً) و هیچ کس به عزّت دست نمی یابد مگر آنکه خدا به آن عزت دهد و خداوند هم، عزّت را به اولیاء خود داده است: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ‏: «عزت مخصوص خدا و رسول و اهل ايمان است» (منافقون/ ۸)

مقصود از اين مؤمنان ( مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‏)،كسانى مى‏باشند كه اسلام به وسيله آنان عزت يافت؛ زيرا آنان با جهاد و فداكارى خود به اسلام عزت دادند و كلمه آن را بالا بردند.

اسلام با عزت خويش تمامى اديان را خوار ساخت، پس چگونه آنان عزت را از كافران به اسلام مى‏خواهند؟

زيرا عزت همواره از" علم" و" قدرت" سرچشمه مي گيرد و اين ها كه قدرتشان ناچيز و علمشان نيز همانند قدرتشان ناچيز است، كارى از دستشان ساخته نيست كه بتوانند منشا عزتى باشند.

در این آیه خداوند به وضوح بیان می دارند که دوستی و پذیرش ولایت کفار، خود مانعی برای دستیابی به عزّت است.

اين آيه به همه مسلمانان هشدار ميدهد كه عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى و فرهنگى و سياسى و مانند آن، در دوستى با دشمنان اسلام نجويند، بلكه تكيه گاه خود را ذات پاك خداوندى قرار دهند كه سرچشمه همه عزتها است؛

 و غير خدا از دشمنان اسلام نه عزتى دارند كه به كسى ببخشند و نه اگر مي داشتند قابل اعتماد بودند، زيرا هر روز كه منافع آنها اقتضا كند فورا صميمى‏ترين متحدان خود را رها كرده و به سراغ كار خويش ميروند كه گويى هرگز با هم آشنايى نداشتند، چنان كه تاريخ معاصر شاهد بسيار گوياى اين واقعيت است!.

چند پيام‏ آیه:

۱- عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. « الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...»

۲- هرگونه ايجاد رابطه با كفار ممنوع است. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

۳- در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»


فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد- تفسير الصافي‏، فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏- تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)، ابن‏كثير، اسماعيل بن عمر- تفسير ابن عربى( تأويلات عبد الرزاق)، ابن‏عربى، محمد بن على‏- أنوار التنزيل و أسرار التأويل( تفسير البيضاوى)، بيضاوى، عبدالله بن عمر- مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن‏، ابوالفتوح رازى، حسين بن على‏- التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حسن‏؛ ذیل سوره نساء آیه ۱۳۹

• شرک ورزی، مانع عزّتمندی آدمی

مریم/ ۸۱ : وَ اتخَّذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِّيَكُونُواْ لهُمْ عِزًّا

و به جاى خدا، معبودانى اختيار كردند تا براى آنان [مايه‏] عزت باشد. نه چنين است.

۸۲:  كلاَ  سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِدًّا.

به زودى [آن معبودان‏] عبادت ايشان را انكار مى‏كنند و دشمن آنان مى‏ گردند.

آيه مبارکه، به يكى ديگر از انگيزه‏هاى منکرین آیات الهی در پرستش بتها اشاره كرده، مى‏گويد:" آنها غير از خدا، معبودانى براى خود انتخاب كرده‏اند تا مايه عزتشان باشد" (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا).

 که منظور از اين آلهه، ملائكه و جن و مقدسين از انسانها و جباران از ملوك است، چون بيشتر مشركين براى ملوك قداستى آسمانى قائل بودند.

امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از «آلِهَةً» رؤسايى هستند كه مردم با اطاعت از آنان، در جستجوى عزّتند.

و معناى اينكه فرمود تا عزت آنان باشند، اين است كه تا شفيع آنان باشند و به عزت دنيا برسند، و اين عزت آنها را به سوى خيرات كشانده و از شر دور کند و در مشكلات ياريشان دهند؛

 اما چه پندار نادرست و خيال خامى؟! هرگز آن چنان كه آنها پنداشتند نيست، نه تنها بتها مايه عزتشان نخواهند بود، بلكه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همين جهت" به زودى يعنى در روز رستاخيز معبودها منكر عبادت عابدان مى‏شوند و از آنها بيزارى مى‏جويند بلكه بر ضدشان خواهند بود" و در روز قیامت، حقيقت امر بر مشركين ظاهر مى‏گردد، چون شأن قيامت همين است كه حقايق در آن روز روشن شود. (كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا).

اين جمله اشاره به همان مطلبى است كه در آيه ۶ سوره احقاف مى‏خوانيم: وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً:

" هنگامى كه مردم محشور شوند اين معبودها دشمنان آنها خواهند بود".

چند پيام‏ آیه:

۱- عزّت‏خواهى در فطرت انسان هست، ولى او در مصداق اشتباه مى‏كند و سراغ منبع حقيقى عزّت نمى‏رود.« اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ ...»

۲- همان كسانى‏كه انسان بجاى خدا به آنان دل بسته، بر ضد او قيام خواهند كرد.« وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا» (تكيه بر غير خدا، سبب دشمنى آنان در قيامت است)

خداوند در این آیه کریمه به روشنی به این امر اشاره داشته اند که، این منکرین آیات الهی هستند که عزّت را در گرفتن الهه های دروغین( عبادت و پرستش آنها) می طلبند در حالیکه این مشرکان، هیچ عزّتی ندارند و تنها راه دستیابی به عزّت حقیقی پرستش خداوند است و هرکس طالب عزت است به جای پیمودن راه باطل و پیروری از دستورات الهه های دروغین( ملائكه و جن و مقدسين از انسانها و جباران از ملوك) باید بداند که راه رسیدن به عزّت، پرستش خداوند است؛ چراکه هر کس، به غیر از راه خدا، عزّت را بجوید، در اصل لباس ذلت را بر تن کرده است.


مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏- مجمع البیان، -كشف الاسرار و عدة الابرار( معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى)، ميبدى، احمد بن محمد- تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)، ابن‏كثير، اسماعيل بن عمر- التفسير الكاشف‏، مغنيه، محمدجواد- فى ظلال القرآن‏، قطب، سيد- نمونه، - المیزان، - نور، ؛ ذیل آیه ۸۱ و ۸۲ سوره مبارکه مریم